کتاب «هجده قطعه پیشدرآمد برای کمانچه سُل کوک» توسط «لطفالله مفخم پایان» گردآوری شده و قطعات این کتاب توسط «بهنوش کاظمیزاده» تنظیم و اجرا شده و درنهایت این کتاب، بهتازگی توسط انتشارات «ماهور» منتشر شده و دردسترس عموم علاقهمندان به موسیقی سنتی ایرانی قرار گرفته است. اینمجموعه شامل قطعات کتاب هجده قطعه پیشدرآمد «گردآوری لطفالله مفخم پایان» از ابراهیم منصوری، علیاکبر شهنازی، رضا محجوبی، موسی معروفی، حبیبالله شهردار، ابوالحسن صبا، حسین یاحقی، روحالله خالقی و ابراهیم آژنگ است که برای ساز کمانچه «سُل کوک» تنظیم شده و برای دیگر سازهای ایرانی قابلاجراست.
روایتی از یک انتقال ضروری
بهنوش کاظمیزاده؛ آهنگساز، نوازنده و مدرس کمانچه بااشارهبهاینکه از قدیم کتابی باعنوان «هجده قطعه پیشدرآمد» برای تدریس ویولن به گردآورندگی «لطفالله مخفم پایان» وجود داشته؛ و زمانیکه برایی تحصیل در ساز کمانچه به نزد اساتید میرفتهاند، این کتاب را درس میگرفتهاند، گفت: «این کتاب شامل 18 قطعه پیشدرآمد بود که با سرعتهای اکثراً پائینتر این قطعات را درس میگرفتیم و این قطعات بعضی راستکوک و بعضی دیگر نیز چپکوک بودهاند». وی بااشارهبهاینکه از وقتی تدریس را شروع کرده، با کوک ویولن تدریس نمیکرده؛ بلکه با کوک کمانچه به تدریس پرداخته است، افزود: «دراینزمان، دریافتیم یکی از کتبی که لازم است از ویولن به کمانچه انتقال پیدا کند، همین کتاب بود. از وقتی شاگردانم به آنجایی میرسیدند که بخواهند براساس فواصل ایرانی ساز بزنند و یکییکی دستگاههای را یاد بگیرند، لازم دیدم قطعات این کتاب را نیز به آنان انتقال بدهم و برای آنان بفرستم که بتوانند این قطعات را نیز بزنند». این مدرس ساز کمانچه، بااشارهبهاینکه زمانیکه 8 قطعه از این 18 قطعه را انتقال داده است، به این فکر کرده که اگر کل اینمجموعه را به ساز کمانچه انتقال بدهد، اینامر میتواند برای مدرسینی که آنها هم با کوک سُل تدریس میکنند، مفید باشد، گفت: «نهایتاً هر 18 قطعه انتقال داده؛ و در استودیو نیز ضبط شد که فایل صوتی آثار هم موجود باشد و دراینمیان، یکسری از قطعات چپکوک بود و درنهایت راستکوک شد». وی بااشارهبهاینکه در آذرماه سال 1399 کار تألیف و گردآوری و اجرای آثار جمعآوریشده دراینکتاب نهایی؛ و به مؤسسه ماهور برای انتشار سپرده شد، گفت: «خوشبختانه این اثر منتشر شده و دردسترس علاقهمندان به ساز کمانچه است».
متدهای ویولن در آموزش کمانچه
وی دربارهاینکه کوک کمانچه چگونه است؛ داستان انتقال قطعات بر روی کمانچه از کجا شروع شده و دلیل آن چیست، توضیح داد: «در متنی که در ابتدای کتاب آوردهام، اینموضوع را بهاختصار شرح دادهام و دراینفرصت نیز باید بگویم؛ ما از یکزمانی، متد آموزشی برای کمانچه نداشتهایم و تنها چیزیکه در بازار موسیقی موجود بود، متدهای ویولن بود؛ که این، از وقتی ویولن وارد ایران شده بود، آغاز شد». وی بااشارهبهاینکه چون در ویولن از زیر به بم و «می، لا، ر، سُل» کوک میشود و درنهایت چون متد آموزشی کمانچه در کشور وجود نداشته، اگر سیم دوم را «لا» درنظر بگیریم؛ چون کمانچه را هم از روی همان کتاب تدریس میکردند، سیم دوم را «لا» درنظر میگرفتند، تصریح کرد: «تفاوت دراینبودکه کمانچه را تا نت لا بالا نمیبردند و در کوک، یکپرده پائینتر میگرفتند و این ساز را بر روی سل، کوک میکردند». کاظمیزاده بااشارهبهاینکه اینکار موجب میشد درعیناینکه ساز صدای «سل» میداد، به این نت «لا» میگفتند؛ یعنی نت دست باز دراصل «سل» کوک شده بود؛ اما آنرا «لا» میگفتند، یادآور شد که این داستان بههمینشکل ادامه یافت و بدینمعنا بود که هنرجویی که میآمد کمانچه را شروع کند، باید از روی کتاب ویولن شروعبهکار میکرد، اول «می، لا، ر، سل»؛ یعنی پنجمپنجم کوک میکرد؛ یعنی یکپرده پائینتر؛ «ر، سُل، دو، فا» کوک میکرد و به آن «می، لا، ر، سل» میگفت و وقتی کمی جلوتر میرفت و به کوکهای ایرانی میرسید، بهجای «می، لا، ر، سل»، «می، لا، می، لا» و «ر، لا، ر، لا» تنظیم میکرد و اینماجرا اینگونه ادامه مییافت؛ تازمانیکه این فرد میخواست برود و در گروه ساز بزند. اگر در گروه با شور «سل» ساز میزدند، باید برای کمانچه کوک را به یکپرده بالاتر انتقال میدادند و نت شور «لا» به آن میدادند و ایندرحالیبودکه بهلحاظ صدادهی، کمانچه، همان صدای شور «سل» را انتقال میداد. وی بااشارهبهاینکه نوازنده در اینجا شور «سُل» مینواخت، صدای شور «سُل» از ساز او خارج میشد و چون عادت کرده بود این سیم را «سُل» درنظر بگیرد، کل نتها باید به یکپرده بالاتر انتقال یابد، گفت: «اینوسط برای نوازنده کار دشوار بود که بخواهد نت را به بالاتر انتقال بدهد؛ همین موجب میشد در مواردی، در قطعه یکسری از علامات میخواست تغییر یاید؛ مثلاً می به مل، میخواهد به می کرن تبدیل شود، حالا باید روی سازهای دیگر حساب میکرد که این تغییر باید بهچهشکل صورت بگیرد و یکسری داستانهای این شکلی برای فرد پیش میآمد».
پاسخ به یک پرسش کلیدی
کاظمیزاده بااشارهبهاینکه از یکزمانی بهبعد، یکسری از افراد به این فکر افتادند که چرا باید اینکار را انجام بدهیم و چرا باید وقتی من دارم این ساز را «سُل» کوک میکنم، به این کوک «لا» بگویم، افزود: «دراینمیان نیز تلاشهایی صورت گرفت تا این اتفاق بازگردد و همینامر موجب شد متد آموزشی برای کمانچه نوشته شود و کسانی بودند که جستهوگریخته در شهرها و شهرستانهای مختلف اینکار را کردند و بعضاً جزوههایی داشتند که خودشان درس میدادند. برخی از دوستان نیز کمانچه را از روی کتابهای تار و سهتار درس میداند؛ چون آنجا هم دقیقاً «دو، سُل، دو» درنظر گرفته میشود و حالا در کمانچه نیز یک سیم اضافهتر درنظر گرفته میشود و برای مواقعیکه درحالنواختن راستکوک هستیم، آنرا دو، سُل، دو، سل درنظر میگیریم و برای مواقعیکه بهعنوان پایه قرار است راستکوک را شروع کنیم، از اینشیوه استفاده میکنیم».
مخالفت بهخاطر یک عادت قدیمی
وی کتاب «شیما شاهمحمدی» را یکی از کتب تخصصی دراینزمینه برشمرده و بااشارهبهاینکه این تألیف در دو کتاب منتشر شده؛ و بااشارهبهاینکه اینموضوع میتوانست بهعنوان یکی از عوامل بازکننده راه برای کسانی باشد که میتوانند با این کوک تدریس کنند، ادامه داد: «زمانیکه به اواسط کتاب دوم ایشان میرسیم، وارد دستگاههای مختلف میشویم و آشنایی هنرجو با فواصل ماهور، شور، آوازهای شور، اصفهان، همایون و دستگاههای مختلف صورت میگیرد و دراینجا لازم بود یکسری قطعات بیشتر نواخته شود و این هجده پیشدرآمدی که دراینکتاب وجود داشت نیز، از همین قطعات است». وی بااذعانبهاینکه این کتاب ازاینرو به تألیف رسیده و اینموضوع مدنظر بوده تا کسانیکه قطعات این کوک را مینوازند، بیشتر شود، گفت: «برخی از افرادیکه ساز کمانچه را با نتهای ویولن آغاز کردهاند و نت آنها بهصورت انتقالی بهحساب میآید، وقتی میخواهیم نت آنها را به نتهای اصلی انتقال بدهیم، با اینروند مخالفت میکنند؛ چراکه بهاینشیوه عادت کردهاند و چون نتخوانی برایشان دراینشیوه راحتتر است و سخت نشود که کمانچه را بخواهند با کوک خودش درنظر بگیرند، چون ویولن طول دسته کوتاهتری دارد و زمانیکه می، لا، ر، سل؛ یا پنجمپنجم کوک میکنند؛ یا اگر ویولن ایرانی را درنظر بگیریم که می، لا، می، لا؛ یا می، لا، ر، لا کوک میشود، درواقع همان لا کوک میشود، مگراینکه بخواهد با سازهای دیگری همنوازی کند که اتفاقاً اگر با تار و سنتور باشد، کوک آنرا نیز پائین میآورد». وی بااشارهبهاینکه اگر فرض بگیریم که صدادهی همان «می لا ر سل» باشد، در کمانچه، طول دسته بلندتر است و بههمیندلیل یکپرده بمتر اجرا میشود و یعنی «دو، سل، دو، سل» میشود نه «ر، لا، ر، لا» تصریح کرد: «ازآنطرف، وقتی بحث همنوازی با سازهای دیگر پیش میآید، ما معمولاً با کوک سُل مینوازیم؛ و اگرنه، کمانچه را، مثلاً همان سیم دوم را حدوداً از فا تا لا میتوان کوک کرد و این یعنی فا، سل، لا؛ یا نیمپردههای بین اینها، کوکهاییست که کسانیکه بخواند تکنوازی کنند، میتوانند از این کوکها استفاده کنند».
لزوم نوشتن متد آموزشی جدید
کاظمیزاده بااذعانبهاینکه بسیارمهم است ساز نوازنده چه نوع سازی باشد؛ «زیرخوان» یا «بمخوان» باشد؛ یااینکه در چه دستگاهی میزند و چه حسوحالی را میخواهد برساند، میتواند این کوک را تغییر بدهد، خاطرنشان کرد: «در گروهنوازیها معمولاً سیم دوم سُل کوک میشود؛ مثل سنتوری که سُل کوک است یا تاری که سل کوک میکند و در مواقع کمی پیش میآید بخواهد لا باشد که کوک بخواهد بالاتر برود». این مدرس ساز کمانچه بااشارهبهاینکه بهتر است چون در بیش از نودوچنددرصد از اجراها ما براساس «سُل» کوک میکنیم، متد آموزشی ما نیز طبق کوک «سُل» باشد، یادآور شد: «چاره اینبودکه متد آموزشی جدیدی دراینزمینه نوشته شود؛ زیرا متد آموزشی که تابهامروز داشتیم، متد آموزشی ویولن بوده است».
فیلتری برای نسلهای بعدی
وی بااشارهبهاینکه استاد «سعید فرجپوری» در مقدمه «قطعه برای کمانچه» که مؤسسه «ماهور» در سال 1385 چاپ کردهاند، توضیح مفصلی دراینزمینه دادهاند که چرا این مشکل پیش آمده بود، گفت: «من بخشی از مقدمه کتاب ایشان را با کسب اجازه از خودشان در مقدمه کتابم آوردهام و معتقدم این توضیحات، توضیحات خوبی بوده است». وی بااشارهبهاینکه استاد فرجپوری درایننوشتار آوردهاند که کمانچه تا اواخر دوره قاجار، سه سیم داشته که بعدها یک سیم به آن اضافه شده است که هنگام همنوازی با دیگر سازها، عمدتاً سُل کوک میشده است، افزود: «مثلاً برای اجرای ماهور دو، تار دو، سل، دو کوک میکرد و کمانچه هم بههمینترتیب کوک میشد؛ درنتیجه انگشتگذاری ما روی سیم دوم یعنی سُل، میشد سُل دست باز، بعد لا، سی و انگشت سوم هم دو و اینک نیز باتوجهبهاینکه کمانچه، چهار سیم دارد، بههمینشکل کوک میشود؛ اما باید پرسید که چرا به این کوک ر، لا، ر، لا میگوییم؛ درحالیکه دو، سُل، دو، سل است». وی، بااذعانبهاینکه اینمسئله از اواخر دوره قاجار و بعد از ورود ویولن به ایران آغاز شده است، افزود: «حدود یکقرنپیش، کمانچهنوازان بنام آنزمان، ویولن را نیز تعلیم میدادهاند؛ ازجمله حسینخان اسماعیلزاده، با کمانچه به جوانانی نظیرِ رُکنالدین مختاری، ابوالحسن صبا، رضا محجوبی، حسین یاحقی و ابراهیم منصوری درس ویولن میداد». وی باتأکیدبراینکه هر نسلی و هر آدمی، باید نسبت به آنچه از گذشته به او میرسد، یک فیلتر باشد، تأکید کرد: «هر فرد باید با تقویت رفتار خویش و بهتبعآن، تقویت همین فیلتر، مسائل خوب را به نسل بعدی خویش انتقال بدهد و نگذارد قسمت بد ماجرای امروز، به نسل بعدی و فرزندان فردا انتقال پیدا کند و بههمینجهت و اهمیت اینمسئله، برایم مهم بود و اینامر موجب شد تدریس را دیر شروع کنم تا نخواهم با کوک ویولن درس بدهم و درحالحاضر که با کوک کمانچه درس میدهم، حس میکنم این کتاب، به کار بقیه مدرسان اینحوزه میآید؛ و همواره این دغدغه را در ذهن داشتهام».
کوک مطلوب برای موسیقی ایرانی
کاظمی زاده باتأکیدبراینکه باتوجهبه متداولشدن خط نت، اتودها و متدها و ترویج کتابهای استاد صبا و سایرین که قطعات مختلفی برای ویولن نوشتند، این ساز مورداستقبال واقع شد و کسی دیگر کمانچه نمیزد و اگر اینکار را میکرد، بهصورت گوشی آنرا انجام میداد، گفت: «دراینزمان از کتب معمول ویولن استفاده میشد و کوک ویولن که می لا ر سل است که به کوک کمانچه تبدیل شد و هنرجوی کمانچه ابتدا با این کوک شروعبهکار میکرد و انگشتگذاری او براساس این کوک نامگذاری میشد». وی باتأکیدبراینکه این کوک باتوجهبه فواصل هارمونیک و صدادهی آن اصولاً کوک مطلوبی برای موسیقی ایرانی؛ مخصوصاً برای شروع کار نیست، افزود: «پس اگر ما امروز دو، سُل، دو، سُل کوک میکنیم و بهتبع ویولن آنرا ر، لا، ر، لا میگوییم و اسامی انگشتگذاری نیز ناچار تغییر میکند، باید نت موردنظر را یکپرده بالاتر نوشت تا نوازنده کمانچه بتواند در همنوازی با سازهای دیگر آنرا بهسهولت اجرا کند». بهنوش کاظمی زاده بااشارهبهاینکه این مشکل از زمانی بهوجود آمد که ویولن وارد شد و ایندست از نتنویسیها برای ویولن صورت گرفت، گفت: «لازم بود برای کمانچه نیز متد آموزشی از ابتدا نوشته شود که اینکار انجام شده و اطلاع دارم اساتید دیگری نیز با کوک دو، سل، دو، سل درحالنوشتن متد تدریس برای کمانچه هستند و معتقدم هراندازه متدهای آموزشی بیشتر باشد، حق انتخاب بیشتر است و منِ مدرس میتوانم کتابهای مختلف را بررسی کنم و ببینم که میخواهم از روی کدام کتاب تدریس کنم یا یکسری از مطالب را از روی یک کتاب و دیگر مطالب را از روی کتاب دیگری تدریس کنم که پربارتر هم باشد و به آنچه در ذهن من است هم نزدیکتر باشد».
عکس: متین برزگریان
امین کردبچه چنگی