بهعقیده بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران؛ زنان در جامعه بیشتر از مردان درمعرض آسیبهای اجتماعی هستند. درحقیقت، چرخش جامعه ارزشمحور به سمتوسوی بحران ارزشها و شکلگیری ارزشهای اساسی یک جامعه بر مدار لذتطلبی، مصلحتگرایی فردی، سودگرایی، مادهگرایی و ابزارگرایی؛ بحران ارتباطات انسانی را رقم میزند و ماحصل این رویکرد، گسترش آسیبهای اجتماعی در سطح جامعه و بهویژه در حوزه زنان است. هرچند آسیبهای اجتماعی زنان تنها مختص کشور ما نیست و این، یک مشکل عمده بهداشت عمومی و نقض حقوق بشر زنان در سطح جهان است. آنچه دراینبین دردناکتر است، تفاوت نوع نگاه جامعه به زنان و مردان آسیبدیده است. درحقیقت، نگاه متفاوت جامعه به دو جنس مخالف، این ذهنیت را در خاطر افراد متبادر میسازد که زنان آسیبدیده دچار ذنب لایغفر شدهاند؛ ولی برای مردان همیشه فرصت بازگشت هست و حتی در موارد عدیدهای مشاهده کردهایم که خانوادهها با پروسیجر «زن بگیره خوب میشه!» ازدواج را چاره درمان بسیاری از ناهنجاریهای گسترده در مردان عنوان میکنند! جهت آشنایی بیشتر با تبعات آسیبهای اجتماعی در زنان، راهکارهای پیشگیری از گسترش این آسیبها و بهویژه در دختران جوان و نقش والدین، مراکز آموزشی و ... در کاهش آسیبهای اجتماعی و ... گفتوگوی کوتاهی با معصومه ایزدی؛ کارشناس ارشد روانشناسی بالینی با سابقه کار در دانشگاه علوم پزشکی اهواز و بهزیستی استان خوزستان انجام دادهایم که حاوی نکات ارزشمندیست.
دلایل افزایش آسیبهای اجتماعی در جامعه چیست؟
دلایل متعددی دراینامر دخیلاند. شرایط نامناسب اقتصادی، بیکاری، کاهش سطح درآمد خانوارها، آموزش ناصحیح افراد، زندگی در مناطق کمبرخوردار، اعتیاد والدین، طلاق و ... از جمله دلایل بروز آسیبهای اجتماعی در جامعه هستند.
کاهش سن دختران آسیبدیده چه تبعاتی برای جامعه دارد؟
متأسفانه شاهدیم گاهی فرار از خانه پدری، گرایش به مواد مخدر، بزهکاری و سایر ناهنجاریهای دیگر از سنین بسیارپائین شروع میشود. تبعات حضور افرادی با سنین پائین در لایههای آسیبزا و فضای پرخطر، زنگ خطر ایجاد خانوادههای سست و پربحران را در آینده بهصدا درآورده. کودکانی که ماحصل ازدواج افراد بزهکار و آسیبدیده هستند، قبل از تولد وارد فاز آسیبهای اجتماعی شدهاند!
نقش خانوادهها در پیشگیری از آسیبهای اجتماعی چیست؟
در هیچجای دنیا تردیدی در امنیت خانواده نیست و امنترین و قابلاعتمادترین بستر اجتماعی، «خانواده» است. رشد کودکان اگر دراینبستر امن با اطلاعات و آموزش همراه باشد، قطعاً در آینده با چالشهای کمتری مواجه خواهیم شد. متأسفانه ناآگاهی خانواده به شیوههای فرزندپروری مناسب و متناسب با رشد شخصیتی و تفاوتهای فردی کودک خود، عدمصمیمیت والد با فرزندان، عدمهمکاری در دریافت آموزشهای لازم، وجود فرهنگهای متحجرانه یا مقاومت برابر اصول علمی و روانشناسانه باعث میشود کودکان از خانواده فاصله بگیرند و فرار از خانه، اولین ثمره این درخت شوم است!
خانه امن چیست و چه جایگاهی در کاستن تبعات ناشی از بحرانهای اجتماعی دارد؟
در سالهای اخیر، بهزیستی خانههایی را بهنام «خانههای امن» جهت بازپروری زنان آسیبدیده و درمعرض آسیب ایجاد کرده که درصورتنیاز میتوانند به این خانهها مراجعه و چندصباحی آنجا اقامت کنند. خانمهایی که تحمل شرایط سخت خانه پر از خشونت را ندارند و راهی برای خود جهت خلاصی نمیبینند، مجبور به ترک از منزل میشوند؛ یا دختران کمسنوسالی که مورد تعرض پدر خود قرار گرفته، زنان متأهلی که همسرانشان با آنها بدرفتاریهای زیادی دارند و ازطرفی خانواده حمایتگری ندارند، میتوانند با مراجعه به بهزیستی و درخواست تا حصول اطمینان از رفع یا کاهش خطر، در خانههای امن سکونت داشته باشند.
بهمنظور بازتوانی زنان آسیبدیده اجتماعی چه سیاستهایی اتخاذ شده است؟
بهمنظور پیشگیری از تبعات بیشتر و جلوگیری از اقدامات خلاف قانون برای امرارمعاش افراد به این خانهها سپرده میشوند. در این خانهها علاوهبر نگهداری این افراد؛ شرایطی برای آموختن حرفههایی نظیر بافتنی، نقاشی، چرمبافی و ... سایر کلاسها فراهم میشود.
سخن پایانی
هرچند همه افراد خانواده در ایجاد شرایط امن نقشی اساسی دارند؛ ولی روی سخن با مادران است که درهرشرایطی سعی کنند دوستی با فرزندان خود را حفظ کنند و از آن بهعنوان طنابی برای تحکیم روابط خود با فرزندان استفاده کنند. تبعات ورود ناآگاهانه و اجباری دختران به جامعه آنچنان سهمگین و ناخوشایند است که اگر مادران لحظهای اینشرایط را در ذهن خود مجسم سازند، تمام تلاش خود را برای تحکیم روابط خود با فرزندان بهکار میگیرند. شاید شرکت در کلاسهای آموزش خانواده و دورههایی که توسط نهادهای مختلف نظیر بهزیستی، دانشگاهها، مساجد و ... برگزار میشوند، بهعنوان اولین گام بتواند، راهنمای مناسب و شایستهای برای خانوادهها باشد.
وحید حاجسعیدی