مصطفی رفعت/ در تاریخ، افراد نابینای متعددی بودهاند که مرزهای شهرت را درنوردیدهاند و به یک سلبریتی تبدیل شدهاند؛ تعداد آنها آنقدری هست که بگوییم بهراحتی نمیتوان در یک مقاله کوتاه نامشان را مرور کرد؛ ازاینرو، در یک نمایه، به موردی از هر عرصه بسنده میکنیم. بیشک، آنها الزاماً تنها و بهترینِ حوزه فعالیت خود نیستند و نامشان بهصورت گزینشی آورده شده است.
جک بیرکت
این بازیگر بریتانیایی که 11 ژوئن 1934 متولد شد و 10 می 2010 از دنیا رفت؛ بیشتر با حضورش در صحنه تئاتر بهعنوان یکی از اعضای گروه نمایشیِ Lindsay Kemp شناخته میشود. او در آثار متعددی از «درک جارمن» نیز بازی کرد؛ اما بارزترین نقشهایش را زمانی ارائه داد که دیگر کاملاً نابینا شده بود و ازاینرو، در معرفیاش حین تبلیغ فیلمها، از او بهعنوانِ «اورلاندوِ باورنکردنی» یاد میشد. بینایی این هنرمند از سال 1966 مختل شد و بهرغم انجام مداواهای مختلف؛ از استفاده از نیش زنبور تا جراحی، سرانجام بیناییاش را از دست داد؛ بااینحال، بازیگری را رها نکرد.
دیان شوور
در عرصه موزیک، چهرههای نابینا و کمبینای بسیاری فعالیت دارند که بارها دربارهشان صحبت شده؛ مانند «ری چارلز»، «استیوی وندر»، «آندرهآ بوچلی» و ...؛ اما کمتر به خانمها اشاره کردهاند. «شوور» بیشتر در سبک جز و بلوز کار میکند و اکنون 66ساله است (متولد 10 دسامبر 1953). او که یک پیانیست ماهر نیز هست، 23 آلبوم تا سال 2015 منتشر کرد و دوبار هم در سالهای 1986 و 1987 جایزه معتبر گرمی را کسب کرده. موفقترین آلبوم وی Diane Schuur & the Count Basie Orchestra بهمدت 33هفته در فهرست پرفروشها بود. او از جمله هنرمندانیست که نابینا متولد شده است.
کیت سالمون
یک هنرمند نقاش که بهرغمِ نابینایی؛ تابلوهای بینظیری خلق میکند. او متولد 9 دسامبر 1959 در اسکس انگلستان است. نکته جالب در شیوه ارائه آثار او ایناستکه تجربیاتش از کوهنوردی را و آنچه با سایر حواسش درک میکند؛ بهویژه با برداشتن گامها در مناطق کوهستانی (یک گروه کوچک همراه نیز دارد)، به نقاشی تبدیل میکند و عموم مناظری که در تابلوهایش خلق کرده نیز متعلق به طبیعت زیبای اسکاتلند است. او درعیناینکه نابیناست؛ به بیش از 100 نقطه مرتفع کوهستانی در اسکاتلند صعود کرده است. «سالمون» به کار مجسمهسازی نیز میپردازد. روند اختلال بینایی او از سال 1989 آغاز شد.
فلوید موریس
عمده سیاسیون با مشکل نابینایی یا کمبینایی، متعلق به ایالات متحده هستند و در معدود نامهایی ازایندست در خارج از مرزهای آمریکا، به «فلوید امرسون موریس» میرسیم؛ عضو سابق حزب ملی جامائیکا که در 23 جولای 1969 متولد شد. او درواقع، یازدهمین رئیس مجلس سنای کشورش بود؛ اما اولین فرد نابینا که دراینسمت به فعالیت مشغول میشد. مشکل بینایی او متأثر از گلوکوم، از سالهای تحصیلش در دبیرستان آغاز شد و با ادامه اینروند تا ششسالبعدش، بهکلی بیناییاش را از دست داد. وقتی در سال 1998 وارد سنا شد، کسی باور نمیکرد که او این مسیر سخت را پیموده باشد.
توفیری کیبوکا
دونده نروژی که در اوگاندا متولد شد و قبل از گرفتنِ تابعیت نروژ، در زادگاهش میدوید. او در بازیهای زمستانی و تابستانی المپیک شرکت کرد و مقام آورد؛ هم در مسافتهای کوتاه، هم در مسافتهای بلند. این ورزشکار فعال طی 1976 تا 2000، برنده پنج مدال نقره و یک مدال برنز شد. او یک رکورد جالب هم در کارنامهاش دارد؛ اولین فرد آفریقاییست که وارد رقابتهای المپیک زمستانی شد و اساساً تا سال 2014، تنها ورزشکاری از یک اقلیم گرمسیری بود که وارد این مسابقات شده. در سال 1968 نیز بهعنوانِ یکی از اولین نابینایان صعودکننده به قله کلیمانجارو بود.
ود مهتا
«ود پارکش مهتا» 21 مارس 1934 در لاهور و در یک خانواده پنجابی،هندو متولد شد. سهساله بود که بیناییاش را بهخاطرِ مننژیت از دست داد. درآنزمان امکانات مناسبی برای آموزش نابینایان در هند وجود نداشت و خانوادهاش بهناچار او را برای تحصیل به مدرسهای مخصوص در فاصله 1300مایلی از خانهشان فرستادند؛ در شهری که امروزه بمبئی نام دارد. او از 1949 یک غربنشین شد و درواقع، سال 1975 بود که شهروندیِ آمریکا را گرفت. او با نوشتن داستان دنبالهدارِChacha Delinquent Chacha در نشریه «نیویورکر» بهشهرت رسید و تاکنون بیش از 24 کتاب بهنگارش درآورده که موضوع بعضیازآنها مشکلات نابینایان است.
مُنا مینکارا
شیمیدان مسلمانی که دکترا دارد و بهعنوانِ استادیار مهندسی زیستی در دانشگاه Northeastern فعالیت میکند. او در مریلند متولد شد و والدینش مهاجرانی لبنانی بودند. هفتساله بود که پزشکان تشخیص دادند چشمانش دچار تخریب ماکولا شده و بهزودی نابینا میشود. یکی از متخصصین به مادرش توصیه کرد فایدهای ندارد سکهای خرج تحصیل او کند؛ چون ادامه مسیر برایش در یک کشور بیگانه ناممکن خواهد بود؛ اما استعداد او بهحدی بود که بعدها بورسیه تحصیلی را بهخاطر شرایط فوقالعاده خوب درسیاش گرفت و حالا درزمینه شبیهسازی دینامیکی مولکولی کار میکند و مدرک دومش در حوزه شناخت خاورمیانه را هم گرفته است.
هابین گیرما
تا سالها اگر قرار بود نامی از یک خانم مدافع حقوق نابینایان در جهان نام برده شود که خود نیز دچار اینمسئله بوده، همه اذهان بهسمت «هلن کلر» میرفت؛ اعجوبهای که تاریخ مشابهش را بهیاد ندارد. در سالهای اخیر، زنان بیشتری دراینمسیر قدم گذاشتهاند و «گیرما»، از معروفترینهایشان است. او 29 جولای 1988 متولد شد و اولین فارغالتحصیل نابینا/ناشنوا از دانشگاه هاروارد در رشته حقوق است. او در کودکی بهخاطر ابتلا به یک بیماری ناشناخته، شنوایی و بینایی خود را از دست داد و یکدرصد بینایی برایش باقی مانده. او بهعنوان یک وکیل، از حقوق کمتوانها در جامعه دفاع میکند.