کد خبر:
139606
| تاریخ مخابره:
۱۳۹۹ سه شنبه ۲۵ آذر -
07:24
گام معلق جوانان برای سلبریتیشدن
جنگ ستارگان با تیک آبی!
مهرداد ناظری/انسان، موجود عجیبیست و بهمرور وقتی از کودکی به بزرگسالی میرسد، همواره دغدغه پاسخگویی به رؤیاهای بزرگ را در سر میپروراند. درواقع، رؤیاها و تحقق آنها، بخش جداییناپذیر و لاینفک از زندگی بشر است. این ویژگی در جهان پسامدرن امروزی بیشازگذشته مطرح شده و دغدغهها و وسوسهها را ایجاد کرده است.
اگر در قرن بیستم، فردی برای رسیدن به اوجِ شکوفایی 20،30سال صبر از خود نشان میداد، اکنون جوانان درپیآن هستند که با یک پلهبرقی سریعالسیر یا سوارشدن بر امواجی شتابناک، روبهبالا حرکت کنند. البته دراینقضیه، نباید همه کاسهکوزهها را بر سر جوانان شکست؛ آنها در فضا و دورانی زندگی میکنند که افراد زیادی حتی با استعدادهای پائین و بدون تلاش برای تحقق خواستهها، به نتایجی خارقالعاده دست مییابند (فرایند یکشبهپولدارشدن). حال دراینفضا، یک راه، نگاه به الگوهای مطرح در فضاهای مجازی، تحتعنوان سلبریتیها هستند. سلبریتیشدن اینروزها با گسترش شبکههای اجتماعی، اشکال جدید و نوینی پیدا کرده؛ بهطوریکه هرکس ترجیح میدهد با یک هواپیمای کاغذی، به آسمان شهرت و ثروت پرواز کند. این تأکید بیشازحد بر دیدهشدن و بالاآمدن، در همه جنبههای زندگی اجتماعی و فرهنگی ما رسوخ کرده؛ و بهنوعی باعث، گسترش جراحیهای پلاستیک و زیبایی؛ و مصرف انبوه شده است. گرایش به اعتیاد را نیز میتوان بخشی از جریان سیال سلبریتیشدن دانست که وقتی فرد درپیآن میرود، ممکن است با اینمسائل هم بهمرور مواجه شود. آنچه موضوع را پیچیده میکند، تعریف سلبریتی در دنیای امروزیست. در قرن بیستم، وقتی کسی را سلبریتی میدانستند، او یا بازیگر معروفی در هالیوود بهحساب میآمد یا نویسندهای بود که مردم برای خرید آثارش صف میکشیدند؛ اما همه کسانیکه اینروزها برای آنها در اینستاگرام یا فیسبوک صف میکشند، نویسنده، بازیگر یا خواننده نیستند.
اگر بخواهیم دقیقتر سلبریتیهای فضای مجازی را بشناسیم، باید آنها در شش دسته طبقهبندی کنیم: دسته اول، کسانی هستند که در دنیای واقعی نیز بهواقع مشهور و سلبریتی بهحساب میآیند. آنها با اهداف گوناگون در فضاها و شبکههای اجتماعی حضور دارند. برخی از ستارگان عرصه فرهنگ و هنر تلاش میکنند تا با اقدامات خیرخواهانه درراستای جامعه بهتر تلاش کنند. عدهای هم درپیآن هستند که وجوه متفاوتی از خود را به مخاطب دراینفضاها نشان دهند یا استمرار و ثبات شهرت خود را بهنوعی تضمین کنند. گروه دوم، کسانی هستند که در فضای واقعی بهعنوان چهرههای درخشان و ماندگار شناخته نمیشوند؛ اما بهنوعی در فضاهای مجازی دیده شده و موردتوجه و استقبال مخاطبان قرار دارند. اینگروه، شامل کسانی هستند که با زیرکی تلاش میکنند بخشهایی از خود را به مخاطب نشان دهند و از میان خیل عظیم مخاطبان، عدهای را جذب خود کنند؛ مثل کسانیکه تِستر غذا میشوند یا طلاها و جواهرات مختلف را به مردم معرفی میکنند. بین اینافراد، بهمرور چهرههای مطرحی شکل میگیرد و عدهای فالوئر دور آنها جمع میشود. گروه سوم، کسانی هستند که چون از راههای تخصصی و تکنیکی یا هنری نمیتوانند نشانهای از خود باقی بگذارند، با استفاده از حربه یا روشهایی برای خود جذابیت ایجاد میکنند؛ مثل فردیکه 250مدل آروغ میزند یا کسیکه از روی یک ارتفاع بدون ترس و واهمه میپرد و موردتوجه اطرافیان قرار دارد. دسته چهارم، جوانانی هستند که همه زندگی را در یافتن فالوئرهای بیشتر مییابند و در رقابتی سخت با یکدیگر و از روشهای گوناگون؛ اعم از جذب فالوئر فیک و واقعی دراینمسیر حرکت میکنند. اینگروه، بیشازآنکه اقدامی خاص انجام دهند، به تحقق رؤیاها و عبور از فاصله و تمایزی که با سایرین دارند، فکر میکنند. جوانانی که دغدغه آنها شهرت، ثروت و طیکردن پلههای ترقی با سرعتی اعجابانگیز است. گاهی اینگروه، تحفهای برای عرضه ندارند؛ اما دیدهشدن و شنیدهشدن برایشان مهم است. آنها گاهی از روشهای نامتعارف و نابهنجار برای بودن استفاده میکنند. گاه اینفضا مبدل به عرصهای برای بخش ناگفته هویتی و شخصیتی آنها میشود؛ مثلاً از کلاسهای درس و ارتباط خاصشان با دانشجویان جنس مخالف دراینفضا صحبت میکنند که خود این برای عدهای میتواند جذابیت بههمراه داشته باشد. دسته پنجم، کسانی هستند که عرصه فضای مجازی را ایجاد نوعی کسبوکار بهحساب میآورند. البته اینگروه نیز درپیآناند که تجربیات خود را ازطریق شبکههای اجتماعی بهفروش برسانند؛ مثل هنرمندانی که با نقره، زیورآلات درست میکنند یا کسانیکه از مس برای تولید ظروف مختلف بهره میگیرند یا کوزهگرانی که هنر خود را در فضای فراموششده جهان واقعی در شبکههای اجتماعی بهنمایش میگذارند. دسته ششم، هنرمندانی هستند که تلاش میکنند با اقدامات بهظاهر نبوغآمیز و بعضاً تأثیرگذار، راه جدید را درپیش گیرند؛ مثل کسانیکه بعضاً بهعنوان هنرمند یا موزیسین به مخاطبانشان فحش میدهند یا جامعه را به اقدامات محیرالعقول مثل آسیبزدن به بدن خود یا نقاشیکردن روی صورت و ... تشویق میکنند.
خارج از این دستهبندیها، نکته مهم دیگر درباره خاصیت و ماهیت شبکههای اجتماعی در فضای پسامدرن، کوتاهمدتشدن زمان شهرت است. درواقع، امروز نمیتوان مثل قبل حتی یک هنرپیشه «نامبروان» را برای تمام فصول در جلوی صف شهرت و خوشنامی ملاحظه کرد و چهبسا که زمان شهرت یک فرد، بیشتر از چندماه یا حتی چندروز نباشد. ازطرفدیگر، گسترش انبوه کالاهای ارائهشده باعث شده تا امکان شهرت و ماندگاری برای افراد کمرنگ شود؛ مثلاً اگر شما دنبال رُمانهای سورئال میگردید، با سرچ آن در اینترنت به تعداد بیشماری آثار خواهید رسید که شاید خواندن یا دسترسی به همه آنها امکانپذیر نباشد؛ اما درهرحال هنرمندان درپیآن هستند که کاری انجام دهند تا مردم بیشتر آنها را بهخاطر بسپارند یا ازطریقی بتوانند انگیزهها و عواطف آنها را جهت دوستداشتنی جاودانه، ایجاد کند. هرچند اینروزها کمتر میتوان خوانندهای مثل شجریان را یافت که هیچ مرزی برای فراموشی او وجود ندارد؛ اما خارج از هنرمندانِ کاریزما، سایر افراد اگر میخواهند در فضا و عرصه اجتماعی بمانند، گاه مجبور میشوند نقش یک سوپرمن یا سوپروومن را بازی کنند.
شاید لازم است خارج از آنچه در عالم مجازی هست، به ایننکته توجه کرد که علیالاصول، مشهورشدن یا رشدکردن و تحقق رؤیاها امکانهای نامناسبی برای یک فرد بهحساب نمیآید. هر انسانی میتواند تصویر متعالی از خود بسازد و به سایرین ارائه دهد؛ اما این نسخه ایدئال، نیاز به انتخاب، تلاش و اراده دارد. هیچ ایدئالی در خلأ شکل نمیگیرد و باید خطا و آزمونها و تلاشهای زیاد برای رسیدن به خواستهها انجام داد. شبکههای اجتماعی میتواند جوانان را به فضای مصرف، انزوا و تحلیل استعدادها پیش ببرد؛ اگر آنها همواره خود را با کسانی مقایسه کنند که فالوئرهای زیادی را برای خود جذب کردهاند. شبکه اجتماعی، تریبون مناسبی برای برقراری ارتباط با مخاطب است؛ اما زمانیکه بتوانیم کالاهایی تولید کنیم که موردنیاز یا مصرف مردم قرار گیرد. بدون شکوفایی استعدادها شبکههای اجتماعی نمیتوانند کار خارقالعاده یا متفاوتی برای ما انجام دهند.
باید بپذیریم که همه ما نمیتوانیم ستارههای درخشان آسمان زندگی باشیم؛ اما قرار نیست همه انسانها نیز بهمثابه یک قهرمان در زندگی حضور یابند. اگر از برخی سلبریتیها بپرسید که چهچیز شما را آزار میدهد؟ بسیاریازآنها خواهند گفت اینکه ما هیچ سایهای برای خود و تخیلکردنمان نداریم. گاه میتوان در سایهای زندگی کرد و کتابهای متعددی را خواند، فیلمهای مشهوری را دید، در تنهایی با خود همهچیز را مرور کرد، کلاس موسیقی و زبانهای خارجه رفت، فلسفه، روانشناسی، تاریخ، باستانشناسی و ستارهشناسی خواند و خود را از درون تقویت کرد. بهعبارتی، آنچه یک جوان میتواند در تحقق خود بر آن صحه بگذارد، تقویت از درون و رسیدن به احساس رضایت از زندگیست. خشنودی از زندگی، موضوعیست که حتی ممکن است برای یک سلبریتی هم بهدست نیاید. برای رسیدن به رضایتمندی درونی، باید بیشتر از آراستگی بیرون، به پرشهای درونی، خودکاوی و صعود در زندگی فکر کرد.
مهمترین سلبریتی برای یک فرد، خلق زیباییست که در درون و بهمرورزمان محقق میشود. ممکن است شما یک مشهورِ بالقوه باشید؛ پس شما همیشه مشهور هستید و در زمان موعود و مناسب بروز و ظهور پیدا خواهید کرد. موفقیت، از آنِ کسانیست که بر روی خود متمرکز میشوند و از اینکه انسانی متوسط یا حتی ازمنظر دیگران کمی معمولی بهحساب میآیند، غمگین نیستند. آنها بهمرور به جنگجویان واقعی زندگی مبدل میشوند و میتوانند با تمرکز بر نقاط ضعف و قوت خود، آیندهشان را بسازند. گاه در گمنامی میشود به اوجی رسید که هیچ سلبریتی نمیتواند آنرا تجربه کند. کافکا، اسکار وایلد، آلن پو و بسیاری از نویسندگان مشهور در زمان خود گمنام بودند. آنها طی زمان و در آینده پس از مرگ خود به شهرتی عظیم و فراگیر دست یافتند. پس باید هرکس ایدهها و کارهای خلاقانه خود را جدی بگیرد و بر آنها متمرکز شود. اینستاگرام و سایر فضاهای مجازی حبابهایی هستند که شاید یکدههآینده در ذهن مردم بهفراموشی سپرده شوند؛ آنچه میماند، خورشید است که همواره راهی برای طلوع و درخشش خود بر سر همه مردم کره زمین پیدا میکند.
* جامعهشناس و استاد دانشگاه