• شماره 2318 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۲۳ شهريور

نیاز مبرم جامعه به «سواد رسانه‌ای» و ضرورت آگاهی‌رسانی

«سواد رسانه‌ای» یکی از انواع سوادهاست که بیشتر با سوادهای بصری، تحلیلی و اینترنتی درارتباط است. ابتدا با ایجاد و گسترش رسانه‌های سمعی و بصری، این مفهوم به‌وجود آمد و با گسترش شبکه‌های اجتماعی، دارای مفاهیم و ابعاد گسترده‌تر و پیچیده‌تری شد. یک‌نوع درک متکی بر مهارت است که می‌توان براساس‌آن انواع رسانه‌ها را از یکدیگر تمیز داد و انواع تولیدات رسانه‌ای را از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد. سواد رسانه‌ای، آمیزه‌ای از فن‌های بهره‌وری مؤثر از رسانه‌ها و کسب بینش و درک برای تشخیص رسانه‌ها از هم است. توانایی دسترسی، تحلیل، ارزیابی و خلق پیام در اشکال گوناگون (چاپی، صوتی، تصویری، اینترنتی و ...) بر‌پایه درک آگاهانه و انتقادی از ماهیت رسانه‌های جمعی، فنونی که ازسوی تولیدکنندگان رسانه استفاده می‌شود و تأثیر آ‌ن‌ها بر فرد و جامعه. سواد رسانه‌ای به‌مثابه یک حوزه بین‌رشته‌ای، به واکنش لازم به محیط ارتباط الکترونیکی پیچیده، فراگیر و دائم‌التغییر سده ۲۱ تبدیل شده است. در تعریف خلاصه آن می‌توان گفت؛ فهم و تحلیل تمام مفاهیم و مطالبی که از رسانه می‌گیریم. به‌طور خیلی‌ساده سواد رسانه‌ای در حوزه اخبار یعنی ابتدا تفکر و تحلیل خبر و جستجو درمورد درستی و نادرستی خبر و سپس انتشار آن و چنانچه نتوان درمورد منبع خبر مطمئن شد از انتشار خبر خودداری کرد. واژه‌هایی مانند «سوادمند رسانه‌ای» نیز ایجاد شده‌اند و براین‌باور هستند که «سوادمند» به شخصی گفته می‌شود که چند سواد را توأمان دارد.

آموزش این سواد غالباً از یک الگوی آموزشی مبتنی‌بر پرس‌وجو استفاده می‌کند که افراد را ترغیب می‌کند درمورد آنچه تماشا می‌کنند، می‌شنوند و می‌خوانند، بپرسند. آموزش سواد رسانه‌ای ابزاری برای کمک به افراد در تجزیه‌وتحلیل انتقادی پیام‌ها، فرصت‌هایی را برای زبان آموزان فراهم می‌کند تا تجربه خود را از رسانه گسترش دهند و به آن‌ها در توسعه مهارت‌های خلاقانه در ساخت پیام‌های رسانه‌ای خود کمک می‌کند. تحلیل‌های انتقادی می‌تواند شامل شناسایی نویسنده، هدف و دیدگاه، بررسی فن‌های ساختمانی و ژانرها، بررسی الگوهای نمایندگی رسانه‌ها و کشف تبلیغات، سانسور و تعصب در برنامه‌های خبری و روابط‌عمومی (و دلایل این‌موارد) باشد. آموزش سواد رسانه‌ای ممکن است چگونگی تأثیر ویژگی‌های ساختاری مانند مالکیت رسانه‌ها یا مدل تأمین اعتبار آن بر اطلاعات ارائه‌شده را کشف کند. همان‌طورکه توسط اصول اصلی آموزش سوادآموزی رسانه تعریف شده است؛ «هدف از آموزش سواد رسانه‌ای، کمک به افراد در هر سنی‌ست که عادات سؤال و مهارت‌های بیان را توسعه دهند؛ زیرا نیازِ متفکران انتقادی، ارتباطات مؤثر و شهروندان فعال در دنیای امروز هستند».
در آمریکای شمالی و اروپا، سواد رسانه‌ای؛ شاملِ هم چشم‌انداز توانمندسازی و هم حمایت است. افراد با سواد رسانه‌ای باید بتوانند ماهرانه پیام‌های رسانه‌ای را ایجاد و تولید کنند؛ هم برای نمایش درک خصوصیات خاص هر رسانه و هم برای ایجاد رسانه و مشارکت به‌عنوان شهروندان فعال. سواد رسانه‌ای می‌تواند به‌عنوان مفهومی برای گسترش سواد، درمان رسانه‌های جمعی، فرهنگ‌عامه و رسانه‌های دیجیتال به‌عنوان انواع جدیدی از «متون» که نیاز به تجزیه‌وتحلیل و ارزیابی دارند، دیده شود. با تبدیل فرایند مصرف رسانه‌ها به یک فرایند فعال و حساس، مردم، آگاهی بیشتری از پتانسیل سوء‌تفکر و دست‌کاری اخبار کسب؛ و نقش رسانه‌های جمعی و رسانه‌های مشارکتی را در ساختن دیدگاه‌های واقعیت درک می‌کنند. آموزش سواد رسانه‌ای گاهی به‌عنوان روشی برای پرداختن به ابعاد منفی رسانه‌ها؛ ازجمله دست‌کاری رسانه‌ها، ارائه اطلاعات غلط، کلیشه‌های جنسیتی و نژادی، بهره‌برداری از کودکان و نگرانی درمورد ازبین‌رفتن حریم شخصی، حمله سایبری و شکارچیان اینترنتی مفهوم‌سازی ‌شود. با ایجاد دانش و شایستگی در استفاده از رسانه و فناوری، آموزش سواد رسانه‌ای می‌تواند با کمک به آن‌ها در انتخاب مناسب در عادات مصرف رسانه و الگوهای استفاده، نوعی محافظت از کودکان و جوانان را فراهم کند. طرفداران آموزش سواد رسانه‌ای معتقدند که ورود سواد رسانه‌ای به برنامه درسی مدارس موجب تعامل مدنی، افزایش آگاهی از ساختارهای قدرت ذاتی در رسانه‌های عمومی می‌شود و دانش‌آموزان را در به‌دست‌آوردن مهارت‌های لازم و انتقادی را ضروری می‌داند. یک تحقیق درحال‌رشد با تمرکز بر تأثیر سواد رسانه‌ای بر جوانان آغاز شده. در یک متاآنالیز مهم بیش از ۵۰ مطالعه که در مجله ارتباطات منتشر شده است، مداخلات سواد رسانه‌ای تأثیرات مثبتی بر دانش، انتقاد، واقع‌گرایی درک‌شده، تأثیر، باورهای رفتاری، نگرش‌ها و رفتار دارد.
دانشمندان متعددی، چارچوب‌های نظری را برای سواد رسانه‌ای پیشنهاد داده‌اند؛ مثلاً یک محقق و مربی آمریکایی به‌نامِ «رنه هابز»؛ سه فریم را برای معرفی سواد رسانه‌ای به زبان‌آموزان مشخص می‌کند: نویسندگان و مخاطبان (AA)، پیام‌ها و معانی (MM) و بازنمایی و واقعیت (RR). او در سنتز ادبیات از سواد رسانه‌ای، سواد اطلاعاتی، سواد بصری و سواد جدید، ایده‌هایی اصلی را شناسایی می‌کند که زمینه نظری برای سواد رسانه‌ای را تشکیل می‌دهد. «دیوید باکینگهام»؛ دانشمند علم رسانه، ارتباطات و آموزش نیز چهار مفهوم اساسی را ارائه داده است که «یک چارچوب نظری را ارائه می‌دهد که می‌تواند برای کل رسانه‌های معاصر و نیز برای رسانه‌های قدیمی استفاده شود: تولید، زبان، بازنمایی و مخاطب». یک پرفسور علوم ارتباطات به‌نام «هنری جنکینز» نیز با تشریح مفاهیم ارائه‌شده توسط باکینگهام، ظهور یک فرهنگ مشارکتی را موردبحث قرار می‌دهد و بر اهمیت «سواد رسانه‌های جدید» تأکید می‌کند؛ مجموعه‌ای از شایستگی‌ فرهنگی و مهارت‌ اجتماعی که جوانان در چشم‌انداز رسانه جدید به آن نیاز دارند. «داگلاس کلنر» و «جف سهم» چهار رویکرد متفاوت درزمینه آموزش رسانه را طبقه‌بندی کرده‌اند: رویکرد حمایتی، آموزش هنر رسانه‌ای، جنبش سواد رسانه‌ای و سواد انتقادی رسانه‌ای. رویکرد حمایت‌گرانه مخاطبان رسانه‌های جمعی را درمعرض نفوذ فرهنگی، عقیدتی یا اخلاقی قرار می‌دهد و به‌وسیله آموزش نیاز به حمایت دارد. رویکرد آموزش هنر رسانه‌ای بر تولید خلاقانه اشکال مختلف رسانه‌ای توسط زبان آموزان متمرکز است. نهضت سواد رسانه‌ای نیز تلاشی‌ست برای تحقق‌بخشیدن به جنبه‌های سنتی سوادآموزی از حوزه آموزشی و استفاده از آن در رسانه. سواد رسانه‌ای انتقادی با هدف تجزیه‌وتحلیل و درک ساختارهای قدرت که بازنمایی رسانه‌ها را شکل می‌دهد و شیوه‌هایی که مخاطبان برای ایجاد معنا ازطریق قرائت‌های غالب، مخالف و مذاکره شده از رسانه تلاش می‌کنند، هستند. آموزش سواد رسانه‌ای به‌طور فعال بر روی روش‌های آموزشی و آموزش سوادآموزی رسانه‌ها متمرکز است و چارچوب‌های نظری و انتقادی ناشی از نظریه یادگیری سازنده، مطالعات رسانه‌ای و بورسیه تحصیلات فرهنگی را دربرمی‌گیرد. این اثر ناشی از میراث استفاده از رسانه و فناوری در آموزش‌وپرورش طی قرن بیستم و ظهور کار متقابل انضباطی در تقاطع مطالعات رسانه و آموزش است. صدای سواد رسانه‌ای، یک پروژه ازطریق مرکز سواد رسانه‌ای با حمایت «تسا جولز»، شامل مصاحبه‌های اول‌شخص با ۲۰ پیشگام سواد رسانه‌ای‌ست که قبل از دهه ۹۰ در کشورهای انگلیسی‌زبان فعال بودند. این‌پروژه زمینه‌های رشد سواد رسانه‌ای از افرادی‌که به تأثیرگذاری دراین‌زمینه کمک کرده‌اند، زمینه‌های تاریخی را فراهم می‌کند.
در سال ۲۰۰۱، یک بررسی رسانه‌ای توسط یونسکو تحقیق کرد که کدام کشورها مطالعات رسانه‌ای را در برنامه‌های درسی مدارس مختلف و همچنین برای کمک به توسعه ابتکارات جدید درزمینه آموزش رسانه‌ها قرار می‌دهند. پرسشنامه‌ای به ۷۲‌نفر از متخصصان آموزش رسانه در ۵۲ کشور جهان ارسال شد. این پرسشنامه به سه بخش اصلی پرداخته است:
1. آموزش رسانه در مدارس: میزان، اهداف و مبنای مفهومی تأمین فعلی؛ ماهیت ارزیابی و نقش تولید توسط دانش آموزان.
2. مشارکت‌ها: مشارکت صنایع رسانه‌ای و تنظیم‌کننده رسانه در آموزش رسانه؛ نقش گروه‌های غیررسمی جوانان؛ فراهم‌کردن آموزش معلمان.
3. توسعه آموزش رسانه‌ای: تحقیق و ارزیابی از ارائه آموزش رسانه‌ای؛ نیازهای اصلی مربیان؛ موانع توسعه آینده و سهم بالقوه یونسکو.
در ایران، از اواسط دهه 80 شمسی، سواد رسانه‌ای جای خود را میان کتاب‌های دانشگاهی باز کرد و استادان ارتباطات و رسانه مقالات متعددی را ترجمه و تألیف کردند. تأکید نخبگان دانشگاهی و علوم رسانه‌ای بر ضرورت آموزش سواد رسانه‌ای به اقشار مختلف جامعه سبب شد تا در سال‌های اخیر هم‌اندیشی‌ها و همایش‌های زیادی با این‌موضوع در فرهنگسراها و مدارس کلان‌شهرهای کشور برگزار شود. باوجوداینکه قدمت سواد رسانه‌ای در جهان به بیش از سه‌دهه می‌رسد؛ اما زمان اندکی از ورود آن به ایران می‌گذرد؛ به‌همین‌خاطر، در کشور ما مبحث فوق‌العاده جوانی محسوب می‌شود.

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه