کد خبر:
127439
| تاریخ مخابره:
۱۳۹۸ سه شنبه ۲۸ خرداد -
07:29
اندر احوال بیخبری جامعه نسوان از برگزاری یک رویداد بزرگ ورزشی
«گل به خودی» در جامجهانی فوتبال بانوان 2019
سروناز بهبهانی/دیدهنشدن در جهان امروز شاید اتفاق عجیبی باشد؛ وقتیکه رسانهها برای نمایش هر رویداد کوچک و بزرگی آمادهبهخدمت هستند؛ اما باید پذیرفت که اگر موضوع موردنظر درجهت اهداف آنها و وسیلهای برای دستیابی به منفعت بیشتر از هر نظر نباشد، بهراحتی میتوان از خیر آن گذشت و نادیدهاش گرفت و این، سیطره رسانه در دنیای امروز است. درعینحال، نمیتوان از نقش غیرمستقیم افراد برای جهتدادن به فعالیتهای رسانهای گذشت. طبیعیست که اگر موضوعی موردتوجه بخش عمدهای از افراد جامعه باشد، رسانه، گرایش بیشتری برای پرداختن به آن؛ هرچند همراستا با منافع خود پیدا میکند. پس، مطالبات افراد جامعه و میزان اهمیت مسائل برای گروههای مختلف میتواند در چگونگی پرداختن به آنها تأثیرگذار باشد. مثلاً، اگر امروز توجه رسانهای بسیاری به مسئله بهداشت و سلامت معطوف میشود، بهاینخاطر است که افراد نسبت به این مقوله حساسیت بیشتری پیدا کردهاند و اگر کانالهای بسیاری در سیطره اخبار مربوط به فوتبال است، بخشیازآن بهدلیل گرایش فزاینده مردم به این رشته ورزشیست. در اینجا نیز اما تفاوتهایی میان حوزه مردان و زنان آن وجود دارد. برای سالهاست که کلیشههای جنسیتی، مجال بروز و ظهور تواناییها و پذیرش نقشهای اجتماعی متفاوت را از انسان دریغ کرده و اگرچه تلاشهای بسیاری برای رفع این موانع صورت گرفته اما فاصلهای بسیار تا احقاق حقوق افراد براساس توانمندیها و خواستههایشان برپایه جنسیت آنها وجود دارد. هرچندکه دراینزمینه همچنان سهم زنان در دستیابی به آنچه که میخواهند و میتوانند، بهواسطه تسلط تاریخ مردسالارانه در سراسر جهان کمتر است.
نابرابریهای موجود در حوزههای اجتماعی و در زمینه احراز موقعیتهای شغلیِ برابر در جامعه مدرن امروز؛ بهویژه در کشورهای درحالتوسعه هنوز بهچشم میخورد. ازسویی، رویکرد سلطهنگر در بازار کار دولتی و حقوق مالکیت خصوصی کارفرماها کماکان این اجازه را به مردان میدهد که در استخدام افراد، جنسیت را از نظر دور ندارند و دراینمیان حتی نظریههای لیبرال نیز با اتخاذ رویکردهایی که مبنیبر تفاوت میان زن و مرد است، اصول پذیرفتهشده توسط خود را نیز زیرِپا میگذارند و جهان سرمایهداری ازسویدیگر، در چهارچوب مشخص و کلیشهای خود، از زنان و تواناییهایشان بهره میبرد و در اندک کشورهایی که این محاسبات با تلاش جنبشهای فعال زنان تا حدودی تغییر کرده، باز درعینحال توزیع نابرابر کار خانه و مسئولیتهای خانوادگی و حضور در محیط کار، معیارهای عدالت و برابری را زیرِسؤال میبرد؛ زیرا حتی اگر در کشورهای پیشرفتهتر نیز برابری نسبی صورت گرفته باشد، همچنان در روابط و ضوابط بیرون از خانه بهچشم میخورد. گذشتهازاینموارد که در جای خود نیاز به تأمل بسیار دارد، نابرابری براساس جنسیت تنها به بازار کار مربوط نمیشود؛ بلکه در تمام حوزهها حتی بخشهایی که توسط زنان اداره میشود، این ناعدالتی جنسیتی بهچشم میخورد؛ یکیازآنها، ورزش بانوان است.
گذشته از کشورهای درحالتوسعه که هنوز درمورد «تماشاگر»بودن زنان و ورودشان به وزرشگاهها هم مشکل دارند، در سطح کلانتر نیز میتوان شاهد نابرابریهایی در این حوزه بود. اگرچه امروز در المپیکهای ورزشی، زنان ورزشکار و مدالآور، نقشی بسیار پررنگ را در رتبهبندی کشورهایشان در مسابقات ایفاء میکنند و شاید بیاغراق کشورهایی که در زمینه ورزش زنان موفقتر هستند، جایگاه جهانی قابلتوجهتری را بهخود اختصاص میدهند؛ اما نگاه دوگانه نسبت به ورزش زنان و مردان همچنان وجود دارد. مثال دقیق آنرا میتوان در فوتبال زنان بهوضوح دید. ازآنجاکه سالهای سال فوتبال، ورزشی مردانه تلقی میشده و بیش از یک ورزش در شرایط اقتصادی و سیاسی جهان نیز تأثیرگذار است، طبیعتاً حساسیتها برای اعطای امتیازاتِ برابر درمورد این ورزش به زنان ازسوی جامعه مردانه بیشتر بوده. سالهاست که جامجهانی فوتبال زنان رسماً آغازبهکار کرده ولی هنوز کمتر کسی از زمان برگزاری این مسابقات و جزئیات حضور تیمهای راهیافته به مراحل نهایی باخبر است. هنوزهم بسیاری از ورزشدوستان با شنیدن جامجهانی فوتبال، هیچ پسوندی در ذهنشان علامت سؤال ایجاد نمیکند؛ چراکه جامجهانی فوتبال با پسوند «زنان» هنوز نامی ناآشناست و مادامی که رویکرد جامعه سرمایهداری و مردسالار و همچنین تلقی زنان نسبت به خود تغییر نکند، همچنان ادامه خواهد داشت.
جدا از نابرابریهای تاریخی و هراس از سهیمشدن زنان در موقعیت اقتصادی و بهرههای کلانی که از ورزش فوتبال عاید آنان میشود، یکی از مواردیکه هنوز چنین رویدادهایی را در محاق کمتردیدهشدن قرار میدهد، کلیشههای جنسیتی موجود و حفظ و اشاعه فرهنگ مطابق با ذائقه جهان سرمایهداری امروز است؛ جهانی که بخش عمدهای از آن همچنان مایل است تا برای زنان، فانتزیسازی کند و آنان را تندیسهایی لطیف، ظریف و شکننده نشان دهد؛ باربیهایی که زیبا هستند، مانکنهایی که برای لاغرماندن غذا نمیخورند و زنانی پیچیدهشده در زرق و برقهای معیارهای ازپیشتعیینشده که برای مقبولبودن باید شکلهای کموبیش یکسانی داشته باشند. حال در چنین دنیایی، دیدن زنان ورزشکار؛ بالاخص فوتبالیستی که هیکلهای عضلانی دارند و بدنهایشان ورزیدهتر و قویتر شده است، زنانی که کلیشههای زیبایی و ظرافت را شکستهاند و توانمندیهای فیزیکی و مهارتی خود را بهجای افسونها و دلفریبیهای زنانه درمعرض دید جهان قرار دادهاند، برای دنیای مردانه امروز چندان خوشایند نیست. طبیعتاً زنانی که در مستطیل سبز، با هر ضربه کاشتهای، کلیشههای تاریخی را نشانه میروند، فریاد میزنند، ناسزا میگویند، شادی پس از گلزدن را آنگونه که میخواهند، ابراز میکنند و ... نمیتوانند خواستهها و منافع رسانههایی را تأمین کنند که بخش عمده سرمایهگذاری آنها ارائه تصویرهای مشخص از زنانی همراستا با جهان کالاییشده امروز است و اینچنین است که در شرایط موجود، حتی گزارشگران و مفسران ورزشی نیز بهجای پوشش کارشناسانه اخبار فوتبال زنان، عمده تمرکز خود را بر تحلیلهای حاشیهای؛ ازجمله مسائل فیزیکی و هورمونی فوتبالیستهای زن میگذارند و گاه با تمسخر و بیانصافی، مقایسهای نابرابر را با فوتبال مردان که حداقل در برگزاری جامجهانی 60سال جلوتر از زنان هستند، ملاک ارزشیابی این رشته ورزشی انجام میدهند. بنا بر آنچه گفته شد؛ سرمایهگذاران نیز رغبت چندانی برای پوشش درخورتوجه و شایسته چنین مسابقاتی ندارند. ازسویدیگر، همچنان تلاشهایی برای بازگرداندن مفاهیم کلیشهای «زن»بودن و «مرد»بودن صورت میگیرد که ازجمله آن میتوان به انتخاب زیباترین و جذابترین زنان فوتبالیست جهان اشاره داشت؛ انتخابی که زیرکانه میخواهد به زنان یادآوری کند تو زن هستی و یک زن هرچه که باشد، باید زیبا باشد! و اینگونه در دنیای امروز، بسیاری از افراد حتی از برگزاری مسابقاتی بهنام «جامجهانی زنان» بیخبرند.
اینروزها درحالیکه هشتمیندوره از مسابقات جام جهانی زنان با حضور ۲۴ تیم در شش گروهِ چهار تیمی و بهمیزبانی کشور فرانسه درحال برگزاریست، شاید افراد بسیاری از برگزاری آن بیخبر باشند و بههمینخاطر در جامعه بهاصطلاح فوتبالدوست ما، از سهم قابلتوجه زنان در بهحاشیهراندن چنین رویدادهای ورزشی مهمی نیز نمیتوان گذشت؛ زنانیکه اینروزها بهوفور در شبکههای اجتماعی درحال انتشار و بازنشر اخبار سلبریتیها و هر اتفاق کوچک اما هیاهوبرانگیز سیاسی و اجتماعی هستند؛ اتفاقاتی که گاه کمترین اطلاع و آگاهی از ماهیت و اصل داستان آن ندارند؛ اما ازآنجاکه موجسواری در فضای مجازی اینروزها به شغلی مفرح برای بسیاری از افراد تبدیل شده، باید هرروز حضور مداوم خود را در این فضا اعلام کنند و جالب اینکه استفاده از چنین امکانی برای افزایش آگاهیهای فردی و اجتماعی زنان در موضوعات مهمی که در زندگیشان اثرگذار است، کمترین اهمیت ممکن را دارد. شاید بهاینسبب است که مثلاً در جامعه خودمان که مسئله «ورود زنان به ورزشگاه»، بهاقتضای همان موجهای خبری معروف، گاه در صدر توجهات قرار دارد، اینروزها خبر تولد فرزند یک مجری و بازیگر سینما در خارج از کشور برای بسیاری از زنان، مهمتر از مسابقات فوتبال جامجهانی زنان است که ورزشکاران و فعالان زنان با مشقات فراوان از سال 1991 برای برپایی آن تلاش کردند.
هرچند هیچ اصراری وجود ندارد و قرار نیست که همه زنان به ورزش و بالاخص فوتبال علاقه نشان دهند اما روی صحبت بیشتر با آندسته از زنانیست که هر چهارسال یکبار با آغار جامجهانی مردان، واکنشهای درخورتوجهی نسبت به برگزاری این رویداد و تیمهای موردعلاقهشان نشان میدهند. زنانی که برای ورود به ورزشگاه و تماشای مسابقات تیم ملی فوتبال، ساعتها پشت در میمانند، از نابرابری گلایه دارند و ویدئوهای مختلفی را از رفتار نیروی انتظامی و ... برای دوست و دشمن مخابره میکنند اما برای تماشای مسابقات فوتبال تیم ملی زنان که در پایتخت برگزار میشود، حاضر نیستند به ورزشگاه بروند. در ایام برگزاری جامجهانی نیز چهبسا زنان بسیاری برای تماشای فینال و ردهبندی مسابقات، کافهها و رستورانها را برای یک شبنشینی بهبهانه تماشای فوتبال، با خانواده و دوستان خود رزرو میکنند اما همین زنان نهتنها از آغاز مسابقات جهانی فوتبال زنان بیاطلاعاند؛ بلکه اگر بهفرض محال، دو ضیافت فوتبالی برپا باشد که در یکسو تنها «کریستیانو رونالدو» میزبان است و در سوی دیگر، 10 بازیکن برتر فوتبال زنان در جهان، غیرقابلتصور نیست که برای رسیدن به ضیافت نخست، سرودست بشکنند.
میتوان نتیجه گرفت که اگر چنین غفلتهایی در ذهن افراد و بهویژه زنان بهعنوان گروهی که باید برای احقاق حقوق خود تلاش بیشتری داشته باشند، تااینحد رنگ نبازد؛ آنگاه میتوان انتظار داشت که اخبار، خبرگزاریها و سایتهای ورزشی بهاندازه یکی،دوخبر چندخطی به پوشش اخبار مهمترین رویداد فوتبالی زنان در جهان بپردازند. با تمام این اوصاف، امروز جامجهانی فوتبال زنان پربینندهترین رویداد ورزشی زنان جهان است و اگرچه از سال 1991 که اولیندوره آن برگزار شد؛ همواره منظم هر چهارسال یکبار برگزار میشود. در نگاه کلیتر میتوان گفت که شاید بیشتر دیده و شنیدهشدن آن مستلزم دیده و شنیدهشدن صدای انسان در جهان است؛ انسانی فارغ از جنسیت و کلیشههای جنسیتی.
در سالهای اخیر، فوتبال زنان با موجی قابلِتوجه از محبوبیت همگانی و حضور پرتعداد تماشاگران در عرصه بینالملل روبهروشده؛ بهطوریکه پیشبینیشده جامجهانی فوتبال زنان در سال 2019 تا آخرین روز برگزاریِ خود، به رکورد بیش از یکمیلیارد بیننده دست پیدا کند؛ اما این، همه ماجرا نیست! گزارش 11 جون سال جاری میلادی نشریه Forbes آورده: میزان توجهات به این رشته ورزشی برای زنان، در ایالات متحده و سایر نقاط جهان، افزایشی چشمگیر داشته اما این تنها یکرویِ ماجراست؛ قسمت تلخ داستان ایناستکه هنوز آن بهای لازم ازسویِ مسئولین امر و دستاندرکاران حرفهای به این حوزه داده نمیشود. مشخصاً یکی از ابهامات برای جامعه فعال در امور مربوط به برابری حقوق زنان و مردان در این موردِ خاص (فوتبال حرفهای) مربوط به بحث دستمزدها و پاداشهاست؛ دادههای منتشره نشان میدهد که سهم زنان فوتبالیست از جوایز درنظرگرفتهشده برای برندگان این رقابت مهم جهانی بهنسبتِ همتایان مرد خود در این آوردگاه، بسیار ناچیز است و این مسئله، نهتنها در اصل مفهوم عدالت جنسیتی، محل تأمل است؛ بلکه پاداش مادی آن بهنسبتِ افزایش محبوبیت این رشته بین عامه مردم (درقیاسبا سالهای قبل) هنوز آن افزایش لازم را نداشته است. هرچند در اکتبر سال 2018، «فیفا» اعلام کرد که مبلغ کلی جوایز این رویداد را دوبرابر خواهد کرد و آنرا از 15میلیوندلار به 30میلیوندلار خواهد رساند اما این رقم را با مجموع جوایز 400میلیوندلاری برای 32 تیم حاضر در جام جهانی اخیر مردان مقایسه کنید تا اختلاف فاحش بین این دو گروه را بسنجید؛ یک شکاف خیرهکننده 370میلیوندلاری؛ آنهم برای یک اتفاق مشابه! همین منبع آورده است که وقتی تیم ملی فرانسه در رقابتهای جامجهانی گذشته، به سکوی قهرمانی رسید؛ 38میلیوندلار بهجیب زد که حتی از مبلغ درنظرگرفتهشده برای کل 24 تیم ملی زنان شرکتکننده در جامجهانی حاضر در این دوره هم بیشتر است. گفتنیست؛ برنده جام جهانی زنان در این دوره از مسابقات نیز تنها چهارمیلیوندلار پاداش خواهد گرفت!