آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
وقتی نامعلمی، وقاحت نمی‌شناسد!
کد خبر: 105782 | تاریخ مخابره: ۱۳۹۷ شنبه ۱۲ خرداد - 07:47

وقتی نامعلمی، وقاحت نمی‌شناسد!

علی اکبر بهبهانی

چند‌روزی‌ست فضای آموزشی ایران و حال‌وهوای رسانه‌ای ایران ملتهب است. هرکس از دید خود و در لباس قاضی، رأی صادر می‌کند؛ بسیاری از روی احساسات فرزندعزیزی یا نورچشم‌پرستی، خواهان حکم اعدام برای یک نامعلم وقیح که ملبس به لباس مقدس معلمی شده، هستند. هرچه هست، تأثر است و متأثرشدن. مردم می‌گویند ما فرزندان خود را با چه جرئت و جسارتی به مدرسه بسپاریم؟ هرچه باشد، همه فقط علت را می‌بینند و معلول، هیچ جایی در تفکرات مردمی ندارد. هیچ‌کس از خود و از مسئولین آموزشی سؤال نکرده و نمی‌کند که ملاک گزینش معلمی در کشور چگونه است؟ در انتخاب معلم، مسئولان گزینش به چه نکاتی توجه دارند و اصولا گزینش‌کننده در چه رده سنی‌ست؛ جوان است یا پیر؟ این مسئول، پدر یا مادر است یا اینکه خود جوانی مجرد است؟ اگر همه قبول داریم که معلم، الگوی جامعه است و اگر به فرموده امام راحل(ره) وقتی معلمی را شغل انبیاء می‌داند، ما چقدر به این شغل، دل‌بسته هستیم و صاحبان آن را چگونه می‌دانیم؟ در این هفته که فضاحت اخلاقی یک نامعلم فضای جامعه را نگران کرده است، هیچ‌کس و در هیچ مقامی نگفت که گزینش معلمی خطاست، هیچ‌کس نگفت معلم باید در مدارس و دانش‌سرای شبانه‌روزی  تربیت شود، هیچ فردی نگفت برای انتخاب دقیق معلم باید یک‌دوره چند‌ماهه اجباری را به داوطلب شغل معلمی تحمیل کرد تا بسان فولاد آبدیده شود. چرا هیچ سازمان یا نهادی یا حتی آقای وزیر آموزش و پرورش، نگفت معلم جامعه باید دغدغه معیشت و هزینه زندگی را نداشته باشد؟ چرا نمونه این فضاحت را بارها شاهد بوده‌ایم و حیا و حجب و از‌بین‌رفتن پایه‌های اخلاقی را قبلاً و متعدداً دیده‌ایم، اما هیچ اقدام عملی برای جلوگیری نکرده‌ایم؟ اینجاست که تمامی گناه این فضاحت را به پای این نامعلم وقیح نمی‌نویسیم و جامعه، مسئولین، قوانین و همه و همه؛ خود به‌نوعی مقصر چنین رویدادهایی هستیم. اگر من و شما اولیاء، آموزش اخلاقی و جنسی را تابو ندانیم و به فرزندان‌مان بیاموزیم و آن‌را بی‌حیایی پنداریم، به‌یقین ناظر رشد نامعلمینی چون این آلوده‌انسان نبوده و نخواهیم بود. راستی سند 2030 را که یونسکو به جهان عرضه داشته،‌ باید به کلی رد کنیم یا گوشه‌هایی از آن‌را حذف کرده و بقیه را در مدارس آموزش دهیم؟ چرا باید در‌مورد این سند، این همه عدم اتفاقِ‌نظر داشته باشیم؟ آیا نمی‌دانیم که آموزش در کشور ما یکسان نیست و پاره‌ای از اوقات معلمین، سر‌ِخود و غیرعلمی حقایقی ناگفته را به دانش‌آموزان تا حد القاء آموزش می‌دهند؟ برابر شنیده‌ها در بعضی‌از مدارس، آموزش بهداشتی را در فایل آگاهی از مسائل جنسی به دانش‌آموزان عرضه می‌کنند. بازهم باید یادآور شویم که هم‌اکنون در برخی‌از مدارس با همکاری انجمن اولیاء و مربیان و با استفاده از جامعه‌شناسان و روان‌شناسان؛ حتی با حضور اولیاء، آموزش مسائل جنسی را در حد رعایت حجب‌و‌حیا به دانش‌آموزان می‌دهند که به‌نظر می‌رسد روشی نیکوست و چه‌بسا اگر انجمن‌های اولیاء و مربیان را جدی بدانیم و همکاری مطلوب و شایسته‌ای ‌بین اولیای مدرسه و خانه وجود داشته باشد، ازاین‌پس شاهد حضور چنین انسان‌های فاسدی در مدارس نباشیم؛ گواینکه فقط نباید به فکر کودکان و دانش‌آموزان بود و نگران سرنوشت آنان؛ آیا به کودکان کار هم فکر کرده‌ایم، به کودکان کارتن‌خواب در پارک‌ها و خیابان‌ها اندیشیده‌ایم که پیوسته در‌معرضِ آزار جنسی هستند و بعضی‌از آرماها در‌مورد آنان بسیار وحشتناک و غم‌انگیز است. بنابراین، با صراحت می‌گوییم انحلال مدرسه، دستگیری و زندان و احیانا اعدام چنین افرادی که پاک‌کردن صورت مسئله است، باید راهِ‌حل مسئله را جست‌وجو کرد و آن‌را یافت. به‌هر‌صورت، تغییر الگوی گزینشی و مصاحبه برای به‌خدمت‌گرفتن داوطلب، جامعیت ندارد؛ باید طرحی نو انداخت.

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه