کد خبر:
139423
| تاریخ مخابره:
۱۳۹۹ شنبه ۱۰ آبان -
08:00
امان از تغییرات پیدرپی در ورزش
علیاکبر بهبهانی
دنیای مدرن، ورزش را علمی همانند سایر علوم خوانده است و برخلاف چندقرنپیش که ورزش را برای پرکردن اوقات فراغت میدانستند و هدف از آنرا کسب روحیه و سرور و خوشاحوالی میپنداشتند، در یکقرناخیر، ورزش جزئی از زندگی شده است. همانگونه که بدن به غذا نیاز دارد، جسم و روح هم به تمرین و تکامل محتاج است. اگر امروز ورزش را پرورش روح و جسم بدانیم، ذرهای به خطا نرفتهایم؛ چراکه ایمان داریم روح و جسم، دو عنصر لازم و ملزم یکدیگرند. نبود هریک از این دو عنصر یا دو معنی، عضو دوم را بیمار میکند. اگر روح را برتر بدانیم و بهباور روانشناسان؛ اکثر بیماریهای جسمی را حاصل عدمتعادل روانی بدانیم، باید با هر ابزار لازم، بهسراغ تزکیه و پرورش روح برویم. یکی از عوامل یا موارد تقویت و پالایش روح، ورزشکردن است که انجام آن موجب پرورش روح میشود؛ اما متأسفانه هنوز ورزش در کشور ما، با مفهوم دنیای پیشرفته، تفاوت عمده دارد. در جوامعی مثل کشورهای جداشده از شوروی سابق یا همسایگان آسیایی ما، کسانی بر ورزش آن کشورها تکیه میزنند که در زمینهای ورزش و در مسابقات آن عرق ریخته باشند و از جنبه تحصیلی نیز رئیس ورزش یک کشور، حتماً مدرکی مرتبط با مدیریت ورزشی دارد؛ اما چرا در کشور ما، در گذشته رؤسای ورزش از میان ژنرالهای ارتش برگزیده میشدند و پس از پیروزی انقلاب نیز افراد سیاسی ازسوی رؤسایجمهوری در همه ادوار عهدهدار امور ورزش میشوند؟ کسانیکه بهگفته قدیمیها؛ حتی یک عکس با لباس ورزشی هم ندارند و شینده شده تنیچند از این رؤسا، شاید در همه عمر به پای برنامههای ورزشی صداوسیما هم ننشسته باشند؛ بنابراین، ورزش و اداره آن میشود «باری به هر جهت» و چون رئیس از جنس ورزش نیست، باالطبع رؤسای فدراسیونها هم غیرورزشی میشوند و اینجاست که نقطه توقف ورزش کلید میخورد. ایندفعه کادر فنی و اداری فدراسیون هم بهدست غیرورزشیها میافتد که این خود، درد است و حاصل چنین بلبشویی، تغییرات پیدرپی درونسازمانی و عزل و نصبها، سلیقهایست. این روال جاری و ساری در کشور باعث میشود که ما، در مجامع جهانی و آسیایی، هیچ حرف و سخنی برای گفتن نداشته باشیم و همهروزه و در همه رشتههای ورزشی، شاهد پایمالشدن حق ورزشکارانمان باشیم و عامل اصلی این حقکشیها، تغییرات پیدرپی مسئولین رشتههای مختلف ورزشیست که تا به رؤسای ورزشی سایر کشورها معرفی میشوند و احیاناً کرسیهای مهمی را حداقل در آسیا کسب میکنند، در مسابقه بعدی، فرد دیگری جایگزین شده و درنتیجه، مسئولِ معزول قبلی، دیگر به کنفدراسیون ورزش آسیا راهی نمییابد و در سطح داخلی هم پراکندگی و تشویش و عدمامنیت شغلی، باعث میشود که مدیران به رده دو، تزلزل پیدا کنند و بهقولمعروف؛ «دم را غنیمت میشمارند» و بهفکر زیرساختسازی نمیافتند. ازسویدیگر، موفقیت این مدیران، از دید رؤسای ورزش، کسب مقامهای قهرمانیست؛ یعنی ارزش و اعتبار از دید سران ورزش فقط کسب مدال است و دیگر هیچ؛ درنتیجه در آسیا، هر بلایی را که بخواهند، سرِ ورزشکاران ما میآروند. نمونه عینی آن در مسابقات فوتبال باشگاهی آسیا بود که تیم فوتبال باشگاه پرسپولیس را سلاخی کردند و ما هم ناچار به پذیرش بودیم؛ اما خوشبختانه این تیم ورزشی آنقدر قدرت و صلابت داشت تا همه بیمهریها را با کسب مقام اول در غرب آسیا پاسخ دهد. بدیهیست؛ تغییرات پیدرپی مدیریتی دو باشگاه مردمی و پرطرفدار استقلال و پرسپولیس، روزهای غمانگیزی را برای بازیکنان این دو باشگاه رقم زده و در سطح کشوری نیز طرفداران این دو باشگاه در استرس دائم هستند.