آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
استقلال و همچنان تغییرات مدیریتی
کد خبر: 149637 | تاریخ مخابره: ۱۳۹۹ سه شنبه ۲ دي - 07:19

سخن مدیرمسئول

استقلال و همچنان تغییرات مدیریتی

علی‌اکبر بهبهانی

مدیریت، دارای اصولی‌ست که پایبندی به آن، راه صواب را نشان می‌دهد و عدم پایبندی به آن، راهی به‌جز کجی در بر نخواهد داشت و چنین‌است‌که در علم مدیریت، ثبات و عدم تغییرات مداوم، یکی از عوامل موفقیت یا به سرمنزل مقصود رسیدن است. در کشور ما مدت‌های مدیدی‌ست که به اصول ثبات مدیریت در اغلب زمینه‌ها، دقت و توجه خاصی شده است و شاید تنها نهاد یا سازمانی که هنوز در آن ثبات مدیریت مشاهده نمی‌شود، ورزش کشور است؛ ‌در حوزه ورزش، چه‌ در گذشته که به‌نام سازمان اداره می‌شد و چه در این چند‌ساله که صاحب وزارتخانه شده است و هم‌اکنون با نام وزارت ورزش و جوانان شناخته می‌شود، باز‌هم در سمت‌هایی پائین‌تر از وزیر، همیشه شاهد تغییرات پی‌در‌پی در سطوح مدیریتی هستیم که اگر کمی تأمل کنیم؛ درمی‌یابیم که این عدم ثبات، لطمه جدی به ورزش کشور وارد کرده است. در سطح معاونین وزیر، در همین چند‌ساله‌ای که وزیر تغییر نکرده و ثابت بوده است، معاونین، مدام دچار تغییرات یا جابه‌جایی شده‌اند؛ این تغییرات به فدراسیون‌های ورزشی هم سرایت کرده است و رؤسای آن‌ها که طبعاً توسط مجمع فدراسیون برگزیده می‌شوند، درچشم‌بر‌هم‌زدنی جای خود را به دیگری می‌دهند؛ درواقع، تغییرات از حالت عادی و نرمال فراتر رفته و کار به‌جایی رسیده است که در سطح وزارت حتی بدون تشکیل مجمع، رؤسای فدراسیون‌ها تغییر می‌کنند. یک‌روز رئیس فدراسیون فعال والیبال، که کارنامه‌ای موفق داشته است، از فدراسیون عزل شده و به معاونت وزیر ارتقاء می‌یابد و چنین می‌شود که والیبال ما از‌نظر مقام، نزول پیدا می‌کند؛ روزی دیگر، مجدداً همین آدم، به والیبال می‌رود. متأسفانه وزارت ورزش ما باشگاه‌داری هم می‌کند؛ به‌نحوی‌که دو باشگاه مردمی و پرهوادار استقلال و پرسپولیس، از‌نظر سازمانی، زیرمجموعه وزارت ورزش هستند و همین عامل باعث شده که هنوز این دو باشگاه، سر‌و‌سامان ثابتی نداشته باشند و به‌نظر‌می‌رسد تا‌زمانی‌که به بخش خصوصی واگذار نشوند، اوضاع بر همین منوال می‌گذرد. در‌این‌خصوص، باشگاه مردمی استقلال، آسیب بسیار دیده است؛ چون در سه‌سال‌اخیر، ده‌ها بار اعضای هیئت‌مدیره و مدیرعامل آن تغییر کرده است و همین تغییرات پی‌درپی، اوضاع آن‌را بی‌ثبات کرده و متأسفانه چهارسال است که استقلال، موفقیت چندانی در مسابقات فوتبال نداشته است. به‌خصوص این‌روزها، اوضاع عمومی این باشگاه، به‌شدت نامیزان است و از‌نظر مدیرعاملی و کادر فنی، به‌شدت ضعیف است؛ به‌ویژه ازاین‌جهت که یک باشگاه پرطرفدار همچون استقلال باید دارای یک مربی بزرگ و کاربلد، با کارنامه قابل‌قبول باشد. وقتی استراماچونی که یک مربی خارجی بین‌المللی‌ست، از سرمربیگری استقلال به‌هر‌علت خارج می‌شود، به‌جای او اگر از یک مربی صاحب‌نام خارجی استفاده نمی‌شود، حداقل یک مربی بزرگ و باسابقه داخلی باید عهده‌دار تیم شود؛ زیرا با‌وجودی‌که فکری؛ مربی این‌روزهای استقلال، دارای سوابق روشن و قابل قبولی‌ست و در گذشته از‌جمله بازیکنان ثابت و باکلاس استقلال بوده است، اما هنوز هم برای احراز این پست در باشگاه بزرگی مثل استقلال، مناسب نیست و وقتی چنین می‌کنیم و او را از نساجی که کارنامه‌ای مثبت درزمینه هدایت آن تیم داشته است، جدا می‌کنیم، دو باشگاه استقلال و نساجی متضرر می‌شوند. از‌سوی‌دیگر، وقتی کوهی از مشکلات بر سر باشگاه ریخته و خروج چند بازیکن استقلال از این باشگاه نیز موجب شده که فشار مضاعفی به فکری وارد شود، نتیجه قابل‌قبولی در انتظار تیم نخواهد بود. این فشارها تاحدی‌ست که به‌عنوان‌‌نمونه فکری در اثر استرس زیاد، در اهواز چنان عنان از دست داد که به هتاکی متوسل شد؛ رفتاری که زیبنده این بازیکن شایسته و بااخلاق گذشته نیست؛ بنابراین، اگر اداره و واگذاری این دو باشگاه به بخش خصوصی از قوه به فعل دربیاید، به‌یقین این دو باشگاه، ثبات و  نحوه اداره مناسب‌تری پیدا می‌کنند که در‌نهایت به سود فوتبال ملی کشور نیز هست؛ زیرا تجربه ثابت کرده که هرگاه این دو تیم، اوضاع مناسبی داشته باشند، تیم‌های ملی هم قوی‌تر و شایسته‌تر می‌شوند.

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه