مریم گیلاسیان؛ مؤسس گروه ارکستر ویژه ایران، از هدف تأسیس گروه، چالشهای گذشته و پیشرو سخن گفت و دلایل انتخاب شعار «صلح، دهانیست که بیمضایقه آواز میخواند» را برای اینگروه، برشمرد.
ابتدا خودتان را معرفی کنید؟
مریم گیلاسیان، متولد 2 شهریور ۱۳۴۴ دارای مدرک کارشناس ارشد روانشناسی کودکان استثنایی و تحصیلکرده کنسرواتوار موسیقی در رشته پیانو هستم. در سال ۱۳۷۵، اولین مرکز حرفهآموزی ویژه کمتوانان ذهنی ویژه پسران بالای۱۵سال را در شهر گرگان راهاندازی کردم و درحالحاضر مدیریت این مرکز را برعهده دارم. خردادماه ۹۵، با پیشبینی اهداف بزرگی نظیرِ بهکارگیری هنر درجهت رشد مهارتهای مختلف، افزایش اعتمادبهنفس و عزتنفس، کاهش اضطراب و افسردگی و همچنین ایجاد هویت شغلی و اجتماعی، تصمیم به تشکیل گروه ارکستر ویژه ایران گرفتم.
خوانندگان و نوازندگانی که در گروهتان حضور دارند، در چه رده سنی هستند و باتوجهبه شرایط آنها، چگونه برای حضور در گروه انتخاب شدند؟
تشکیل گروه ارکستر ویژه ایران بهعنوان یکگروه متشکل از نوازندگان و خوانندگان با شرایط خاص ذهنی و جسمی، بستری برای بهجریان درآمدن رودی عظیم از توانمندیهای افرادیست که شاید تاکنون فرصت کافی برای معرفی خود بهعنوان یک هنرمند به جامعه نداشتهاند. جهت انجام این اتفاق بزرگ، سفرهای متعددی به شهرهای مختلف ایران انجام شد تا هنرمندانی با شرایط خاص (بهویژه کمتوانان ذهنی) شناسایی شوند که درزمینه نوازندگی و خوانندگی توانمند هستند. پس از ارزیابی درزمینه گروهنوازی، به عضویت گروه ارکستر ویژه ایران درآمدند و درحالحاضر یکگروه ۲۵نفره را تشکیل دادهایم. اسامی اعضای گروه ارکستر ویژه ایران، بهاینشرح است: اعظم شیخ ویسی (خواننده کرال) و بنیامین آقاتابای (نوازنده گیتار) از گنبد؛ مهتاب آلعباسیان، شقایق گرامیان، تکتم فرید و ندا فکوریان (خوانندگان کرال) از مؤسسه خیریه دخترانه همدم مشهد؛ المیرا خلیلزاده (نوازنده فلوت ریکوردر)، سمیرا شهبازی (نوازنده پیانو) و بردیا عسگری (نوازنده ساز کوبهای) از شیراز؛ سیامک عسکری (نوازنده ساز کوبهای)، فرید زاهدی (نوازنده فلوت کلیددار)، علیرضا مهیمنی (خواننده کرال)، امیرحسین غلامی (نوازنده ویبرافون)، امیرحسین نادریپور (نوازنده فلوت ریکوردر)، علیرضا رحمانی (نوازنده ملودیکا)، مهدی صفری راد (نوازنده گیتار الکتریک)، ندا بولاق (خواننده کرال) و عباس کاظمی (نوازنده کیبورد) از گرگان؛ محمد ایزدپناه (نوازنده گیتار) از گالیکش؛ هادی محمد علیزاده (نوازنده درامز) از رشت؛ مرتضی قاسمی (خواننده کرال) از نور؛ مرتضی غنی (نوازنده گیتار) از تهران؛ ارمیا مهدیتبار (نوازنده پیانو) از بابلسر؛ آیدا احمدی، هانیه حسنپور (خواننده کرال) و رضا حاجیپور (نوازنده ساز کوبهای) از بندرعباس.
ازآنجاکه اعضای گروه از افراد توانیاب تشکیل شده، هماهنگی بین اعضا بهچهشکل صورت میگیرد؟
دررابطهبا هماهنگی بین اعضا، ما با دو چالش روبرو هستیم: ۱. همه اعضای گروه از افراد با نیازهای ویژه درزمینههای مختلف و با سنین متفاوت هستند؛ و 2. اینافراد در شهرهای مختلف ساکنان هستند (همه در یک شهر متمرکز نیستند)، اگر بخواهیم تمرینی را انجام دهیم و این عزیزان را درکنارهم داشته باشیم، روبروشدن با این دو مشکل، کار را برای ما سخت میکند؛ اما چارهای که تدبیر شده ایناستکه ازطریق فضای مجازی بهصورت انفرادی، آموزشها صورت بگیرد؛ مثلاً ازسوی سرپرست گروه، پارتهای موسیقی نوشتهشده برای نوازندهها یا فاصلههای صدای مشخصشده برای خوانندگان ارسال میشود، تمرینات را انجام میدهند و نتیجه این تمرینات، به سرپرست گروه اعلام میشود تا بتوانیم ضعفها و نقاط قوت آنها را شناسایی کنیم. معمولاً قبل از شرایط کرونا، ما هرسهماه یا حداکثر چهارماه یک اردوی حداقل پنجروزه داشتیم که دراینپنجروز بهصورت خیلیفشرده طی ساعات زیادی از ۲۴ساعت شبانهروز تمرین میکردیم (شاید حدود ۹ تا ۱۰ساعت درمجموع) و به تمام آنهاییکه انفرادی آموزش داده شده بود، دراینزمان، بهشکل گروهی کنار دیگرافراد کار میشد.
با چه مشکلاتی در گروه ارکستر ویژه ایران روبرو هستید؟
یکی از عمدهترین مشکلاتمان، همانطورکه گفته شد؛ مسئله آموزش به اینافراد است. مشکل بعدی، مسئله تأمین هزینههای مربوط به اردوها، اجراها و تبلیغات، لباسها، تهیه سازها و ... است. مسئله هماهنگی برای اجراها که افراد باید از شهرهای مختلف دورهم جمع شوند؛ حتی مسیر رفتوبرگشت آنهاکه با چه وسیلهای باشد، جزو دغدغههای ماست. مشکل دیگراینکه ما با افرادی روبروییم که شرایط خاص دارند و زمانیکه مجبوریم تمرینات فشردهای انجام دهیم، با خستگیها و فراموشیها روبرو میشویم که علیالقاعده، کار ما را دچار چالش بیشتری میکند. مشکلات ریزی ازقبیلِ ایجاد تفاهم، همکاری بیشتر و تقویت اعتمادبهنفسشان در اجراهای صحنهای در اردوها. پذیرش اینافراد توسط جامعه یکیدیگر از مشکلات ماست؛ باتوجهبهاینکه بهطورمعمول، شناخت درستی از اینافراد در جامعه نیست و تلاش زیادی نیاز است تا اینافراد بهدرستی پذیرفته و شناخته شوند یا بهعبارتیدیگر، تلاش بیشتر برای معرفی اینافراد صورت بگیرد.
آیا حمایتی ازطرف مسئولان از گروه شما صورت میگیرد؟
فقط مسئولان بهزیستی تابهالآن حمایت کردند؛ آنهم درحد توانشان که متأسفانه بهتازگی این حمایت خیلیکمتر شده است. درحقیقت، داریم تلاش میکنیم امیدمان را از حمایتهای دولتی؛ بهویژه سازمان بهزیستی بهسمت خیرین سوق دهیم و امیدوار باشیم دراینزمینه موفق شویم؛ وگرنه سایر ارگانها و نهادهای دولتی، هیچگونه همکاری با ما بهشکل درست نداشتند.
درباره شعار گروه و دلیل انتخاب آن توضیح بدهید؟
شعار ما صلح است؛ علت انتخاب این واژه در وهله اول، وجود خود اینافراد «نوازنده و خوانندههای گروه نیکآوا»ست؛ زیرا جهان آنها با ما فرق دارد (بهویژه افرادی با شرایط خاص ذهنی) و وجودشان سراسر عشق، صلح و مهربانی و دوستیست. خودشان نماد کامل این واژهها هستند و نیازی نیست شعار بدهند، تظاهر نمیکنند و همیشه دنبال صلح و دوستی هستند. اگر از هم دلخور باشند، خیلیسریع آشتی میکنند و از کسی بهدل نمیگیرند. تشنه محبت هستند، محبت میکنند و تمام اینها نشانه ایناستکه وجود این عزیزان، به صلح گره خورده و درنتیجه، این شعار انتخاب ما شد. دلیل بعدی انتخاب این شعار، علاقه شخصی خودم بود و کمک در برقراری صلح در دنیا؛ بهاینترتیب، «صلح، دهانیست که بیمضایقه آواز میخواند» بهعنوان شعار انتخاب شد.
استقبال مخاطبان بهچهصورت بوده است؟
در وهله اول، وقتی میخواهیم اجرای صحنهای داشته باشیم، متأسفانه، استقبال زیادی از ما نمیشود. تاکنون، فعالیت هنری اعضای گروه بهشکل مناسبی در عرصه موسیقی دیده نشده است؛ و متأسفانه مخاطب با فرض تهیه بلیت و کمک به گروه، بلیت را خریداری میکنند. حتی، گاهی بلیت خریداریشده را به دیگران هدیه میدهند. درکل، تصویر درستی از اینماجرا ندارند. هرچند وقتی میآیند و اجرا و هنر این عزیزان را میبینند، بهشدت (حداقل ازلحاظ روحی و معنوی) حمایت میکنند. بارها شده در اجراهای ما، افراد ایستاده کار را تماشا کردند؛ بهخاطراینکه هیجانزده بودند و بهقدری این عزیزان را تشویق کردند که خودشان گفتند مدتها بود اینقدر شوق نداشتیم. درنتیجه ما با دو شکل استقبال روبروییم: ۱. استقبال ضعیف پیش از شروع کار در زمان بلیتفروشی؛ ۲. استقبال فراوان بعدازاینکه اجرا را میبینند. متأسفانه بهدلیل شرایطی که پیش آمده (شیوع کرونا) فرصت پیدا نکردیم خود را ثابت کنیم و معرفی بیشتر و بهتر داشته باشیم. دراینایام، شرایط برای ما بسیارسخت شده؛ امکان اجرای صحنهای و اردوی تمرینی نداریم و تنها راه ارتباطی ما، فضای مجازیست که آنهم هرکار کنیم، ناخودآگاه، با قدرت سابق نمیتواند باشد.
باتوجهبه شرایط کرونا فعالیتها بهچهصورت است؟
از وقتی کرونا آمده (بهدلیل تعطیلات) اردوها کمرنگتر شده است و ما امکان دیدار و دورهم جمعشدن را نداشتیم و کار سختتر شد؛ ازاینرو، ما مجبوریم فضای مجازی را دراینزمینه بیشتر فعال کنیم. وجود شرایط ویژه اینافراد هم موضوع دوم ما بود؛ برای شخصی که دارای شرایط ویژه بیناییست و قادر به خواندن نت نیست، باید حتماً و همزمان از قوه شنیداری او استفاده کنیم. من برای آنها بهصورت جداگانه ویس میفرستم و اسم نتها و جای انگشتها را مثلاً روی پیانو برای این عزیزان مشخص میکنم. با شخصی که ازلحاظ ذهنی مشکل دارد، نیاز به تکرار و تمرین فراوان دارد؛ بنابراین، سادهکردن نتها و روشهای آموزشی خاص لازم است. نیز برای افرادیکه مشکل اتیسم دارند، مجبوریم که از روشهای مختلف برای بهنتیجهرسیدن دراینزمینه و کارکردن با افراد با نیازهای ویژه استفاده کنیم.
آیا فعالیتهای شما انگیزهای در افراد توانیاب ایجاد کرده است؟
بله این فعالیتها بسیار باعث انگیزه برای این عزیزان شده است. من خانوادههایی را میشناسم که از این عزیزان هستند و تمام نقطه امید آنها ارکستر ویژه است؛ یعنی آینده فرزندشان را بااینهدف بزرگ رقم زدند؛ چه برسد به افرادیکه حتی مشکلات ذهنی ندارند؛ برفرض دارای اختلال بینایی هستند و آنها هم بخش مهمی از هویتشان را روی صحنه با نام ارکستر ویژه ایران یا گروه نیکآوا پیدا میکنند و بسیار برایشان ارزشمند است وقتی همه آنها را تشویق میکنند. کلاً تأثیرات بسیار مثبتی داشته است؛ ولی چیزیکه هست اینکه ایکاش هرچهزودتر این اتفاقات بهشکلی پیش برود که بچهها دوباره فرصت اجرای صحنهای را بهدست بیاورند و دوباره، با این حمایتها و تشویقها روبهرو شوند. شما فکر کنید که بعد از دوسال، هنوز اینقدر انگیزه داریم؛ انگیزه در زندگی آنها، خیلی قوی و تأثیرگذار بوده. چون درواقع، هدف و هویت برای آنها بهوجود آورده و میدانیم که داشتن هویت چقدر ارزشمند است. جدای مسائل مالی که دارد بههرحال بعد از هر اجرای صحنهای بچهها دستمزدهایی دریافت میکنند؛ اما بیشازآن، هویتسازی برایشان خیلی ارزشمند بوده است. تکتک بچهها بهشوق اینکه یکروز ایندوران سخت تمام میشود و دوباره آنروزها میآید، دارند لحظههایشان را میگذرانند و انگیزه خود را هنوز از دست ندادند.
برای سخن پایانی ...
حرف آخر اینکه کنار ما باشید، کمکمان کنید تا بهعنوان بخش کوچکی از جریان پیشبرد صلح در دنیا بتوانیم فعالیت کنیم، توانمندیها و قدرت اینافراد را درزمینه فعالیتهای هنری به جامعه ثابت کنیم، تغییر نگرش و فرهنگسازی کنیم که مردم فقط ضعفهای اینافراد را نبینند؛ بلکه باورشان کنند، اعتمادبهنفس به آنها بدهند؛ نه از سر دلسوزی، نه بیدلیل و نه بهخاطر یک توانمندی کاذب؛ بلکه بهخاطر توانمندیهای واقعی آنها، یار و یاورشان باشیم که مهمترین بخش خواسته من است.