آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
ضرورت بازنگری به مدل زندگی بشر مدرن
کد خبر: 149816 | تاریخ مخابره: ۱۳۹۹ سه شنبه ۱۴ بهمن - 08:13

نگاهی نو به مفهوم توسعه پایدار در هزاره سوم

ضرورت بازنگری به مدل زندگی بشر مدرن

مهرداد ناظری/این‌روزها بشر بیش‌از‌هرزمان سقوط را تجربه می‌کند؛ سقوط‌هایی که گاه پیامدهای سنگینی را به‌همراه دارد. گاهی به این‌موضوع فکر می‌کنیم که چرا تااین‌حد در زندگی با درد و رنج و مرارت مواجه می‌شویم و حالا این اواخر که کرونا بر جان انسان‌ها سایه افکنده، زندگی معمول و مرسوم بشر در فازی سخت و دشواری بیشتر قرار گرفته؛ اما واقعیت این‌است‌که اگر از زاویه‌ای متفاوت به رابطه انسان و طبیعت بنگریم، شاید بتوان توجیهات و دلایل محکمی برای این‌وضعیت در زندگی بشر پیدا کرد.

از وقتی انسان توانست با تکنولوژی بر روح طبیعت غلبه کند، مرتباً فجایع زیست‌محیطی را در زندگی خود تجربه کرده است. درواقع، ما می‌خواستیم قهرمان حاکم و غلبه بر محیط زیست و منابع طبیعی شویم؛ اما درعمل، منطق حاکم بر طبیعت، مسیر زندگی انسان را تغییر داد. درحال‌حاضر، یکی از موضوعات مهم این‌است‌که اگرچه انسان توانسته قطارهای سریع‌السیر بسازد، برج‌ها و اتوبان را ایجاد کرده و در مرحله هوشمندسازی به ابداع و اختراع ربات‌ها روی آورده اما درعمل، همچنان محیط زیست درمعرض اشکال گوناگونی از تخریب‌ها و انفجارهای انسانی قرار دارد. هرچندکه بسیاری از محیط زیستی‌ها و معتقدین به توسعه براین‌موضوع تأکید کرده‌اند که راه پیشرفت بشر از مسیر تخریب محیط زیست عبور نمی‌کند؛ اما هنوز گزارش‌ها حاکی‌‌ست‌که تخریب گسترده محیط زیست در دستورکار انسان‌ها قرار دارد. براین‌مبنا؛ همواره به مفهوم توسعه پایدار در برابر این ضربات مهلک، بازگشت شده است. گفتمان توسعه پایدار به این‌موضوع فکر می‌کند که هیچ حرکت یا پیشرفتی بدون توجه به منابع طبیعی و اکوسیستم امکان‌پذیر نیست. درواقع، ما نمی‌توانیم زندگی خود را با تضعیف یکپارچگی سیستم طبیعی به‌دست آوریم. توسعه پایدار به ما می‌گوید که هر اقدام یا کنشی که امروز انجام می‌دهیم، نباید توانایی‌های نسل‌های آینده را به مخاطره بیفکند. درواقع، رفاه امروز بخش قلیلی از مردم جهان نباید پیامدی برای کره زمین و همه مردم جهان داشته باشد. پل مک‌کارتنی می‌گوید: «باید راهی برای بهتر‌ساختن چیزهای موردنظرمان پیدا کنیم؛ اما راهی که آسمان یا باران یا زمین را با تخریب مواجه نسازد». این، ‌نکته بسیارمهمی‌ست. توسعه پایدار بدون توجه به آینده، هیچ رشدی را در دنیای امروز مهیا نمی‌سازد. ما نمی‌توانیم امروز کارخانه‌ای عظیم ایجاد کنیم و همه مواد زائد آن‌را در آب‌های آزاد بریزیم و امیدوار باشیم این کارخانه می‌تواند راهی به‌سوی مطلوبیت برای مردم آن‌منطقه ایجاد کند. هرنوع آلودگی که توسط انسان تولید می‌شود، اساساً ضد توسعه و به‌نوعی باعث کوتاه‌تر‌شدن عمر انسان و طبیعت خواهد شد. در توسعه پایدار می‌آموزیم که اساساً عشق و دوست‌داشتن بین انسان و طبیعت، یک ضرورت است. کوفی عنان بیان کرده: «بزرگ‌ترین چالش ما در قرن جدید، تحقق ایده‌ای‌ست که شاید به‌نظر کمی انتزاعی می‌رسد؛ اما ما نام آن‌را توسعه پایدار می‌گذاریم و این، واقعیتی برای همه مردم جهان است». باید درنظر داشت؛ امروزه دیگر دیدگاه‌های مطلق تکنولوژی‌محور و استفاده بی‌رویه از منابع طبیعی، محلی از اعراب ندارد؛ چراکه هرگونه برهم‌زدن تعادل اکوسیستم‌ها می‌تواند نتایج و پیامدهای مخربی برای بشریت همراه داشته باشد. نتیجه عدم‌توجه به مدیریت تعامل بین انسان و طبیعت ما را به این‌مرحله رسانده که در جهان دراثر کاربرد تکنولوژی‌های مصرفی طبیعت و محیط زیست هرروز بیش‌از‌گذشته تخریب می‌شوند. ازسویی، گسترش فقر، گرسنگی و نابرابری در جهان، از عواملی‌ست که به بحران‌های اجتماعی و فرهنگی در زندگی بشر دامن می‌زند. در کنفرانس محیط زیست که در استکهلم در سال 1972 برگزار شد، بر این واقعیت تأکید شد که دوسوم جمعیت جهان درگیر گرسنگی، فقر، سوءتغذیه، بی‌سوادی، نبود استاندارهای بهداشتی و تخریب محیط زیست قرار دارند؛ لذا در آنجا تأکید شد تازمانی‌که این‌مسائل حل نشود، هیچ توسعه‌ای به‌وقوع نخواهد پیوست. هرچند سال‌ها از برگزاری این کنفرانس می‌گذرد؛ اما هنوز نکات اصلی مطروحه‌ در این کنفرانس، چالش مهم زندگی انسانی به‌حساب می‌آید. آین رَند معتقد است: «تفاوت حیوانات و انسان‌ها دراین‌است‌که حیوانات خود را برای محیط تغییر می‌دهند؛ اما انسان‌ها محیط را برای خود تغییر می‌دهند». این تفاوت بسیارمهم است؛ زیرا وقتی ما خودمان را با محیط تطبیق ندهیم ممکن است درارتباط‌با طبیعت دچار غرور و سرگشتگی شویم. آنچه از پیشرفت و رفاه برای انسان به‌ارمغان آمده همین قرارگرفتن در قله موفقیت و بی‌توجهی به ساحت طبیعت است. شاید زمان آن رسیده که این‌موضوع را آموزش ببینیم که طبیعت و منطق حاکم بر آن قابل‌تغییر نیست و اساس مهرورزی بشر باید بر این اصل استوار باشد که زمین را همان‌گونه که است دوست بدارد نه آن‌گونه که مطلوب و موردنظر ماست. یکی از اشکالاتی که در مباحث سودآوری شرکت‌ها وجود دارد این‌است‌که در این شرکت‌ها کمتر به‌میزان هزینه‌ای که بر طبیعت تحمیل می‌شود، مورد احتساب قرار می‌گیرد. مثلاً اگر قرار است یک شهرک ویلایی در شمال ایران ایجاد شود، وقتی‌ گزارش مالی مبنی‌بر سودهی اقتصادی بیرون می‌آید، هیچ‌کس تعداد درخت‌های بریده‌شده و میزان هزینه این‌موضوع را به‌لحاظ زیست‌محیطی به‌حساب نمی‌آورد و پولی بابت این‌موضوع از خریداران درخت‌ها دریافت نمی‌شود. همین‌مسئله باعث می‌شود که به‌نظر بیاید ساخت شهرک‌ها و ویلاها در یک منطقه، دارای سود هنگفتی‌ست و مدیران را براین‌موضوع معطوف می‌دارد که درخت‌های بیشتری را بریده و ویلاسازی‌های بیشتری انجام دهند؛ درحالی‌که در اینجا هزینه‌های سنگینی بر اقتصاد و طبیعت تحمیل می‌شود. درواقع و به‌تعبیر ساده‌تر، مردم درباره آلودگی‌ها و خساراتی که به محیط زیست وارد می‌کنند هیچ هزینه‌ای پرداخت نمی‌کنند؛ لذا بااین‌اوصاف وقتی ما به طبیعت و نسل‌های آینده فکر نمی‌کنیم این فراموشی ما را در حلقه سقوط قرار می‌دهد. حال در اینجا باید پرسید انسان هر انتخابی را می‌تواند در زندگی خود انجام دهد؟ در بحث اقتصاد تجاری ممکن است آزادی انتخاب یک اولویت باشد؛ اما در توسعه هر انتخابی که جهان را به لبه پرتگاه سقوط نزدیک کند، ضد زندگی به‌حساب می‌آید. براین‌مبنا؛ منطقی نیست که انسان به‌طور هنرمندانه همه‌چیز را به‌سمت فروپاشی و سقوط سوق دهد. ما باید به مادر خود یعنی طبیعت احترام بگذاریم و این‌را بدانیم که هنر انسانی‌زیستن در عشق به مادر است نه نابودی آن. درحال‌حاضر، بحران‌های زیست‌محیطی باعث گسترش بلایای طبیعی، ایجاد شرایط نابسامان اقتصادی، افزایش بحران‌های حاد محیط زیستی و عدم‌دسترسی به منابع طبیعی آب‌شده است. اگر بخواهیم مدرن زندگی کنیم، باید هنر زیبا فکرکردن نسبت به طبیعت را در خود تقویت کنیم و این، نیاز به جهان‌بینی جدیدی دارد. جهان‌بینی که تصویری متفاوت از واقعیت‌های اجتماعی به ما می‌دهد. زمین، دریا، خشکی، آسمان حیوانات گیاهان و انسان‌ها اجزای به‌هم‌پیوسته زندگی هستند؛ به‌طوری‌که هیچ‌یک را نمی‌شود نادیده گرفت. هر فردی در هر نقطه‌ای که زندگی می‌کند او نقطه‌ای‌ست که بر جهان اطراف خود تأثیر می‌گذارد. در اینجا نیاز به ایجاد عقلانیتی جدید است. عقلانیتی که کاربست آن انسان را به‌سوی عشق به طبیعت و سایر اجزا دعوت می‌کند. زندگی طبیعت‌گرایانه به ما می‌آموزد که از همه مواهب طبیعت می‌شود استفاده کرد؛ اما باید در همه‌چیز صرفه‌جویی کرد. باید ابتکار زندگی انسانی و پویا را در رابطه دیالکتیکی بین انسان و طبیعت تعریف کنیم. این یعنی برطرف‌سازی اختلال عمیقی که در ساحت انسان مدرن منهای طبیعت وجود دارد. ما باید اختلال‌هایمان را بشناسیم و با عبور از عقلانیت ابزاری راهی به‌سوی مطلوبیت پیدا کنیم. ارن نائس؛ فیلسوف نروژی عنوان بوم‌شناسی عمقی را دراثر خود به‌کار گرفته و معتقد است که هدف از بوم‌شناسی عمقی تأکید بر روی موارد زیر است:
۱. لازم است جریان‌های محیطی از انسان‌محوری به زیست‌محوری تغییر جهت دهد؛ زیرا تخریب محیط زیست، نتیجه باور به فلسفه‌های غربی‌ست که در آن، انسان و فعالیت‌های او، محور عالم کائنات شناخته می‌شود.
۲. رعایت سنت‌های اخلاقی و مذهبی شرق، می‌تواند ما را در حفاظت بوم‌شناسانه یاری دهد.
۳. حفاظت حیات‌وحش و منابع محیطی باید در اولویت قرار گیرد.
۴. تأکید بر مساوات‌طلبی و زیست‌محوری، بدین‌سان که همه موجودات زنده دارای ارزش معنوی برابری هستند. در جهان، همه موجودات زنده، جهت زندگی، رشد و شکوفایی، باید از حقوق و ارزش‌های برابر برخوردار گردند.
۵. هیچ‌فردی، نجات نمی‌یابد مگر اینکه همه ما نجات یابیم. در اینجا، (فرد) تنها من و شما نیست؛ بلکه فرد، شامل همه انسان‌ها، همه اکوسیستم‌ها، همه رودها و همه جنگل‌هاست.
۶. انسان از اجزای طبیعت است؛ نه بیرون از آن یا فوق طبیعت. بهره‌گیری از طبیعت، باید تنها برای تأمین نیازهای ضروری انسان صورت گیرد.
در اینجا باید خاطرنشان کرد بر‌مبنای آنچه نائس می‌گوید؛ توسعه با معرفتی عمیق و انسانی، طبیعی رشد می‌کند و به نتایج مطلوب می‌رسد. لازم است به این جمله فولر توجه کنیم: «شما هرگز با مبارزه با واقعیت موجود پدیده‌ها را تغییر نمی‌دهید. تلاش کنید برای تغییر هر پدیده، یک مدل جدید بسازید که مدل موجود را منسوخ کند».
*جامعه‌شناس و استاد دانشگاه

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه