شهاب حسینی:
گونه وحشت، سینمای محبوب من نیست
سینمای ایران در گونه وحشت چندان پربار نیست و گرچه معدود فیلمهای این ژانر با استقبال خوب مخاطبان روبهرو شدهاند؛ اما کم پیش آمده هرسال اقلاً یک فیلم با داستان ترسناک و معمایی در ایران ساخته شود. بااینحال، کوروش آهاری کوشیده با روایت یک داستان در هتلی مرموز، پسازسالها فیلمی در ژانر وحشت روانه سالنهای تاریک سینما کند. «آنشب» یا «شب» حاصل تلاش مشترک او و شهاب حسینیست است که حالا دیگر نامی معتبر در سینمای جهان بهشمار میرود. بهگزارش هنرآنلاین؛ «شب» داستان یک زوج جوان است که ناخواسته در هتل گیر میافتند و درتلاش برای رهایییافتن از یک موقعیت وحشتناک، به رازهایی عجیب در زندگی و گذشته خود برمیخورند. بهمناسبت اکران همزمان این فیلم در ایران و آمریکا، یک سایت آمریکایی ویژه فیلمهای وحشت، با کارگردان و بازیگر اصلی آن گفتوگو کرده است.
شهاب، چه شد که نقش «بابک نادری» را دراینفیلم پذیرفتید؟
آنچه مرا به یک فیلم در مقام بازیگر یا کارگردان میکشاند، نگریستن به آن از زاویه دید مخاطب است. وقتی یک فیلم میبینم، جدا از لذتبردن از آن، دوست دارم حرف خوب بزند، درس بدهد یا به زندگی اشاره کند. نکته این فیلم و حرف آن ایناستکه هرکاری ما، در گذشته میکنیم؛ حتی اگر بکوشیم فراموش کنیم، سرانجام جایی ما را گیر میاندازند. سایه آنها با ما میماند و تبدیل به کابوس میشود. بسیاری از کابوسهای امروز ما هم پیامد کارها و رویدادهایی در گذشته ماست. ازاینرو، در مقام تماشاگر واقعاً موضوع فیلم را دوست داشتم و همینطور کارکردن با تهیهکننده و کوروش آهاری و البته این واقعیت که «شب» تولید مشترک ایران و آمریکاست.
کوروش، آیا واقعاً داخل هتل «نرماندی» کار کردید؟ اگر بله؛ دلیلتان برای این تصمیم چه بود؟ از گذشته این هتل نفرینشده چیزی میدانستید؟
بله؛ در هتل کار کردیم. همهچیز از لابی و اتاقها و راهروها واقعاً در هتل بود و درباره آن یکچیزهایی شنیده بودیم. میگفتند چند اتفاق اینجا رخ داده؛ اما اینکه واقعیت داشته یا نه نمیتوانم چیزی بگویم. نکته جالب برای ما درباره هتل اینبودکه فضای هتل «نرماندی» نشانهای از دنیاییست که امروز در آن زندگی میکنیم. ما همانطورکه وارد این دنیا میشویم، پا به هتل میگذاریم؛ اما نکته کلیدی، شیوه بیرونرفتن ما از دنیا یا هتل است. در فیلمنامه اصلی، لوکیشن یک خانه بود و آنها شب از میهمانی دوستشان به خانه برمیگشتند. ما هم میخواستیم به داستان عمق بیشتر بدهیم و بههمیندلیل، این زن و مرد جوان را به یک هتل بردیم.
شهاب، پیش از آغاز فیلمبرداری چیزی درباره گذشته «بابک» میدانستید؟ فکر میکنید چهچیزهایی این شخصیت را وامیدارد تصمیمهایی بگیرد که در فیلم میبینیم؟
یکبار در گذشته تب شدید داشتم که حدود ۲۴ساعت طول کشید؛ موقعیتم درآنزمان، شبیه حضور در هتل بود. بههمیندلیل، برایم آشنا بهنظر میرسید. شبیه کابوسی که نمیتوانی از خواب بیدار شوی. درباره انگیزههای «بابک» هم باید بگویم او فردیست که هراندازه هم تلاش کند، در پنهانکردن واقعیت، به جایی نمیرسد. در پایان فیلم وقتی فکر میکند موفق شده، میبینیم که ماجرا همچنان ادامه دارد و تا زمانی ادامه مییابد که او با واقعیت کنار بیاید و به آن اعتراف کند. در گفتوگوهایم با کوروش، درباره تجربههای مشترک حرف زدیم. در مقام سینماگر، تلاشهای ما صرفاً نباید معطوف به ترساندن یا هیجانزدهکردن تماشاگر شود؛ بلکه مهمتر کوشش برای القای حقیقت درون آن است.
کوروش میتوانید درباره نمادگرایی در فیلم توضیح دهید؟ بهویژه درباره خالکوبیها و گربه سیاه؟
یکچیزهایی در فیلم هست که اگر آنرا ببینید، پاسخ همه پرسشها را پیدا میکنید! آنچه شهاب گفت، برداشت خودش از فیلم و پایانبندی آن است؛ اما هرکسی، هر تماشاگری میتواند برداشت خودش را داشته باشد.
و سؤال پایانی از هردونفر شما؛ فیلم یا فیلمهای محبوبتان در گونه وحشت یا تریلر چیست؟
آهاری: اولین خاطره من از دیدن فیلم ترسناک، به دوران کودکی برمیگردد که یک فیلم خونآشامی دیدم و خب درآنسنوسال، از شدت ترس خوابم نمیبرد. یکشب گرم تابستان بود و ناچار بودیم که پنجرهها را باز بگذاریم. آنشبها با خودم فکر میکردم اگر یک خونآشام از پنجره داخل شود چه؟! بعد دیگر شروع کردم به دیدن فیلمهای ترسناک و وحشتناک و باعث شد شیفته این ژانر سینمایی شوم؛ بهویژه آثاری که یا ازمنظر روانشناسانه به انسان میپرداختند یا سراغ مایههای فراواقعی میرفتند. فیلمهایی که بیشتر میبینم و بیشتر لذت میبرم، باید داستانی واقعی داشته باشند؛ چیزهاییکه خودم شنیده باشم یا از دیگران بشنوم. اگر مشخصاً بخواهم یک فیلم را نام ببرم که بیشازهمه دوست داشتهام، «دیگران» است. در فیلمهای تازهتر هم «موروثی».
حسینی: در ایران خیلی فیلم در گونه وحشت ساخته نشده. یکمورد خوب مربوط به سالهاپیش «شب بیستونهم» است. ضمناینکه گونه وحشت اصلاً سینمای محبوب من نیست. خودم بیشتر آثار روانشناسانه دوست دارم. بااینحال، نسخه ژاپنی «آب سیاه» را میپسندم که بهنظرم فیلمی بسیارخوب است و البته یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما؛ یعنی «درخشش». اگر بخواهم درباره تاریخ سینمای ایران بگویم، معتقدم «شب» بهترین فیلم گونه وحشت است همراه با همانکه گفتم؛
«شب بیستونهم».