آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
خوداشتغالی، روحیه کارآفرینی و راه دشوار اقتصاد بدون نفت
کد خبر: 150012 | تاریخ مخابره: ۱۳۹۹ يکشنبه ۲۴ اسفند - 08:10

خوداشتغالی، روحیه کارآفرینی و راه دشوار اقتصاد بدون نفت

بدون شک برای حرکت در مسیر توسعه راه‌های متفاوت و گوناگونی وجود دارد و هر کشور می‌تواند مسیری را برای خود انتخاب کند. در سال‌های اخیر بسیاری از کشورهای نفت‌خیز به‌این‌نتیجه رسیدند که صرف صادرات این ماده سیاه نمی‌تواند خوشبختی و موفقیت را در هرزمانی تضمین کند. براین‌مبنا بسیاری از این کشورها به این فکر افتادند تا راه‌های متفاوت و متنوعی را در تحقق توسعه تجربه کنند. ایران نیز تلاش کرده تا باتوجه‌به رویکرد اقتصاد بدون نفت این‌موضوع را در دستورکار خویش قرار دهد. اما اینکه اقتصاد بدون نفت چگونه محقق می‌شود، خود  سؤال مهمی است. همواره دراین‌زمینه به پدیده خوداشتغالی یا کارآفرینی توجه ویژه‌ای می‌شود. اما اینکه کارآفرینی چگونه می‌توان ایجاد کرد خود بحث بسیارمهم و قابل‌توجه و تأملی است. در اینجا لازم است نگاهی به سرزمین ایران داشته باشیم تا بتوان زمینه‌های شکل‌گیری تحول در آن‌را موردتوجه قرار دهیم. به‌نظر می‌رسد که مهم‌ترین مسئله در جامعه ایران توجه به نیروی انسانی و به‌ویژه جوانان است. درحال‌حاضر باتوجه‌به عادت اتکای اقتصاد به نفت، همواره توجه به نیروی انسانی در اولویت برنامه‌ریزی‌ها قرار نداشته به‌گونه‌ای‌که نیروی انسانی اگرچه در ورود به دانشگاه در ایران و فارغ‌التحصیل شدن از آن در وضعیت خوبی قرار دارد اما د ر عمل این نیروی انسانی تحصیل‌کرده، توان پیداکردن شغل مناسب مبتنی‌بر تخصص را در بازار نمی‌یابد. درحال‌حاضر بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی یکی از معضلات جدی جامعه ایران به‌حساب می‌آید. حتی گفته می‌شود کسانی‌که مدرک تحصیلی دانشگاهی ندارند راحت‌تر می‌توانند در بازار کار جذب شرکت‌ها و مؤسسات دولتی و خصوصی شود تا آن‌هایی‌که دارای تحصیلات دانشگاهی هستند. درواقع این‌موضوع نشان می‌دهد که استفاده از پتانسیل نیروی انسانی آن‌گونه که موردنیاز است، درعمل محقق نمی‌شود. یعنی جامعه ایرانی همواره بخش اعظمی از نیروی دانشگاهی خود را بعد از فارغ‌التحصیلی رها کرده و فضایی برای این متقاضیان و جذب آن‌ها ایجاد نمی‌کند. به‌نظر می‌رسد که اگر خوداشتغالی را در جامعه ایران جدی بگیریم، شاید بتوان به معضل بیکاری جوانان پاسخ مناسبی داد. درواقع اگر سرمایه‌گذاری در کشور بر روی نیروی انسانی به‌شکل کارآمد صورت گیرد، می‌توان امیدوار بود که درنهایت براثر توان مناسب و هوشمندی آن‌ها نتایج مناسبی به‌دست آید. درحال‌حاضر به‌دلیل عدم وجود فضای کارآفرینی در کشور و گسترش فضای دلالی و واسطه‌گری نیروی انسانی در مسیر ارزش‌آفرینی و کارآفرینی قرار نمی‌گیرد. در کشورهایی که منابع زیرزمینی ندارد مثل هند و ژاپن تلاش شده تا به شیوه‌های گوناگون از توان نیروی انسانی به‌جای منابع زیرزمینی استفاده شود. مثلاً در کشور هندوستان با سرمایه‌گذاری درزمینه صنعت IT این کشور توانسته راه متفاوتی را در مسیر رشد و توسعه خود بپیماید و یا در کشور ژاپن سیاست‌گذاری براین‌است‌که اقتصاد دیجیتالی، توسعه نرم‌افزارها و سخت‌افزارها و ابررایانه‌ها و .... راه رشد بر توسعه کشور را محقق سازد. بنابراین نکته مهم این‌است‌که برای ایجاد کارآفرینی باید فضاها و بسترهای آن‌را فراهم نمود. درحال‌حاضر وام‌های اشتغال و تحصیلات بانکی به‌سادگی دراختیار جوانان جهت خوداشتغالی قرار نمی‌گیرد. همین‌مسئله کار را پیچیده و سخت می‌کند. درحالی‌که اگر مسیر دریافت وام محقق شود راه‌های رسیدن به موفقیت تسهیل و آسان می‌شود. نکته مهم دیگر که جامعه ایران را به یک جامعه پیچیده مبدل می‌سازد بحران‌های پیش‌بینی‌نشده و شرایط خاص اقتصادی است که بعضاً کار را پیچیده می‌کند. مثلاً بحران‌هایی که ناشی از افزایش بی‌رویه قیمت مسکن یا بورس و طلا و دلار به‌وقوع می‌پیوندد و عده‌ای را به خود جذب می‌کند. لذا تازمانی‌که رشدهای کاذب در جامعه وجود دارد، نمی‌توان انتظار شکوفایی اقتصاد خود اشتغال یا کارآفرین را داشت. ازطرف‌دیگر وجود ساختار اداری معیوب و ناکارآمد، فسادهای اقتصادی، اداری، مالی کار را با پیچیدگی همواره ساخته. این درحالی است که امروز کشور نیاز به ایده‌پرورانی دارد که با نگرشی نو و تازه مسیر عبور از یک اقتصاد نفتی به غیرنفتی را هموار سازد. در اینجا لازم است فرهنگ کارآفرینی و تولید کار‌آفرین مدنظر قرار گیرد. اما آنچه ما امروز به آن نیاز داریم کارآفرینی است که نگاه توسعه‌گرایانه دارد. کارآفرین توسعه‌گرا کسی است که به ارزش‌های میهنی و کشوری اهمیت ویژه‌ای می‌دهد. او درپی‌آن‌است‌که با تولید و ایجاد اشتغال در کشور افتخارآفرینی کرده و راه رشد وطن خود را در جهان امروز محقق سازد. اما ازسوی‌دیگر کارآفرین کسی است که هوشمندانه از فرصت‌هایش استفاده می‌کند. او فرصت‌ساز و فرصت‌آفرین است. پس باید جوانانی که دراین‌زمینه فعال هستند را شناسایی و به آن‌ها امکان حرکت را بخشید. باید درنظر داشت رفاه در جامعه زمانی به‌دست می‌آید که پازل‌های کارآفرین درکنارهم قرار گیرد و این مغزها بتوانند با ایده‌پروری و نوگرایی از خلاقیت خود درراستای رشد جامعه بهره ببرند. تجربه تاریخی کشورهای ژاپن و آلمان و فرانسه و انگلیس نشان می‌دهد که آن‌ها بعد از جنگ جهانی دوم درحالی‌که به ویرانه و خاکستر مبدل شده بودند بااتکابه نیروی انسانی و تسهیل مسیر حرکت خلاقیت به نوآوری و تولید راه‌های متفاوتی را برای رسیدن به موفقیت طی کردند. باید درنظر داشت که اقتصاد بدون نفت موضوعی نیست که بر روی کاغذ تحقق آن مفید باشد بلکه باید بتوان هرآنچه بر روی کاغذ می‌نویسیم را درعمل پیاده کنیم. درحال‌حاضر ایران به‌دلیل استفاده بی‌رویه از منابع زیرزمینی، قدرت تفکر کارآفرینی و خلاق را در خود از دست داده است. ازطرف‌دیگر نظام‌های آموزشی و دانشگاهی ما نتوانسته‌اند شرایطی ر ا فراهم کنند که هویت علمی و دانشگاهی در خدمت خوداشتغالی قرار گیرد. حتی اگر برخی به‌شکل منفرد و غیرسیستماتیک به کارآفرینی روی آورده‌اند، درعمل موفق نبوده‌اند آن‌هم به‌آن‌دلیل که ازیک‌طرف حمایت لازم از آن‌ها صورت نگرفته است و ازسوی‌دیگر معضلات مختلف شامل قوانین دست‌وپاگیر، عدم وجود امکان دریافت آسان تسهیلات و ... آن‌ها را از رسیدن به یک کار کارآفرینانه دور ساخته است. در یک اقتصاد بدون نفت باید روحیه کارآفرینی را در جامعه ایجاد کرد. جامعه‌ای که روحیه کارآفرینی ندارد در وضعیت کارمندی یا حقوق‌بگیری خود باقی می‌ماند. ازطرف‌دیگر بعضاً دیده می‌شود که جوامع به مسئله فقر عادت می‌کند. عادت به فقیرانه زیستن جامعه را در فضای غیرمولد قرار می‌دهد. ویتنام کشوری که درطول چنددهه‌اخیر شرایط سخت و ناهمواری را داشته توانسته در سال‌های اخیر با برنامه‌ریزی دقیق در مسیر توسعه موفق شود. درحال‌حاضر دراین‌کشور تفکر کارآفرینی باعث رشد سرمایه‌گذاری در حوزه‌های مختلف مثل کشاورزی، نساجی، توریسم و ... شده است. ازسوی‌دیگر وجود امنیت اقتصادی دراین‌کشور باعث جذب سرمایه‌های مختلف در مسیر رشد و توسعه آن‌ها شده است. ویتنام کشوری که امروزه یکی از بزرگ‌ترین تولید‌کننده‌های برنج و همچنین تولید‌کننده درزمینه صنایع سنگین مثل کشتی‌سازی است. همه این‌ها نشان می‌دهد که کشوری که بخواهد از فقر دور شود راه رشد خود را می‌یابد. در ایران باید قدرت کارآفرینی و کارآفرین شدن را در جوانان تقویت کرد. آن‌ها باید بتوانند با روحیه کارآفرینی فردای جامعه ایران را بسازند. کارآفرین کسی است که قدرت ریسک‌پذیری بالایی داشته و با هوشمندی در مسیرهای تولید و خدمات موردنیاز جامعه حرکت می‌کند. کارآفرینان هوشمندانی دوراندیش هستند که راه‌های مناسبی را برای رسیدن به خواسته‌هایشان می‌پیمایند. ازهمه‌مهم‌تراینکه آن‌ها عاشق وطنشان هستند و راه رشد وطن را در برنامه‌ریزی‌هایشان درنظر می‌گیرند. کارآفرین موفق کسی است که از عقل و احساس خود به‌طور هم‌زمان استفاده می‌کند. ما در نظام آموزشی خود صرفاً به آموزش‌های عقلانی توجه می‌کنیم درحالی‌که لازم است برای کارآفرینی و خلاقیت دیالکتیک عقل و احساس را با هم تقویت کنیم. تجربه تاریخی نشان می‌دهد انسان‌های کارآفرین انسان‌هایی عاشق، دگرخواه و تأثیرگذار در زندگی مردم سایر نقاط جهان بوده‌اند. اگر هرکس‌که در مسیر خلاقیت و کارآفرینی قدم برمی‌دارد به دیگران فکر کند درآن‌صورت زمینه خوداشتغالی به دگراشتغالی نیز منجر خواهد شد. ممکن است گفته شود که مشکلات مالی یا نداشتن سرمایه عامل انسداد کارآفرینی است. اما کارآفرینان الزاماً سرمایه‌دار نیستند اما قدرت جذب سرمایه‌ها را دارند. آن‌ها برای ایده‌های خود تلاش می‌کنند. ممکن است برای تحقق یک ایده زمان زیادی لازم باشد. هیچ کارآفرینی در سن بیست یا سی‌سالگی به موفقیت نمی‌رسد. برای شکوفایی یک ایده یعنی تبدیل آن به یک دانه به گل به‌اندازه تولید و رشد یک درخت باید صبوری کرد. این صبر لزوم رسیدن به موفقیت در هر جامعه‌ای به‌حساب می‌آید. بدون تردید چالش‌های زیادی در مسیر توسعه برای همه کشورهای جهان وجود دارد. حتی چین کشوری که توانسته مسیر موفقیت را در سال‌های اخیر بپیماید در تداوم راه خود نیاز به بازبینی، تفکر عمیق و هوشمندی بیشتری دارد. اقتصاد بدون نفت بدون هوشمندی، تفکر و آگاهی و توجه به نیروی انسانی جوان و تقویت روحیه کارآفرینی محقق نمی‌شود. باید دراین‌زمینه خواست قلبی و درونی را بیدار ساخت تا در دهه‌های آینده بتوان شکوفایی متفاوت ایران را مشاهده کرد.
مهرداد ناظری / جامعه‌شناس و استاد دانشگاه

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه