• شماره 2204 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۱۶ فروردين

کاوه آفاق:

برای حضور در «منو بشناس» درخواست دستمزد نکردم

«کاوه آفاق» یکی از خوانندگان پروژه «منو بشناس» است؛ پروژه‌ای با موضوع ایران که 40 خواننده در آن حضور دارند و با تنظیم «بهروز صفاریان»، ملودی «فرزاد فرزین» و ترانه «احمد امیرخلیلی» اتفاق مهمی را در موسیقی ایران رقم‌ زده‌اند. به‌گزارش موسیقی ما؛ کاوه آفاق، یکی از خوانندگانی‌ست که پیش‌از‌این پروژه هم چند اثر با موضوع ایران اجرا کرده بود و همیشه در هر‌جا حضور داشته باشد، پرچم ایران بر دستانش دارد. متأسفانه در‌اغلب‌موارد به کارهایی‌که با موضوع ایران تولید می‌شود، برچسب سفارشی‌بودن زده می‌شود؛ چرا چنین دیدگاهی در مخاطب ایجاد شده است؟ آفاق دراین‌باره گفت: «اجازه بدهید همین ابتدا بنده مثالی بزنم که همه‌چیز با تصویری روشن‌تر تجسم شود. دو مورد از مشهورترین و مهم‌ترین مناسبت‌های ملی ما که همه‌ مردم مملکت جدای از هر وابستگی سیاسی، قومی، دینی، مذهبی و جایگاه مالی و اجتماعی و ... آن‌ها را یکسان گرامی می‌دارند، یکی نوروز و لحظه تحویل سال و یکی شب یلداست. هر‌دو در ظاهر ملی‌ست هر‌دو‌ محترم و هر‌دو مهم. حال اگر به‌ شما سفارش تولید یک اثر برای شب تحویل سال را بدهند و شما آن‌را با زحمت و عشق بسازید؛ اما ناگهان در شب یلدا روی آنتن برود و درباره شب تحویل سال باشد، چیزی جز تعجب و حتی مضحکه از‌سوی مردم نصیبتان ‌می‌شود؟ بی‌شک در‌آن‌لحظه کمتر‌کسی می‌گوید عجب آهنگ جالبی برای عید پیش‌رو ساخته شده یا گوش کنید و ببین داره چه می‌گوید. با این ‌مقدمه درست است که در ظاهر هر‌دو روز گرامی و مبارک‌ و ملی‌ست و هردو مهم و هردو نماد همبستگی برای تمام مردم است؛ اما چون روح عمومی در شب یلدا معطوف به مقوله بلندترین شب سال است، اگر ارزشمندترین و پرزحمت‌ترین و با عشق‌ترین و از‌همه‌مهم‌تر زیباترین اثر تاریخ را بسازیم؛ اما در زمان نامناسب با فضای حاکم بر روح عمومی منتشر کنیم، پروژه نه‌تنها شکست می‌خورد؛ بلکه مضحکه خاص و عام هم می‌شود و پروژه‌های بعدی را نیز از دست خواهیم داد. پس مشکل و نقطه دقت در جایگاه ملی یلدا و و نوروز نیست؛ بلکه به‌قول دانشگاهیان درک و پاسخ عاقلانه به خواست و نیاز و حالِ عموم ملت است که تفاوت بین یک پروژه یا سامانه موفق را با یک پروژه یا یک سامانه با درک‌ نادرست از پدیده‌ها را مشخص می‌کند. با‌این‌مثال، فکر کنم به‌درستی مشخص شد ایراد 99درصد از کارهای صوتی و تصویری سینمایی یا موسیقایی یا تجسمی و ... ملی چیست که با‌اینکه بسیاری از آن‌ها عالی و پرزحمت هستند و برای تهیه آن‌ها خون دل‌ها خورده شده، تنها‌و‌تنها موجب افزایش خنده و ناسزا به ما صاحبان اثر در‌طول‌تاریخ می‌شوند و نهایتاً چیزی شبیه ترانه ملی ای ایران ای مرز پر گوهر یا سریال هزاردستان از اینگونه آثار نمی‌بینیم و نمی‌شنویم و بیشتر به درد بایگانی‌ها می‌خورند. در حقیقت پاسخ به‌موقع به نیاز روحی و روانی عموم جامعه در هر‌لحظه است ‌که میزان موفقیت هر اثر استاندارد در تاریخ را رقم می‌زند. این اثر برای حدود دو‌سه‌سال قبل است. پس از آن شوک اقتصادی عجیب اول ناشی از خروج از تعهدات بین‌المللی توسط آمریکا، هنرمندان احساس کردند آن خطر در مقیاسی ملی‌ست و نیاز به همبستگی داریم. جدای از نظرات سیاسی گوناگونی که همه آدم‌ها با هم دارند؛ اما این‌قضیه کاملاً اخلاقی‌ست نه سیاسی. علت هم ایجاد یک احساس مشترک جهانی بود که آن بی‌مبالاتی بین‌المللی و عدم انجام تعهدات مندرج در برجام در قبال ایران بود؛ آن‌هم در‌حالی‌که ایران به تمام تعهدات بین‌المللی خودش در‌آن‌زمان پایبند مانده بود و جهان متفق بود که آن عمل آمریکا کاملاً نقض اصول جهانی جلوه می‌کرد. در‌آن‌روزهایی که این اثر به خوانندگان پیشنهاد شد اوضاع و رفتار و احساس و قضاوت و امید عمومی بسیار‌بسیار متفاوت از حال و روز زمستان سال ۹۹ بود و هنوز این اتفاقات عجیب و غیر‌قابل‌درک در این دو‌سه‌سال و خصوصاً در این یک‌سال اخیر که پی‌در‌پی شکل می‌گیرند این‌قدر پیش چشم‌ ملت رخ نمی‌داد. با همه این‌اوصاف انتشار این اثر در‌حال‌حاضر بدون‌شک شائبه سفارشی‌بودن و مناسبتی‌بودن را ایجاد خواهد کرد. خیالتان را راحت کنم آن‌قدر در‌این‌‌سال‌ها آثار ضعیف و پول‌بر‌باد‌ده ساخته شده که اگر با الماس هم تندیس  بسازیم فعلاً به دل‌ها نخواهد نشست چون بسیاری دل‌ها را بدجور شکسته ایم. زور من و شما هم نمی‌رسد که بتوانیم با چند مصاحبه و کتاب و گفتار و ... مکنونات قلبی یک ملت دلزده را تغییر بدهیم. پس باید عرض کنم تمام این خواننده‌های سطح اول کشور، ناخواسته مورد این سوءتفاهم در پیشگاه مردم قرار خواهند گرفت و عموم حق دارند حتی به این فکر نکنند که‌ این خوانندگان برای وطن خواندند. تا‌جایی‌که من شرط کردم در‌صورتی حضور می‌یابم که نباید از پول ملت و بیت‌المال حتی یک‌ریال هم کسی برای خواندن به‌خاطر نام مملکتش دریافت کند؛ ولی اگر کسی پولی دریافت‌ کرده، من خبر ندارم؛ اما من یک‌نفر یک‌ریال هم بابت حضور در‌این‌اثر هرگز نخواسته و دریافت هم نکرده‌ام و هم که لااقل صرفاً یک موزیسین صرفا عاشقانه‌ساز و عاشقانه خوان نیستم و عموماً سوژه ترانه‌هایی که‌ می‌سرایم هم اجتماعی و ملی بوده‌اند و چه زمانی‌که زیرزمینی بودم چه زمانی‌که خارج بودم چه زمانی‌که به‌اصطلاح داخل بودم و روی زمین خواندم در‌همه‌حال کسی بودم که پرچم ایران بر ساعد دستش بوده. اگر قرار باشد هرجایی نام ایران یا مردم ایران، بدون دخالت و هدایت سیاسی، تأکید می‌کنم فقط‌و‌فقط ایران و مردمانش سوژه اثر باشد، بی‌شک من بدون دریافت دستمزد و استفاده از بودجه ملت؛ پیش‌از‌هر‌کس آنجا بوده و خواهم بود. دیگران را نمی‌دانم اما به‌ بنده از این انگ‌های سفارشی به‌گواهی رفتار و آثار بنده در تمام این 20سال، نخواهد چسبید».

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه