کد خبر:
149874
| تاریخ مخابره:
۱۳۹۹ چهارشنبه ۶ اسفند -
16:30
راهکارهای رهایی کودکان از ترسهای واقعی و خیالی
دنیای کودکان پر از خطرات واقعی و خیالیست که گاهی اوقات ما بزرگترها فراموش میکنیم که این دوران و مخاطرات را تجربه کردهایم! بسیاری از ترسهای کودکان عادی و موقتیست و با رشد کودک خودبهخود از بین میروند؛ ولی برخی از این ترسها ناهنجاری محسوب میشوند و نیاز به درمان دارند. مطالعات دانشمندان نشان میدهد که اختلالات اضطرابی از شایعترین شرایط روانی کودکان است. در نسبت بالایی از موارد، معلوم میشود که علائم اختلال اضطراب بزرگسالان اولینبار در دوران کودکی ظاهر شده است؛ بنابراین، درمان اضطراب غیرطبیعی در کودک نهتنها بهخاطر خود مهم است؛ بلکه میتواند به جلوگیری از اختلالات بزرگسالان کمک کند. ذهن و احساسات کودکان دائماً درحال تغییر و رشد است و همه آنها با یک سرعت رشد نمیکنند؛ بنابراین، تشخیص ترس طبیعی از ترسهایی که نیاز به توجه ویژه دارند همیشه آسان نیست. بهعنوانمثال، نوزادان تازهمتولدشده معمولاً از افتادن و صداهای بلند میترسند. ترس از غریبهها از همان ششماهگی شروع میشود و تا دو یا سهسالگی ادامه دارد. کودکان پیشدبستانی معمولاً از جداشدن از والدین خود میترسند. آنها همچنین ممکن است از حیوانات بزرگ، مکانهای تاریک، ماسکها و موجودات ماورای طبیعی بترسند. کودکان بزرگتر ممکن است نگران مرگ در خانواده، تصادف، عدم موفقیت در مدرسه و وقایع اخبار مانند جنگ، حملات تروریستی و آدمربایی باشند. نوجوانان، اضطراب و نگرانیهای جنسی و اجتماعی درمورد آینده خود و جهان دارند. این اضطرابها درصورت ادامهیافتن و ایجاد پریشانی جدی، یا ازبینبردن هماهنگی خانوادگی یا ایجاد اختلال در رشد و تربیت کودک قطعاً به یک مشکل تبدیل میشوند و ضرورت پیشگیری یا درمان این اختلالات در همان اوان کودکی ضروریست. این اختلالات و ترسها دارای لایهها و مختصات متعددی هستند که به تعدادی از آنها اشاره میشود.
اختلال اضطراب عمومی
اینروزها اضطراب عمومی در کودکان بیشتر دیده میشود. این مشکل که قبلاً اختلال بیشازحد مفرط کودکی نامیده میشد، همان اختلال نگرانی کنترلنشدهایست که در بزرگسالان اتفاق میافتد. کودکان مبتلابه این اختلال نسبت به برآوردهسازی انتظارات دیگران از خود آگاهی دارند، اما نسبت به خود تردید دارند و بیشازحد نگران هستند. آنها نیاز به اطمینان و تائید مداوم بزرگسالان دارند. آنها ممکن است نگران نمرات مدرسه، طوفان، سرقت، صدمه به خود هنگام بازی یا حتی گرانی و مشکلات اقتصادی باشند. آنها اغلب احساس بیقراری و تنش میکنند و از سردرد، معدهدرد و سایر علائم جسمی شکایت دارند.
اختلال اضطراب اجتماعی (ترس اجتماعی)
کودکان مبتلابه این اختلال به طرز دردناکی خجالتی هستند و از قرارگرفتن درمعرض هر چیز ناآشنایی میترسند. آنها به والدین خود چسبیدهاند و ممکن است در سنی که دیگر طبیعی نیست، از کودکان دیگر و همچنین غریبههای بزرگسال ترس داشته باشند. آنها ممکن است از بلند خواندن، شروع مکالمه یا شرکت در یک جشن تولد بترسند.
اختلال وسواس فکری
این اختلال شامل افکار ناخواسته سرزده (وسواس فکری)ست که باعث ایجاد تنش فزایندهای میشود که گاهی با اقدامات تکراری (اجبار ازسوی دیگران) برطرف میشود. این بیماری معمولاً بهعنوان یک اختلال اضطرابی طبقهبندی میشود؛ زیرا وسواسها معمولاً شامل ترس مانند ابتلا به بیماری یا مرگ والدین هستند. بزرگسالان مبتلابه این اختلال میدانند که وسواس غیرمنطقیست؛ اما کودکان خردسال ممکن است چنین نباشند؛ بنابراین علائم با اختلال اضطراب عمومی همپوشانی دارند. درمان هرکدام از این اختلالات نیازمند شناسایی دقیق مشکل و استفاده از راهکار متناسب با نوع اختلال است. تحقیقات طولانیمدت نشان میدهد تأثیر خانواده و مشکلات خانوادگی تأثیر فراوانی در ایجاد این اختلال دارد. خوشبختانه، کودکان معمولاً با رشدکردن، از ترس رها میشوند یا میتوانند با موفقیت درمان شوند. والدین و سایر اعضای خانواده از بسیاری جهات میتوانند به فرزندان کمک کنند. آنها میتوانند درمورد نحوه کنترل اضطراب کودک آموزش ببینند. آنها میتوانند با ارائه مدلهایی از اعتمادبهنفس و حل مسئله و پاداشهایی برای غلبه بر ترس، رفتاردرمانی شناختی را تسهیل کنند. گاهی اوقات یک مشکل خانوادگی منشأ اضطراب کودک است، یا کودک مضطرب فکر میکند که وی دلیل بروز هرگونه دردسر در خانواده است. دراینصورت، ممکن است یک خانوادهدرمانی مشترک که همه اعضاء در آن شرکت میکنند ایده خوبی باشد. درمجموع باید اذعان داشت خانواده در پیشگیری و درمان اختلالات ناشی از ترس، نقش بسزایی دارد. اما در مراحل پیچیدهتر و پیشرفتهتر مراجعه به روانپزشک و مشاور اولین گام در حل اختلالاتی ازایندست است.
فرزانه شقاقی / روانشناس