کد خبر:
149667
| تاریخ مخابره:
۱۳۹۹ دوشنبه ۸ دي -
08:18
فوتبال کشور، ناخوش است
علیاکبر بهبهانی
فوتبال در قرن اخیر، بهعنوان یک پدیده غالب، جذاب و فراگیر به جزئی از زندگی مردمان کره خاکی تبدیل شده که نه سن میشناسد و نه جنس؛ نه مکان میشناسد و نه زمان؛ بهنحویکه اینروزها حتی در کشور ما، مسابقات فوتبال در قاره اروپا، آفریقا، اقیانوسیه، آمریکا و حتی آسیا، نیز طرفدارانی فراوان دارد و درنتیجه باید آنرا یک رویداد یا مسئله همگانی دانست و چون اینهمه جذابیت برای این رشته ورزشی ایجاد شده، بهتبعِآن صاحب تشکیلاتی عظیم، پیچیده و حتی مافیایی شده است که فوتبال را از کل ورزش جدا کرده است. اینروزها، فوتبال در دنیا، صاحب دفترودستک مستقل شده و تابع تشکیلاتی جهانی بهنام فدراسیون بینالمللی فوتبال یا فیفاست. این تشکیلات، صاحب کمیتههای متعددی هستند که حتی امور حقوقی و قضائی را هم دربر میگیرند و آرای صادره از آنها برای همه کشورها لازمالاجراست. بههرروی، دنیای پیشرفته امروز، به فوتبال به چشم یک سرگرمی یا تفریح و تفنن نمینگرد؛ بلکه آنرا پدیدهای میداند که در کنار سایر علوم، برای خود یک علم بهحساب میآید؛ اما آنچه امروز مرا وادار کرد که پیرامون فوتبال، یادداشتی بنویسم، نه از باب معرفی این ورزش است؛ بلکه در انتقاد از فوتبال، رؤسای آن و گردانندگان این پدیده قرن در کشورمان ایران عزیز است که نه ضابطهمند است و نه دیگر پدیدهای جذاب بهشمار میرود؛ چراکه این فوتبال در کشورمان، طوری اداره میشود که در بخشها و جایگاههای مختلف آن هرجومرج و بیبرنامگی موج میزند. فوتبال، دارای اساسنامهایست که کشورها ملزم هستند از آن پیروی کرده و مفاد اساسنامه را موبهمو اجرا کنند. این اساسنامه در کشور ما بیش از یکسال طول کشید تا با اساسنامه منطبق با فیفا بهتصویب برسد. در دنیای ورزش کاملاً حرفهای امروز، فوتبال به چشم یک صنعت پولساز نگاه میشود که کاملاً مستقل است و نباید زیر چتر دولت باشد؛ درنتیجه کشورهایی که فوتبال و باشگاههای آن در دست بخش خصوصیست، کاملاً و صادقاً حرفهای هستند؛ اما با صدافسوس، اصولاً زیربنای فوتبال ما غیرحرفهای بنیاد گذاشته شده است که در آن دستهای دولت پنهان و آشکار، دیده میشود و در برنامهریزی و تقویت آن نقش صددرصدی دارد. درچنینشرایطی، در کمال ناباوری، مسئولین فوتبال ما ناچار هستند که به فیفا دروغ بگویند و گزارش خلاف بدهند تا از فیفا اخراج نشویم؛ اما درواقع، هیچگاه مردم باور نکردهاند که فوتبال ما غیردولتیست. در همه کشورها، فوتبال با کارهای بازرگانی، ادامه حیات میدهد و از محل پخش مسابقات فوتبال در تلویزیون، هزینه فوتبال تأمین میشود؛ اما در کشور ما چرا هنوز صداوسیما، بابت پخش مسابقات فوتبال، به باشگاهها و مجموعه فوتبال، ادای دین نمیکند؛ یعنی حق سهم نمیدهد؟ باایناوصاف، کجای فوتبال ما حرفهایست؟ پرسپولیس و استقلال را وزارت ورزش مدیریت میکند، نه بخش خصوصی؛ سپاهان، تیمهای نفتی، ذوبآهن و سازمانهای دولتی و خصوصی هم که باشگاهها را زیرپوشش دارند و از بودجه دولتی مستقیماً و غیرمستقیم، برخوردار هستند؛ درحالیکه نمیتوانند و حق ندارند تیمداری کنند! درچنینشرایطیست که در کمال ناباوری، بیش از هشتماه است که ما نتوانستهایم برای فوتبال و ازطریق مجمع، رئیس فدراسیون انتخاب کنیم! روی کاغذ، بیش از 20سال از حرفهایشدن ما میگذرد؛ اما کدام باشگاه خصوصی صاحب زمین یا استادیوم خصوصی شده است؟ اینها واقعیات تلخیست که مدتهاست در فوتبال ما، نهادینه شده؛ آنقدر بیبرنامگی وجود دارد که باوجود نبودن تماشاچی بهعلت ویروس کرونا، برگزاری مسابقات و شرایط تیمها در زمین مسابقه سراسر التهاب، برخورد، توهین و هتکحرمت شده است. داوران امنیت ندارند؛ برخی مربیان ازخودبیخود شدهاند و اهالی یک شهر را به فحاشی گرفتهاند؛ فدراسیون اینقدر ضعیف شده که باشگاه حاضر به مسابقه نمیشود و برنامه مسابقه به فدراسیون ارائه میدهد؛ باشگاههای دولتی، قراردادهای میلیاردی بیضابطه با عوارض متعدد آن میبندند و بنابراین، میتوان گفت که فوتبال کشور بسیار ناخوش است. به فکر درمان باشید؛ فردا خیلیدیر است.