کد خبر:
139450
| تاریخ مخابره:
۱۳۹۹ يکشنبه ۱۸ آبان -
07:14
پنجره پرسپولیس باز شد
علیاکبر بهبهانی
بهراستی ورزش ما را چه میشود؟ پاسخ بسیار صریح و کوتاه است؛ ما ورزش نداریم که، و چون موجودیتی نباشد، از آن چگونه باید صحبت کرد؟! این داستان غمانگیز اینروزهای ورزش ماست؛ درنتیجه امروز نمیدانم از کجای آن سخن بگویم. عزل و نصبها که تا دلتان بخواهد داستان همهروزه ورزش شده است. بهطور مثال درباره والیبال که در سایه یک مدیریت قوی و توانا، در طی یکدوره 10ساله کار و کوشش و بهمدد یک برنامهریزی دقیق، جزو هشت تیم برتر دنیا قرار گرفت؛ اما بهناگهان مسئولین ورزش هوس میکنند مدیر موفق فدراسیون را به وزارت ببرند و او را بر مسند معاونت وزیر بگمارند و چنین میشود که والیبال موفق ما نهتنها درجا نمیزند، بلکه شاهد پسرفت آن هم میشویم؛ یعنی رئیس فدراسیون موفق، در معاونت وزارت هیچ نقش مهمی ایفا نمیکند و در مقابل والیبال ما نزول میکند؛ بهطوریکه حدود یکسال بدون رئیس میماند و توسط سرپرست اداره میشود. این سریال درمورد ورزش جودو نیز تکرار میشود و از دستبرقضا، رئیس این فدراسیون هم معاون آقای وزیر میشود و داستان بیسروسامانی جودو نیز بر این ورزش سایه میافکند. در فوتبال هم که بحث امروز ماست، بلبشو و هرجومرج، ظاهراً تمامشدنی نیست. ورزشی که امروزه پرطرفدارترین ورزش یا سرگرمی جهانیست و خانوادهها نیز به آن علاقهمند شدهاند، بیش از یکسال است که رئیس ندارد. مگر میشود؟ ورزش روز جهان، بیش از یکسال بدون رئیس باشد؟ این حقیقتیست که متأسفانه در کشور ما رخ داده است و چون متولی فوتبال ناتوان است، کل فوتبال ما بیمار شده است؛ ازجمله دو باشگاه مردمی استقلال و پرسپولیس که آنقدر وضع مدیریتی در آنها اسفبار است که تعداد پروندههای باز این دو باشگاه در فدراسیون جهانی فوتبال، از مجموع پروندههای کل آسیا در این فدراسیون بیشتر است. اینجاست که میتوان پی به عمق نابسامانی فوتبال ایران برد. اگر امروز بیشتر از این دو باشگاه سخن میگویم؛ چون 80درصد علاقهمندان به فوتبال به این دو باشگاه توجه دارند و متأسفانه این دو باشگاه نیز از عدممدیریت کاردان و وارد به ورزش بهشدت در رنج هستند و پروندههای شکایت از این دو باشگاه در فیفا همهروزه تکرار میشود. بدهکاری این دو باشگاه که منشأ آن در تغییرات پیدرپی مدیریتی، آنهم از نوع کار نابلد است، سر به آسمان میزند. به پرسپولیس نظر کنیم که در یک پروسه چهارساله، فوتبال و نتایج این باشگاه ستودنی بود، یک مربی کاردان توانست برای چهارسال متوالی در سطح کشور و حتی آسیا، این تیم را متمایز از بقیه کند، اما بیتدبیری، باعث اخراج این مربی موفق شد؛ تاجاییکه طلب این مربی و زیان دیرکرد آن باتوجهبه افزایش سهبرابری قیمت دلار، باعث یک زیان چهاربرابری برای باشگاه مزبور میشود و بازیکنان مطرح آن بهسوی کشورهای عربی و اروپایی رهسپار میشوند؛ آنهم در یک زمان بسیار بد و بهقولمعروف بیوقت؛ چراکه دوماهدیگر تیم فوتبال این باشگاه در حساسترین زمان ممکن و در شکل بحرانی کنونی باشگاه باید با قهرمان شرق آسیا، برای مشخصشدن قهرمان باشگاههای آسیا، پیکار داشته باشد. بههرروی هفتنفر از بهترینهای پرسپولیس از این تیم جدا شدند و شاید علیرغم میل باطنی، ترک کشور کردند. امیدواریم بالاخره وزیر ورزش، یکبار هم که شده، در رأس این دو باشگاه پرطرفدار ایران و حتی آسیا، افرادی را منسوب کند که فوتبال را بفهمند و از علم فوتبال بهره داشته باشند. بههرصورت خوشبختانه با پرداخت مطالبات برانکو، پنجره نقلوانتقالاتی این باشگاه باز شد؛ اما سؤال اصلی اینجاست که چرا خود بهدست خود، تیشه به ریشه میزنیم تا بگوییم «خودکرده را تدبیر نیست»؟