کد خبر:
149858
| تاریخ مخابره:
۱۳۹۹ چهارشنبه ۶ اسفند -
16:24
اولین واکنشهای آیدین آغداشلو به رکورد ۱۲میلیاردی
آیدین آغداشلو از جهل رایجی حکایت کرد که کسی جلودارش نیست؛ این استاد نقاش آرزو دارد که برخی جوانان بهجای زشتنویسی در فضای مجازی، یاد بگیرند مطالعه کنند. او که با رکوردشکنی تابلوی «خاطرات امید» از مجموعه معروفش «خاطرات انهدام»، بهقیمت ۱۲میلیاردتومان در 13اُمین حراج تهران، رکورد گرانقیمتترین نقاش ایرانی را بهخود اختصاص داد، ترجیح داده است دراینخصوص سکوت کند؛ اما درباره تلاش برخی در ایجاد شائبه اصالت این اثر یک ویدئو و دو متن منتشر؛ و تلاش کرده تا برای اطلاع عموم، این گونه شناختهشده نقاشی را یادآوری کند.
علیرضا سمیعآذر؛ مدیر «حراج تهران» در گفتوگویی اشاراتی پیرامون نظر این استاد نقاش ۸۰ساله بازتاب داده و گفته است: «نتیجه نهایی نهتنها برای من؛ بلکه برای خود آقای آغداشلو هم بهشدت تعجبآور بود. ما ترجیح میدادیم این اثر مثل هر اثر دیگری در یک حد متعارف، شاید کمی بالاتر از برآورد بیشینه فروش برود؛ مثل آثار سایر بزرگان درآنشب. شخص آقای آغداشلو هم ترجیح میداد همینطور شود». او افزود: «من مطمئنم آقای آغداشلو هم از رکورد ۱۲میلیاردی خرسند نیست؛ چون آنرقم بیشتری که بهنام ایشان ثبت شد، ارزش اینهمه تهمتها و ناسزاهایی که در ۸۰سالگی به ایشان زده میشود را ندارد. این هنرمند بزرگ، میراثی ارزشمند و تأثیراتی استثنائی بر هنر معاصر ما برجای گذاشته است که شاید با کمتر هنرمندی قابلقیاس باشد؛ اما عدهای دارند این تأثیرگذاری و سابقه معلمی و کارشناسی و حضور مؤثر در جامعه هنری را تحتالشعاع اینقضیه قرار میدهند». او توضیح داد: «آقای آغداشلو هیچوقت مدعی رکورد آثار هنری نبوده و هیچوقت خودش را در مارکت، یکهتاز نمیشناخت و جایگاهی فراتر از دیگران برای خودش قائل نبوده؛ اما بههرحال اینرقم بهشکل کاملاً سالم و مطابق اصول و قواعد یک مزایده صحیح، شکل گرفته است و ما چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید، تابلوی آقای آغداشلو صاحب رقم ریالی گرانترین اثر هنری یک هنرمند مدرن و معاصر در داخل ایران است». او خاطرنشان کرد: «میتوان احتمال داد حواشی شکلگرفته پیرامون نام وی در ماههای گذشته، شاید عدهای را برانگیخت اثرش را بخرند؛ اما معنایش ایننیستکه عدهای خواستند از وی حمایت کنند؛ معنایش ایناستکه وی مشهورتر شده. خیلیوقتها تبلیغات منفی؛ بهویژه اگر توأم با یک حس تلویحی جفاکردن به یک فرد باشد که محدودیتهایی در دفاع منصفانه از خودش را دارد، ممکن است باعث شهرت بیشتر آن هنرمند و مثلاً افزایش قیمت آثارش شود. این، در تاریخ هنر بسیار سابقه داشته؛ نمونهاش جف کونز است که بهخاطر ازدواج و بعد از جدایی جنجالی از همسر اولش طی یک داستان پرسروصدا، بیشازپیش مشهور شد و این شهرت، به افزایش قیمت آثارش کمک کرد؛ تاجاییکه سهبار رکورد گرانترین اثر هنری یک هنرمند زنده دنیا بهنامش رقم خورد؛ ازجمله با مجسمه سگ بادکنکی که در سال ۲۰۱۳ بهرقم ۵۷میلیوندلار فروش رفت و بعدازآن در سال ۲۰۱۹ با مجسمه سهمتری خرگوش بهرقم ۹۲میلیوندلار رسید که درحالحاضر رکورد گرانترین اثر هنر معاصر محسوب میشود؛ بنابراین، ممکن است اتفاقیکه باعث شهرت بیشتر آقای آغداشلو شد، منجر به افزایش قیمت اثر او شده باشد. من البته مطمئن نیستم؛ ولی ممکن است اینطور بوده باشد؛ چون من نمیدانم خریداران با چه هدفی این اثر را خریدهاند. من با آنها هیچ صحبتی نداشتهام».
اما آیدین آغداشلو در صفحه اینستاگرام خود که ۱۰۴هزارنفر فالوئر دارد، درباره سبک ارائهشده در این تابلوی ۱۲میلیاردی و سری «خاطرات انهدام»، ابتدا یک ویدئو منتشر کرد. او در گفتوگویی با سایت «آرتهباکس» که چهارسالپیش انجام شده، میگوید: «گویا هنوزهم بعضیها درباره شیوه Art About Art کمتر شنیدهاند؛ بسته به سلیقه و علاقهتان اثری را انتخاب میکنید؛ در بخشهایی از آن مداخله و تصرف؛ و آنرا مال خود میکنید؛ اما برخی در رسانهشان مینویسند که نقاشی آغداشلو شبیه بوتیچلیست. خب معلوم است شبیه است! اصلاً کار من با این نقاشی خاص است؛ دارم با بوتیچلی گفتوگو میکنم». استاد نقاش چندروزبعد سهصفحه از کتاب درسی ۶۱سالپیش منتشر کرد تا به نسل جوان که احتمالاً قدرت قلم و طراحی او را نمیدانند، گوشههایی از توانایی خود را یادآوری کند؛ او نوشت: «نقاشی دوران نوجوانی من است؛ با سفارش سازمان کتابهای درسی، در ۱۸سالگی کشیدم. سال ۱۳۳۸. با گواش و در اندازه ۳۰ در ۴۰سانتیمتر. طراحی مفصلش را با استفاده از اسناد و نمونههای دوران ساسانی شکل دادم و سعی کردم تمام جزئیات کار مستند و متکی به نمونههای تاریخی باشد؛ و چه کیفی داد این جستوجو و بازسازی! این سه نقاشی از شش نقاشی سفارش دادهشده بودند. اجرتش بهقدری کافی و مناسب بود که توانستم با پولش به لندن سفر کنم و موزهها را ببینم». بهتازگی، استاد درواکنشبه زشتنویسی افرادی ذیل خبر رکوردشکنی اثری از بوتیچلی متنی را نوشته است که حاوی هشداریهای جامعهشناختیست: «چندیپیش خبری خواندم درباره یک تابلوی بوتیچلی که در حراج ساتبیز نیویورک بهقیمت ۹۲میلیوندلار فروش رفت. ساندرو بوتیچلی، نقاش دوره رنسانس ایتالیا و یکی از بزرگترین نقاشان تمام تاریخ هنر است. آثارش در مهمترین موزههای دنیا قرار دارند که شاید مهمترین آنها را بشود در اوفیتزی فلورانس سراغ کرد. جدای از این خبر، یادداشتهایی که برخی از خوانندههای ایرانی پای آن گذاشته بودند، برایم شگفتانگیز بود و از جهل رایجی حکایت میکرد که کسی هم جلودارش نیست! یکبار نوشتم که رسانههای مجازی، مساویکنندههای تعیینکننده زمانه ما هستند. هر صاحب موبایلی با هرکسی درهرجای جهان مساویست. این، نکته مهمیست؛ اما مهمتراینکه در پشت دستان پرتابکننده چنین نوشتههایی، چه معنایی خوابیده؟ و مگر جز ایناستکه از زیر فشار تحقیر، نسلی تحقیرکننده پدید میآید که وقتهایی پشت نامها و صفحات جعلی پنهان میشود تا دقدلی خالی کند و در تخریب بناهایی که با رنجِ دستان اهل تکلیف، آجربهآجر بالا آمده، مسابقه دهد! اما حیف نیست درنیابند که اعتبار فرهنگ و هنر تا به چه مقدار و میزان و ارتفاعیست؟ و آیا هنوزهم بهقول نیکولو ماکیاولی؛ همشهری و همعصر بوتیچلی، هدف وسیله را توجیه میکند؟ و آیا درست نیست اگر اینهمه جوان خدنگِ بیخبر از حال روزگار، بهجای زشتنویسی، یاد بگیرند مطالعه کنند و دریابند فرضاً یک کتاب خطی پانصدساله ایرانی، یا نقاشی تکچهره مرد جوان با قابی مدورِ بوتیچلی، اوج میراث درخشان حافظه انسان فرهیخته و متمدن است و بدانند که انسان بی حافظه تاریخی و فرهنگی، محکوم به فناست. از جوانی، عاشق این نقاشی بوتیچلی بودم. بعدازانقلاب که عزل شدم و فراغت بیشتری پیدا کردم، بازسازیاش کردم و بهجای قاب مدور، دستی را نقاشی کردم مجروح و خونآلود و باندپیچیشده که انگار تیغه شمشیری را محکم چسبیده بود تا کشته نشود. این نقاشی را در مجموعه خاطرات انهدام و در سبک معمولم، اثر هنری اقتباسی Derivative Artwork؛ شیوهای رایج در جهان که از سال ۱۳۵۲ شروع کرده بودم، کار کردم. نقاشی را تا چندسالی داشتم و بعد فروختم تا چهارسالپیش که در حراج بونامز لندن دوباره بهفروش رفت؛ مجموعه خاطرات انهدام من، بازسازی آثار نفیسی بود از نگارگریها، قطعات خطی، ظرفهای مینایی، تابلوهای رنسانسی که مچاله و مضمحلشان میکردم؛ بهنشانه گذر زمان و ستمی که ارزش و زیبایی را منهدم میکند. دیروز که تصویر نقاشی بوتیچلی را دیدم که خبر از فروش خیرهکننده ۹۲میلیوندلاریاش میداد، کیف کردم؛ اما وقتی فحشها و توهینهایی را که برخی از هموطنانم در کامنتهای زیرش نوشته بودند، خواندم، جا خوردم! گویا خاطرات انهدام عملاً صورت گرفته بود و کسانی با نوشتههای زشتشان، خواسته بودند یک شاهکار هنری مسلم را بیقدر و انکار و منهدم کنند؛ و خود، تجسم زنده و معاصر یک انهدامگر تاریخی درازمدت شده بودند! معروف است که وقتی مجسمه داود میکلآنژ را برای نصب میبردند، نگران بود که چه خواهد شد؛ اما درست که نگاه کرد، دید که سراپای مجسمه را با ورقههای اشعاری در وصف زیبایی آن پوشاندهاند؛ و آسوده شد؛ اما نقاشی بوتیچلی را کامنتنویسهای ما با فحش پوشاندند و به خاطرات انهدام، تحقق بخشیدند».
آیدین آغداشلو متولد ایران در سال ۱۳۱۹؛ عمری را به نوشتن، آموزش، کارشناسی و آفرینش هنر همت کرده؛ درباره سبک آغداشلو میگویند که او به ریزهکاری و استادکاری در نقاشی کلاسیک تمرکز دارد. از او شش مجموعه شناختهشده «خاطرات انهدام»، «سالهای آتش و برف»، «فاجعه آخرالزمان»، «معما»، «شفاعت فرشتگان» و «یادداشتهای باغملک» دردسترس است. بهرام بیضایی که جلد سوم کتاب او، به نقاشیهای آغداشلو مزین است، درباره شیوه کاری استاد نقاش مینویسد: «... مانندهکشی همه هنر آنان نبود، همچنانکه همه هنر آیدین نیست. تخیل و اندیشه زماننگر و مرگآگاه آیدین است که سازنده نهایی اثر اوست ...» آغداشلو در تمام این سالیان، فقط دو نمایشگاه انفرادی در سالهای ۱۳۵۴ و ۱۳۹۳ (آبانماه) داشت؛ او در دیماه سال ۱۳۹۴ نشان هنر و ادب شوالیه فرانسه را دریافت کرد.
مصطفی رفعت