کریخوانی وزیر ارتباطات برای استقلال، با واکنشهای زیادی در فضای مجازی روبهرو شد؛ و کار حتی به جایی رسید که رئیس هیئتمدیره باشگاه استقلال هم در پیامی به این ماجرا واکنش نشان داد. محمدجواد آذریجهرمی درخصوص استوری خود که باعث ناراحتی هواداران و پیشکسوتان استقلال شده است، در گفتوگویی رادیویی اظهار کرد: «بروید تفکراتتان را عوض کنید. کریخواندن من ربطی به فوتبال ندارد. وزیر که صبح تا شب در لباس وزیر نیست. من وزیر هستم و البته یک شهروند. من هم میتوانم در حوزه ورزش هم اظهارنظر کنم. این تفکر پیرمردانه را کنار بگذارید. همه؛ اعم از گزارشگران و کارشناسان ... نظر دارند. کجای دنیا اینگونه است؟ من نظر ورزشیام را درکمالاحترام گفتم. مردم کری میخوانند؛ اما نمیدانم چرا ناراحت هستید؟» این اتفاق درظاهر و باطن ساده، در روزهای اخیر، به یک هیاهوی دنبالهدار تبدیل شده که جدای از هر مسئله حاشیهای، این سؤال را در ذهن متبادر میسازد که «آیا مقامهای بلندپایه کشوری، رجل سیاسی و دولتمردان نباید علایق فوتبالیِ خود را علنی کنند؟» سالهاست این شائبه درمورد فوتبال وجود دارد که پیوندی عمیق با سیاست دارد و بارها در محافل رسمی و غیررسمی به این اشاره شده که سازوکار مستطیل سبز برمبناهای خاصی و از «بالا» تعیین شده و نتایجی که از مسابقات حاصل میشود، قرار است عامل یا مانع یک حرکت متصل به امر سیاسی باشد. چنین تفکری، منحصر به فضای پرحاشیه فوتبال کشور ایران نیست و در گزارشهایی از رسانههای بینالمللی، بر وجود عوامل پشتپرده و دستهای پنهان در برگزاری تورنمنتها؛ بهویژه فوتبال که بهنوعی ورزش شمارهیک جهان محسوب میشود، تأکید شده که البته منظور از این محرکهای بیرونی، چهرههای دولتی هستند. ماجرا تاآناندازه که جنبه هنجارشکنی بهخود نگیرد و پای روابط سیاه و معادلات مشکوک بهمیان نیاید، اشکالی ندارد و میتوان گفت که حمایت مهرههایی از بدنه دولت و سیاسیون ردهبالای کشورها از چهرهای ورزشی یا تیمی خاص، امری عادیست؛ اما آنچه در گزارشهایی که به جنبههای منفی ماجرا اشاره دارند، موردتوجه قرار میگیرد، پشتیبانیِ ویژهایست که یک فرد یا جریان سیاسی از یک مثلاً تیم بهعمل میآورد؛ اعم از تزریق پول و سرمایه، اختصاص امکانات و شرایط مطلوب و حتی کمک به اینکه بتوانند به نتایج بالاتری دست یابند که در معنای دقیقتر، «تبانی» برای حصول موفقیت یک فرد یا تیم یا باشگاهی خاص بوده و مصداق بارز «تبعیض» است. احتمالاً در ادبیات منتقدین نسبت به اینموضوع، با عباراتی نظیر «تیم حکومتی» مواجه شدهاید که حکایت از وجود نابرابری در توزیع منابع برای فعالان یک رشته ورزشیست. آنچه اما درمورد وزیر ارتباطات ما رخ داده را بیشک میتوان از این وصلهها مبرا دانست؛ زیرا نه شبهه حمایتگرانهای ازآندست ایجاد میکند و نه نشانهایست از نقض مفهوم یکساننگری. مسئله سادهتر از اینحرفهاست؛ یک وزیر کابینه دولت، از علاقه خود به یکی از دو تیم جریان اصلی فوتبال کشورمان دراینسالها، پردهبرداری کرده. دراینباره بد نیست به مواردی در عرصه بینالملل اشاره کنیم که بیشازآنکه تداعیکننده موضعی خاص ازسوی سیاسیون باشد، بر ایننکته تصریح دارد که یک وزیر، رئیسجمهوری، نخستوزیر، رهبر دولت و ... نیز میتواند به رشتهای ورزشی دلبستگی داشته باشد و حتی هوادار دوآتشه یک تیم یا یک «سلبریتی» دراینحوزه باشد؛ همانطورکه خودِ آذری جهرمی نیز درخصوص اینکه هواداران استقلال میگویند شما و وزارت ارتباطات از پرسپولیس حمایت میکنید، گفت: «سند این حرف کو؟ اگر ۵۰درصد مردم پرسپولیسی هستند و ۵۰درصد استقلالی باید کری خوانده شود. چرا شما فکر میکنید من باید حرفی بزنم که همه قبول کنند؟ در دولت، آدمهای بزرگتر از وزیر هم استقلالی هستند؛ چه ایرادی دارد؟ اصلاً دو باشگاه استقلال و پرسپولیس بیایند منابع درآمدی خود را شفاف کنند؛ آنوقت ببینید هزینهکرد و منابع درآمدی آنها کجا بوده است. چه آقای سلطانیفر و چه افراد دیگر، ریالی به تیم دیگر، بیشتر کمک نکردهاند. خواهش میکنم فوتبال را سیاسی نکنید».
آنگلا مرکل؛ صدراعظم آلمان هوادار جدی تیم ملی آلمان؛ و شخص باستیان شواینشتایگر است؛ اما فوتبالهای باشگاهی را متفاوتتر میداند و حتی در سال 2013 در فینال لیگ قهرمانان آلمان بین «بایرن مونیخ» و «دورتموند» در «ومبلی» حضور یافت؛ جایی که ادعا میکرد یک تماشاگر بیطرف است. او اگرچه در هامبورگ متولد شده است؛ اما در سال 2006 بهعنوان عضو افتخاری باشگاه «دورتموند» شناخته شد.
ولادیمیر پوتین در جام جهانی 2018 نشان داد فوتبال برایش در یک تیم خلاصه نمیشود و کلاً شیفته این ورزش است؛ اما رئیسجمهوری روسیه، یکی از طرفداران «زنیت سنپترزبورگ» است؛ او اگرچه اعتراف به وفاداری به یک باشگاه خاص را رد کرده و تمایل خود را به دیدن فوتبال بهتری از تیم ملی کشورش نشان داده؛ اما اینرا هم گفته که بههرحال متولد سنپترزبورگ است!
باراک اوباما؛ رئیسجمهوری پیشین آمریکا به تیمهای متعددی علاقه دارد و البته علاقه اصلیاش لیگ آلمان است. علاقه او به باشگاه «دارمشتات ۹۸» زمانی لو رفت که کاشف بهعمل آمد صفحه توئیتر این تیم را فالو کرده است. او البته زمانی هم شیفته یکی از باشگاههای نهچندانمطرح ایالات متحده بهنام Birmingham Hammers بود که در مصاحبهای با نشریه تلگراف در سال 2018 آنرا عنوان کرد.
پاپ فرانسیس؛ رئیس کلیسای کاتولیک نیز یک طرفدار سفتوسخت فوتبال و بهویژه تیم «سن لورنزو» بوده و هست؛ یکی از بزرگترین تیمهای آرژانتین که در سال 2013 با اعلام حمایت پاپ از آنها رسمیت بینالمللی بیشتری یافت. طبق گزارشها؛ او در زادگاه خود (بوئنوسآیرس) و در جوانیهایش بهطورمرتب بازی تیم محبوبش را در ورزشگاه Gasómetro تماشا میکرد. او میگوید؛ هیجان فوتبال هنوزهم برایش خاص است.
کیم جونگ اون؛ دیکتاتور تندروی کره شمالی نهتنها به بمب اتم و سلاح علاقه دارد؛ بلکه از طرفداران خاص «منچستر یونایتد» نیز هست. اینکه آیا از زمان سر الکس فرگوسن، به این تیم علاقهمند شده یا فقط در سالهای اخیر، نتایج بازیهای شیاطین سرخ را دنبال میکند، مشخص نیست. شاید هم فقط بهدلیل رنگ قرمز تیم که شباهتی کمونیستی را برایش متبادر میکند، هوادارشان است.
مصطفی رفعت