کد خبر:
149661
| تاریخ مخابره:
۱۳۹۹ يکشنبه ۷ دي -
08:18
روزنامهنگاران افغان در لبه تیغ
علیاکبر بهبهانی
بهراستی هیچگاه به سرنوشت کشور دوست، برادر، همزبان و همدینمان افغانستان اندیشیدهایم؟ کشوری که تا هفتدههقبل، از ثبات ویژهای برخوردار بود، اینروزها چه سرنوشت رقتانگیزی را تحمل میکند. برادرکشی در این کشور مسلمان، امری نهادینه شده است. مرگ و مردن بیجهت، موردی محققشده در هر زمان و مکانیست که گریبان کشور بزرگ تاریخی را فراگرفته و گریز از آن، تقریباً غیرممکن بهنظر میرسد. کشور پهناور افغانستان یک سرزمین بزرگ قبیلهایست که هر گوشه آنرا یک والی در دست دارد و حرف اول و آخر را این افراد میزنند و معمولاً سرنوشت آن منطقه برعهده همان والیست؛ همچنین دوستی یا دشمنی با رهبریت این کشور نیز فقط در اراده و ید همین والی قرار دارد. سرنوشت این کشور، سرگذشتی غمانگیز است که بعد از عزل «ظاهرشاه» تاکنون همیشه در جنگ و ترور و انفجار، روزگارش را با سختی میگذراند. وقتی حزب کمونیست «پرچم»، اداره امور کشور را در دست گرفت، بسیاری از قبایل به باور مسلمانی خود، زیرسلطهبودن این حکومت کمونیستی را برنتابیدند و حضور ارتش روسیه را بهنوعی برای خود خفت و خواری میپنداشتند که آمریکا و همپالگیهایش از این باور مردم سود برده و با کمک تسلیحاتی و پول، همهروزه سربازان روسی را شکار میکردند و درنهایت حکومت کمونیستی در این کشور فروریخت و بهجایآن، حکومت دینی بانام مجاهدین اسلامی، در رأس امور گرفت و روسها ناچار به خروج نیروهای خود از این کشور شدند. سختگیریهای بسیار شدید و اطاعت کورکورانه از آمریکا، نارضایتی زیادی را دامن زد؛ تاجاییکه دارودسته طالبان، دست به شورش زدند و حاضر نشدند که از حکومت دستنشانده آمریکا پیروی کنند و درنتیجه این عوامل باعث شده که این کشور و مردم آن در فقر و تنگدستی به سر ببرند و بیش از پنجمیلیوننفر از ساکنان افغانستان، برای فرار از فقر و استیصال، راهی بازار پررونق کار ایران و تا حدودی پاکستان و شیخنشینهای خلیجفارس شدند. اما داستان رقتانگیز و غمبار مردم این کشور همچنان ادامه دارد. طالبان هرگاه اراده کند، یک مرکز پلیس، یک پایگاه خارجی و بعضاً آمریکایی و مسئولین ادارات و نهادها را با بمبگذاری مورد هدف قرار میدهد و مدتیست جسارتش اینقدر افزایش پیدا کرده که شمار کشتهها و مصدومین از شمارش خارج شده است. این اوضاعواحوال طوری پیش میرود که هیچکس به زندگی فردای خود امیدی ندارد. از جلسات بهاصطلاح مذاکره بین دولتیان و گروه طالبان که دوماه است در قطر آغاز شده، شائبههای امید، رهایی از این مصائب برای مردم، با خوشبینی بسیار به مشام مردم رسید؛ اما وقتی همچنان همهروزه شاهدیم که دهها مورد قتل و ترور و انفجار، همزمان با ادامه مذاکرات در قطر درحال رخدادن است که البته دولتیها آنرا به گردن گروه طالبان میاندازند، بسیاری از مردم افغانستان معتقدند با خروج نیروهای خارجی بهخصوص آمریکاییها، قاعدتاً از شدت این کشتارها کم خواهد شد؛ اما پارهای از مردم، ناامیدانه همهروزه در فکر جلای از وطن هستند تا از این مصائب، رهایی پیدا کنند. متأسفانه مدتیست روزنامهنگاران و خبرنگاران، در خط مقدم مرگومیر گروههای ستیزهجو قرار دارند؛ بهنحویکه در دوهفتهاخیر، سه خبرنگار، بهطرز ناجوانمردانهای به قتل رسیدهاند و قاتل یا قاتلین، که اینروزها زحمتکشان مطبوعات را هدف گرفتهاند، در تاریکی یا خلوت، برای شکار این طبقه وظیفهشناس، از هیچ کوششی فروگذار نمیکنند و متأسفانه دولت مرکزی نیز در جلوگیری از ترورها و انفجارات، دارای کارنامهای بسیار بد است.