کد خبر:
63981
| تاریخ مخابره:
۱۳۹۶ سه شنبه ۱۳ تير -
08:14
ماجرای دنبالهدار تغییرات اقلیمی، سوءمدیریت، استفاده ناصحیح و...
عطش به منابع آبی رسید!
نرجس بهشتیان/
«تنش آب شرب به ٣٠٠ شهر کشور رسید!» جملهای که بیش از هر کابوسی وحشتناک است؛ در حالی که به مدد سیستم آبرسانی بهراحتی آب را از لیوانهای خود سرریز میکنیم. تنها در ١٠ سال گذشته حدود ٣٠میلیارد مترمکعب از منابع آبی ایران از دست رفته است اما در مقابل جمعیت کشور رو به افزایش دارد و بنابر پیشبینیها از هفدهمین کشور پرجمعیت دنیا به رتبه دهم در سال ٢٠٥٠ خواهیم رسید. آمار رسمی حکایت میکند که سرانه آب تجدیدپذیر از ١٣٠٠٠ مترمکعب در سال ١٣٠٠، به هر نفر ١٩٠٠ رسیده است. بانک جهانی در گزارش هفته آب سال گذشته خود اعلام کرد که جهان به سمت خشک شدن پیش میرود که از پیامدهای آن جنگ آب و بروز ناامنیهای سیاسی خواهد بود. ایران سومین سدساز جهانی است و طبق برنامه چشمانداز باید ٥٨٨ سد بسازد با این حال تنها سد آتاتورک ترکیه (دومین کشور سدساز جهان) که ترکها به آن بسیار افتخار میکنند، معادل ٦٥٠ سد ایران است! این سد در نزدیکیهای سرچشمه فرات احداث شد و حجم جاری آب این رودخانه در سوریه و عراق را به شدت کاست تا کشور ما هم از گرد و غبارهای ایجاد شده به این وسیله، بهره ببرد. این اقدام که در سایه سهلانگاری سه دولت سوریه، عراق و ایران هیچ شکایت بینالمللی را تجربه نکرد باعث شد تا ترکیه در یک سیاستگذاری استراتژیک طرح سد ایلسیو را پیریزی کند و به این ترتیب دجله و فرات را از سرچشمه معطوف به خود سازد. میگویند این سد از وارد شدن ٥٦درصد منابع آب دجله به عراق جلوگیری خواهد کرد. این اقدام ترکیه خصمانه، ضدحقوق بشری و همان جنگی است که بانک جهانی پیشبینی کرده است. در واقع ترکیه با افتتاح این سد میتواند هرچه دل میخواهد از کشورهای همسایه حتی ایران سهمباج دریافت کند. بسیاری از کارشناسان اذعان دارند که هیچ سهلانگاری نباید در این راستا صورت بگیرد زیرا هر اغماضی به معنای شکست ما خواهد بود. طبق مقررات جهانی نباید سهم آب سوریه و عراق از دجله و فرات از حد معینی کمتر شود، اندازهای که با سد آتاتورک نیز از آن کاسته شده است. در مرزهای شرقی هم همین مشکل آبی را داریم. حق آبه ایران از هیرمند سالهاست توسط کشور دوست و برادر افغانستان پرداخت نمیشود و هموطنان سیستانی ما در بحران آب بهسر میبرند. از کشاورزی و دامپروری که بگذریم آب شرب هم در این منطقه بهسختی تامین میشود. با این حال این تمام ماجرای تنش آبی ایران نیست. متاسفانه خود ما بیش از همسایگان مقصریم. اتفاقی که برای دریاچه ارومیه افتاده بدترین فاجعه محیطزیستی قرن است. مسئلهای که بسیاری از ایرانیان حتی به آن توجهی نمیکنند. اینکه چطور توانستیم بزرگترین دریاچه آب شور جهان را در چند سال بخشکانیم تراژدی از نوع انقراض نسلها در دوران ژوراسیک است. کارتون مفرح و شاد عصر یخبندان چندان هم دور از ما نیست. اگر با همین سرعت پیش رویم از منابع آبی دریاچهها و رودها چیزی جز خزر در شمال و خلیجفارس در جنوب نخواهد ماند. هامون خشک شده است، تالاب انزلی و خلیج گرگان وضعیت بدی را سپری میکنند، هورالعظیم و تالابهای جنوب غربی زیر یوق نفت و گازند و زندهرود دیگر توانایی زایش ندارد! با این حال کشاورزان ایرانی همچنان نمیخواهند بپذیرند که کشتهای آببر یک لقمه نان به آنها میدهد و جان اکوسیستم منطقه را میگیرد. وزارت نیرو از مصرف ٩٢درصدی منابع آبی به دست کشاورزی خبر میدهند. هرچند معاون آب و خاک وزارت کشاورزی آن را ٦٥درصد عنوان میکند اما واقعیت این است که آب در کشاورزی ایران بهرهوری نداشته و هدر میرود. اصرار بر کشتهای سنتی و ارقام مرسوم باعث شده تا با وجود بستن آب زایندهرود برخی همچنان در مناطقی از آن استان برنج کشت کنند. تاسفبارتر آنکه نمایندگان آنها در مجلس شورای اسلامی که قرار است وکلای ملت در پاسداری از مردم و ایران باشند، برای بیشتر شدن سهم آب کشاورزی آنها با مسئولان مربوطه رایزنی میکنند تا دور بعد در آرای آنها ریزش ایجاد نشود. با این حال جای تعجب دارد که چرا ٣٠درصد از مواد غذایی تولید شده در این تنش آبی در کشور ما دورریز میشود؟ کشاورزی، فرهنگ کم درست مصرف کردن آب و دیپلماسی ضعیف آبی در برابر ترکیه و افغانستان همه پیامدهای سوءمدیریت هستند. چه وزارت نیرو که برخی از سدها را نباید میساخته، چه وزارت مسکن و راهترابری سابق یا راهوشهرسازی فعلی که مجوزهایی را نباید میداده، چه شهرداریها و از مهمتر سازمان محیط زیست و وزارت کشاورزی یا جهاد کشاورزی فعلی، همه و همه در این بحران مقصر بودهاند و باید پاسخگو باشند. بدنه وزارت جهاد کشاورزی نتوانسته کشاورزان را به سمت استفاده صحیح از آب سوق دهد و بر این اساس بسیاری از نظرات و انتقادهای عیسی کلانتری در مقام مشاورعالی آب رئیسجمهوری هم کارساز نمیافتد زیرا وی دبیرکل بزرگترین تشکل کشاوریز یعنی خانه کشاورز است اما کشاورزان بزرگترین متهمان هدر دادن آب هستند. در واقع این تشکل نتوانسته فرهنگ درست مصرف کردن آب در بخش کشاورزی و خانگی را به این مجموعه آموزش و انتقال دهد و در این زمینه کارگاه و آموزشی ندارد. حتی در کنگرههای این تشکل که هزینه بالا دارد در این خصوص با نمایندگان کشاورزان سراسر کشور رایزنی نشده و ورکشاپ برگزار نمیشود. بهنظر میرسد بحران آب بیش از حد برای ما جدی است. بر اساس شاخص سازمان ملل هرگاه میزان برداشت آب یک کشور بیشتر از ٤٠درصد کل منابع آب تجدیدپذیر آن باشد این کشور با بحران شدید آب مواجه است و اگر این مقدار در حدفاصل ٢٠ تا ٤٠درصد باشد بحران در وضعیت متوسط خواهد بود. ایران هماکنون ٧٠درصد کل آب تجدیدپذیر را استفاده میکند که نتیجه آن وضعیت بحران شدید آبی است. منابع آبی ایران به سطوح پائین رسیدهاند و بسیاری از آنها تنها با حفر چاههای عمیق و بسیار عمیق قابل استحصال هستند. این منابع بهشدت نیازمند آب برای زنده ماندن هستند در غیر اینصورت تشنگی و بیآبی تنها پیامد نخواهند بود و مرگ سفرههای زیرزمینی و قناتها فرونشست زمین را هم بهدنبال خواهد داشت.