آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
گوینده خوب صدایش را روی بازیگر  می‌نشاند
کد خبر: 149647 | تاریخ مخابره: ۱۳۹۹ چهارشنبه ۳ دي - 08:08

پرونده‌ای برای 62‌سال حضور مؤثر شهروز مُلک‌آرایی در عرصه دوبلاژ

گوینده خوب صدایش را روی بازیگر می‌نشاند

امین کردبچه چنگی/شاید از هم‌نسلان ما کمترکسی باشد که «آقای ووپی» با آن لحن بیان و صدای پرطنین را به‌خاطر نداشته باشد؛ شخصیتی که صدای پرهیجان گوینده آن؛ یعنی «شهروز مُلک‌آرایی» به آن جان و روح دیگری بخشید. شهروز مُلک‌آرایی؛ گوینده باسابقه دوبلاژ متولد 20 آذرماه 1320 در ملایر است. حضور خاطره‌انگیز وی در دوبله نقش‌های مختلف سینمایی، سریال و کارتونی، از نخستین روزهای سال 1337 آغاز شده و تابه‌امروز، این حضور مؤثر در جایگاه گوینده دوبلاژ ادامه داشته و در ذهن بسیاری از مخاطبان فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی ماندگار است. به‌مناسبت ورود به هشتمین‌دهه از زندگی پرافتخار استاد مُلک‌آرایی، با وی به‌گفت‌وگو نشسته‌ایم.

شهروز مُلک‌آرایی؛ گوینده باسابقه دوبلاژ بااشاره‌به‌اینکه این‌روزها باتوجه‌به شیوع بیماری کرونا، ترجیح می‌دهد بیشتر در خانه بماند و به فعالیت‌هایی مانند مطالعه بپردازد، خود را در دوران تحصیل شخصیتی بازیگوش و پرهیاهو توصیف کرده و بااشاره‌به‌اینکه درعین‌حال آن‌قدرکه باید درس‌خوان نبوده است، گفت: «همیشه قسمت؛ اما دانش‌آموز بسیاربازیگوشی بودم و هر مدرسه‌ای که می‌رفتم، به نیمه سال نکشیده، مرا اخراج می‌کردند و مجبور می‌شدم برای ادامه تحصیل به مدرسه دیگری بروم». وی «سپید و سیاه» را یکی از محبوب‌ترین روزنامه‌های دوران دانش‌آموزی‌اش برشمرده و بااشاره‌به‌اینکه هرهفته برای مطالعه بخش «آتیلا» این روزنامه را می‌خرید، افزود: «همواره این روزنامه در کلاس درس روی میز من باز بود و همیشه معلم به من تذکر می‌داد که این بساط را جمع کن و به درس گوش کن! اما هیچ‌گاه از علاقه من به مطالعات خارج از کتاب‌های درسی و به‌ویژه روزنامه سپید و سیاه کاسته نشد». این گوینده باسابقه دوبلاژ، دوران مدرسه و درآمیختگی آن با روزهای شیرین تمرین تئاتر را یکی از بهترین دوران زندگی‌اش برشمرده و بااشاره‌به‌اینکه در کلاس هفتم درگیر تمرین تئاتر بود، افزود: «در روزهایی که تمرین تئاتر می‌کردم، چندروزی اعلام کردند که باید صبح‌ها برای تمرین بیاییم و ازآنجایی‌که من مدرسه می‌رفتم، دچار مشکل شدم».
گوینده شخصیت خاطره‌انگیز «آقای ووپی» که در سن شش‌سالگی پدر خود را از دست داده است، بااشاره‌به‌اینکه درآن‌دوران در مدرسه «وحید» در خیابان «شوش» در تهران تحصیل می‌کرد، اظهار داشت: «به مدرسه رفتم و به ناظم گفتم که پدرم فوت کرده است و او نیز بسیار غصه خورد؛ به او گفتم باید به ملایر بروم و او نیز یک‌هفته به من مرخصی داد. من نیز از این فرصت استفاده کردم و تمرین صبح تئاتر را نیز از دست ندادم؛ به‌همین‌بهانه چندین‌بار از مدرسه مرخصی گرفتم». وی بااشاره‌به‌اینکه در جمع دوستانش در مدرسه این‌موضوع را تعریف کرده بود و از اینکه آقای «صدر»؛ ناظم مدرسه، از پنجره بالای سرشان، صحبت‌های آنان را گوش می‌داد، تصریح کرد: «دوستانم از من می‌پرسیدند حالا این‌بار را به‌بهانه فوت پدرت مرخصی گرفتی؛ دفعه‌های بعدی را چه می‌کنی؟ من نیز درپاسخ‌به آن‌ها می‌گفتم که این‌بار نیز می‌گویم خاله‌ام فوت کرده! نمی‌دانستم او از پنجره صحبت‌های ما را شنیده است و زمانی‌که برای گرفتن مرخصی دوم سراغ او رفتم و فوت خاله‌ام را بهانه کردم، یک کشیده در گوشم خواباند و پرسید: مرگ در فامیل شما افتاده است؟ و همین امر موجب شد تا من آن مدرسه را نیز ترک کنم».
این گوینده پیش‌کسوت بااشاره‌به این‌موضوع که ایران در زمانی به‌عنوان «مهد دوبله دنیا» شناخته می‌شد و درآن‌زمان در ایران، هم‌زمان 80 سینما در روزهای چهارشنبه با هم فیلم‌هایشان را عوض می‌کردند و هم‌زمان با پایتخت‌های کشورهای بزرگ دنیا فیلم جدید روی پرده می‌بردند، تأکید کرد: «مثلاً اگر درآن‌روزها قرار بود فیلمی به‌روی پرده بیاید، پس از انجام مراحل نهایی دوبله، مجدداً به‌دست واردکنندگان فیلم سپرده می‌شد تا آن‌ها نیز کیفیت موجود را بررسی کنند و بعد اثر را به‌روی پرده بفرستند؛ چراکه همه کسانی‌که دراین‌حوزه فعالیت می‌کردند، فیلم‌بین و فیلم‌شناس بودند و تحصیلات خود را در حوزه سینما یا رشته‌های مرتبط با فیلم گذرانده بودند». گوینده شخصیت «جان‌کوچولو» در کارتون «رابین‌هود»، ضمن ابراز خرسندی از اینکه درآن‌زمان محال بود فیلمی از دوبله بیرون بیاید و درنهایت دچار مشکلات فنی باشد، بااشاره‌به‌اینکه بیشتر فیلم‌های موجود به‌دلیل نظارت دقیق سفارش‌دهندگان محصول به‌خوبی دوبله می‌شد، یادآور شد: «مدت‌زمان بسیارزیادی ایران، نخستین کشوری بود که در حوزه هنر دوبله ادعا؛ و تمرکز بسیارزیادی بر روی گویندگان داشت». مُلک‌آرایی بااشاره‌به دقت‌نظر موجود در دوبله ایران در زمان گذشته، «پدرخوانده» را یکی از مهم‌ترین فیلم‌هایی برشمرد که دوبله‌ای بسیار‌خاص دارد که به‌خاطرآن، چندین‌ گوینده در آن آمده و رفته بودند و درنهایت، نقش «مارلون براندو» به مرحوم «محمود نوربخش» رسید، گفت: «ایشان برای گویندگی در نقش مارلون براندو، از آتل در فک خود استفاده کرد تا بتواند صدایی مشابه با آنچه بازیگر دارد، تولید کند».
این گوینده باسابقه دوبلاژ با‌اذعان‌به‌اینکه گویندگی در نقش‌های انیمیشنی، کاری بسیارسخت و طاقت‌فرسا برای گوینده است، افزود: «همه‌جای دنیا، گویندگان انیمیشن می‌آیند متن را می‌خوانند و کارگردان درنهایت از روی گفتار آنان به‌تصویر نهایی می‌رسد و تصویر را شکل می‌دهد و این‌بدان‌معناست‌که فیلم بعد از گفتار ساخته می‌شود؛ اما در ایران این‌گونه نیست و از دیرباز زمانی‌که فیلم‌های انیمیشنی به گوینده داده می‌شد، چون شکل و حالت نقاشی داشت، باید به‌گونه‌ای گفته می‌شد که گوینده با صدای خویش بتواند به این نقاشی جان بدهد». وی بااشاره‌به‌اینکه بزرگانی مثل زنده‌یاد «مهدی آژیر» و زنده‌یاد «اصغر افضلی» از جمله گویندگانی بوده‌اند که در حوزه دوبلاژ و به‌ویژه دوبله انیمیشن در تلویزیون زحمات بسیارزیادی کشیده‌اند، ادامه داد: «در گذشته، این بزرگان یک تیم بودند و بسیاری از گویندگان بزرگ برای پروژه‌های کارتونی گویندگی نمی‌کردند؛ گویی کسر شأنشان می‌شد؛ اما ما و امثال ما نه؛ عاشق رل‌های کارتونی بوده و هستیم». گوینده شخصیت «پهلوان فرصت» در مجموعه تلویزیونی انیمیشنی «شکرستان»، با ابرازتأسف از اینکه بسیاری از بزرگان و عزیزانی را که سابقه بسیاری در هنر دوبلاژ داشته‌اند، از دست داده‌ایم و امروز میان گویندگان حضور ندارند، اظهار داشت: «وقتی انیمیشن‌ها برای دوبله به ایران می‌رسید، مثلاً می‌گفتند کرک داگلاس به‌جای فلان شخصیت در فلان کارتون صحبت کرده است و درنهایت تصویر بر روی صدای او مچ شده؛ اما در ایران دوبله به‌گونه‌ای بود که یک نقاشی بی‌جان به گوینده داده می‌شد و او باید با لحن و صدای خویش به این نقاشی جان می‌بخشید؛ حال‌آنکه ممکن است بخش اعظمی از اجرای گویندگان در داستان مربوط به نقش نباشد».
این گوینده باسابقه دوبلاژ باتأکیدبراینکه این جانی که گویندگان پشت میکروفون در استودیوهای دوبلاژ کنده‌اند، جانی‌ست که در بدنه اصلی انیمیشن‌های خارجی وجود ندارد، تصریح کرد: «اگر عرض می‌کنم گوینده حرفه‌ای کار خود را زمانی به‌درستی انجام می‌دهد که صدای خود را منطبق با شخصیت موجود در فیلم بسازد؛ به‌خاطر این‌است‌که شیکی و قشنگی صدا در دوبلاژ کارایی ندارد و ممکن است زمانی نیاز باشد گوینده بسیار لوده و لات، پای میکروفون بیاید و حرف بزند تا صدای او مانند اجراهای مرحوم ایرج ناظریان، روی صورت بازیگر بنشیند و اگر بیننده حس خوبی نسبت به بازی بازیگر و صدای گوینده داشته، به‌این‌خاطر بوده که گویندگان، این شخصیت‌ها را با صدای خود می‌ساخته و به آن‌ها جان می‌داده‌اند». وی باتأکیدبر این‌نکته که بسیاری از گویندگان، با گویندگی‌های شاخص و قابل‌قبول خود در ایران، آرتیست می‌ساخته‌اند، ادامه داد: «اگر امروز می‌بینیم که بازی بسیاری از بازیگران خارجی در ایران معروف و مشهور شده است، به‌خاطر این‌است‌که گویندگان مطرح و توانای دوبلاژ ایران به‌جای آنان سخن گفته‌اند و درمقابل نیز عده‌ای از گویندگان را داریم که اگر مطرح شده‌اند، به‌خاطر این‌موضوع بوده که به‌جای بازیگران توانایی سخن گفته‌اند که مردم همواره آنان و نقش‌آفرینی‌های بی‌بدیلشان را در ذهن دارند».
مُلک‌آرایی باتأکیدبراینکه یک گوینده به‌خاطراینکه بتواند از صدای خویش محافظت کند، باید اقداماتی را انجام دهد و خود او نیز برای مراقبت از صدا، رفتارهای بسیاری را انجام می‌داده یا درمقابل، رفتارهای خاصی مثل سیگار‌کشیدن را همواره ترک و از آن دوری کرده، اظهار داشت: «در برهه‌ای از زندگی، ناراحتی حنجره گرفتم و دکتر نیز تشخیص اشتباه داد و در یک عمل جراحی، دو عدد از تارهای صوتی من را روی‌هم چسباند و درنهایت با عمل برق، صدایم به صدایی تبدیل شد که متعلق به من نیست و گویی صدایی خفه است». گوینده شخصیت «شردر» در «لاک‌پشت‌های نینجا» بااشاره‌به‌اینکه پزشکان بسیاری به او گفته‌اند که این تارهای صوتی را می‌توان با لیزر جدا کرد؛ اما این‌کار خطراتی را نیز در‌پی دارد، تصریح کرد: «من صدایی شش‌دانگ داشتم که باز بود و حتی آواز می‌خواندم؛ اما این‌روزها دیگر برای دل خودم هم نمی‌توانم آواز بخوانم؛ چراکه اگر بخوانم، صدایم سریع حالت گرفتگی پیدا می‌کند و زمانی‌که به آن فشار می‌آوردم، اذیت می‌شوم».
مُلک‌آرایی بااذعان‌به‌اینکه اگر کسی می‌خواسته تابه‌امروز او را بشناسد، به‌یقین شناخته است و اگر کسی نتوانسته است او را بشناسد، دیگر این شناخت دراین‌روزها برای او ثمره‌ای نخواهد داشت، بااشاره‌به ضرب‌المثل «آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت»، تأکید کرد: «امروز بسیاری از کسانی‌که به‌تازگی وارد هنر دوبلاژ شده‌اند، این هنر را به‌عنوان شغل دوم انتخاب کرده‌اند و مسائل مربوط به این شغل برای آنان اهمیتی ندارد و درنهایت باید گفت که چون آن عشق قدیم را ندارند و شاید برخی از آنان با پارتی‌بازی وارد این هنر شده‌اند، اجراهایی از خود ارائه می‌کنند که به‌یقین، اکثراً در زمره اجراهای ماندگار دوبلاژ نخواهند بود». وی بااذعان‌به‌اینکه امروز تعداد انگشت‌شماری از گویندگان وجود دارند که تشخیص گوینده خوبی دارند و بیش از 70‌درصد مدیریت در دوبلاژ به‌انتخاب گوینده بازمی‌گردد، یادآور شد: «وقتی یک مدیر دوبلاژ برای اولین‌بار فیلم را می‌بیند، گویندگان شخصیت‌ها را در ذهن می‌چیند و با خود می‌گوید که چه‌کسی باید به‌جای چه‌کسی حرف بزند، بعد با آنان تماس می‌گیرد، فیلم را دوبله می‌کند و درنهایت همه‌چیز سر جای خود قرار می‌گذارد؛ اما امروز بسیاری از مدیران دوبلاژ، قبل‌ازاینکه پروژه را ببیند، با گویندگان تماس می‌گیرند یا هرکس را به‌صورت اتفاقی در راهروها ببیند، با او قرار کار می‌گذارند و درنهایت معلوم نمی‌شود چه اتفاقی در آن می‌افتد».
گوینده نقش «شیطان بزرگ» در مجموعه «سندباد» بااشاره‌به‌اینکه بسیاری از گویندگان، همچون سعید مظفری که از گویندگان بی‌نظیر ا‌ست؛ چه به‌لحاظ تجربه و سواد کاری و چه در گویندگی و چه در مدیریت دوبلاژ؛ باآنکه حرف‌وحدیث‌های بسیاری به‌ناحق پشت‌سر آنان گفته می‌شود؛ فردی موفق است که بسیارخوب عمل کرده، خاطرنشان کرد: «گویندگی در شخصیت‌های مختلف بسته به سن و نوع اجرای بازیگر، ریزه‌کاری‌های دارد که گویندگان توانایی مثل سعید مظفری می‌توانند با تجربه‌ای که دارند، صدای خویش را به‌درستی بر روی ایفای نقش بازیگر بنشانند و این نکته‌ای بسیارمهم است؛ چراکه مدیر دوبلاژ پیش‌ازآنکه وارد استودیو شود تا پروژه را ضبط کند، در مرحله سینک‌زدن دیالوگ‌ها، به‌جای تمام بازیگران سخن گفته و درنهایت نیز باید به این فکر کرد که او پیش از ورود به این‌مرحله نیز فیلم را چندین‌بار دیده است».
وی بااذعان‌به‌اینکه زمانی وارد کار دوبله شده است که تنها یک شبکه ثابت تلویزیونی وجود داشته است و اجرای آن هرگز ضبط نمی‌شد، گفت: «من زمانی وارد این‌کار شدم که متداول بود گویندگان در اجراهای زنده تئاتر گویندگی می‌کردند و نواری برای ضبط وجود نداشت و دراین‌شرایط، اگر گوینده‌ای تپق می‌زد، دیگر کار تمام بود و نمی‌توانست به عقب بازگردد و اشتباه خود را اصلاح کند و دراین‌زمان بود که ما تنها یک‌بار، صبح اجرای نمایش در دکور تمرین می‌کردیم و درنهایت، عصر همان‌روز نمایش را به‌روی صحنه برده و اجرا می‌کردیم». مُلک‌آرایی، با ابرازتأسف از اینکه امروزه گروه‌های مختلفی در حوزه هنر دوبلاژ به فعالیت می‌پردازند که بسیاری از آنان، با بزرگان این هنر قابل‌قیاس نیستند، ادامه داد: «تعدد گروه‌های حاضر در دوبلاژ امروز برایم مسئله‌ای آزاردهنده است؛ اما نمی‌شود کاری کرد و اگر امروز می‌گویم همه‌چیز به‌هم‌ریخته است، دقیقاً به‌همین‌خاطر است». وی اظهار داشت: «امروز شاید بیشتر گویندگانی که خارج از انجمن گویندگان کار می‌کنند، آن‌گونه که باید شناخته‌شده نیستند و به‌خاطراینکه به گویندگان مبتدی پول و دستمزد نمی‌دهند، اگر گوینده برای دریافت حق خویش اعتراضی بکند، از کار کنار گذاشته می‌شود».

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه