سخن مدیرمسئول
عدم حل بحران افغانستان و 97درصد گرسنه
علیاکبر بهبهانی
تا به یاد دارم دنیا ناظر و شاهد بوده که تبعیض در سطح جهان و بهویژه در سازمانهای جهانی و وابسته به سازمان ملل متحد وجود داشته و به حقوق همه مردم کشورها، به یک چشم نگاه نشده است. وقتی در تروری بهشکل انتحاری در اسرائیل چهارنفر کشته شده؛ یا در یک بمبگذاری در انگلیس چندنفر مجروح میشوند؛ یا یک آمریکایی در کشوری جهانسومی به قتل میرسد؛ بهیکباره موجی از نفرت و اعتراض توأم با عکسالعمل شدیدتر و اعمال جرائم بیشتر ازجمله تحریم، بلوکهشدن داراییها و دهها تنبیه دیگر با شدتوحدّت بسیار، برای کشور مربوطه درنظر گرفته شده؛ و بالاخره، رستاخیزی ازسوی کشورهای بزرگ برپا میشود که چرا نشستهاید؟ و بدانید که تروریستها، جهان و مردم بیگناه را نشانه گرفتهاند. درنهایت حتی به یکمورد جنایت هم آنقدر وسعت و پوشش خبری میدهند تا بتوانند مطامع و نظرات خود را به جهانسومیها دیکته کنند؛ این سرنوشت محتومیست که در تمام مواقع، وقتی پای یک جریان خاص به میان میآید، همه باید از ابرقدرتها پشتیبانی کنند و حتی شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز دستبهکار میشود تا کشور موردبحث را تقبیح و تنبیه کند؛ یعنی بازهم زور و قلدری حرف اصلی را میزند. حال درمورد وقایع افغانستان اگر یک بررسی بینظرانه از دوران 50سالهاخیر داشته باشیم، پس از سقوط نظام پادشاهی، این کشور بهطورپیوسته درگیر جنگ، ترور و کشت و کشتار و انفجارات کورکورانه و انتحاری بوده است که موجب شده این کشور با تاریخی چهارهزارساله هرگز بهواسطه چشمداشت ابرقدرتان و داعیه رهبری قبایل مختلف سنی، شیعه، پشتو و هزاره و بالاخره گروه همیشه مقاومت پنجشیر، آب خوش از گلوی این ملت مسلمان پائین نرود. روزگاری شوروی سوسیالیستی با زور وارد این کشور شد و از هوا و زمین آنرا شخم زد تا یک نظام کمونیستی را حاکم بر افغانستان کند؛ هرچند این طرز تفکر شورویها، نشان از بیخردی آنان داشت؛ چراکه در کشوری که مردمشان خداجوی، مسلمان و بهشدت سنتگرا هستند، با زور واردشدن و چندصباحی تلاش برای برپایی یک نظام سوسیالیستی داشتن، نشان میدهد که شناخت کاملی از مردم این کشور نداشتند و اگر از خرد کافی بهرهمند بودند، هرگز به خاک یک کشور کاملاً مسلمان که جهاد را فریضه میداند؛ وارد نمیشدند و اینهمه تلفات مالی و معنوی بهبار نمیآوردند تا عاقبتالامر نیز فرار را بر قرار ترجیح دهند و شبانه ازاینکشور فرار کنند. پسازآن، جهان اسلام و غربیها همراه با دلارهای کشورهای عربی حاکم بر این کشور شدند و دارودسته طالبان رفتهرفته کشور افغانستان را بهدست گرفتند و به اتکاء کشور پاکستان، هرکاری که خواستند، انجام دادند. اینبار غربیها برای ازبینبردن جهادیها و طالبان و حتی القاعده و داعش، با لشکری قوی و تجهیزات مدرن و پیشرفته، همه این گروهها را از سر راه خود برداشتند و حتی نوع نظام آینده افغانستان را نیز معرفی کردند و بهمدت 20سال، به کمک سربازان آمریکایی و گروه ائتلاف، بسیاری از مظاهر غربی را دراینکشور مسلمان پیاده کردند تا بالاخره بازهم طالبان به کمک پاکستان و شاید پارهای از کشورهای غربی، با شدتوحدّت بر این کشور حاکم شد و قول داد که دولتی فراگیر تشکیل دهد که تااینلحظه وعدهای عهدناشده بهنظر میرسد. نوع ورود طالبان بهنحویبودکه بیش از 130هزارنفر از افغانیها، جلای وطن کردند و آنانی که ماندهاند، از بیم و هراس، روزگار فقرگونهای را میگذرانند. آذوقه و مواد غذایی بسیارکم، بانکها مسدود و کارمندان در منازل ماندهاند و ازجمله آنها شمار زیادی از زنان در منازل خود با ترس زندگی میکنند؛ تاجاییکه بهگفته سازمان ملل متحد، درحالحاضر 97درصد مردم این کشور بهشدت در زیرخط فقر زندگی میکنند و ادامه این وضعیت، حاصلی جز قحطی و گرسنگی ندارد. ایکاش کشورهای پیشرفته کمی به فکر این کشور فقیر بیفتند و با کمکهای مالی، از یک تراژدی عمومی جلوگیری کنند.