کد خبر:
160216
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۰ يکشنبه ۱۹ ارديبهشت -
07:23
فوتبال حراج شد
علیاکبر بهبهانی
مثل ایناستکه باید باور کنیم ورزش ما هنوز که هنوز است بچه ناتنی دولتها بهحساب میآید؛ چراکه از 100 سال پیش، هرروز در عقد یک وزارت یا نهاد یا نخستوزیر و رئیسجمهوری، زندگی عنکبوتی خود را میگذراند و هرگز بدون دغدغه زیست نکرده است. اگر در اکثر کشورها به ورزش به چشم یک علم، نگاه میشود و جنبه آموزشی آن بسیار حائزاهمیت است، اما در کشور ما ظاهراً حالا حالاها این حوزه مهم و قابلاعتنا، جدی گرفته نمیشود. حتی وقتی که بهصورت یک وزارتخانه درآمده، بازهم همچنان در برنامهریزی دولتها، جزو وزارتخانههای درجه 2 و 3 قلمداد میشود و روزگار ناخوش خود را سپری میکند. بدیهیست که چون به آن بدینصورت نگاه میکنند، درب کهنهاش نیز همچنان بر همان پاشنه همیشگی میچرخد و این طرز تلقی از ورزش، باعث شده که این حوزه، هیچگاه بهصورت یک تشکیلات محکم، علمی و مستقل در کشور ما سروسامان نگیرد. حال اگر یکی از زیرمجموعههای این ورزش، فوتبال هم باشد که اینروزها در دنیا بهعنوان یک پدیده جهانی مدنظر کشورها و بهویژه موردتوجه شدید مردم دنیاست، بازهم مشاهده میشود که در کشور ما، همچنان ناخوش و بد احوال است و پنداری به اصلاح آن امیدی نیست! اگرچه سهچهارم جمعیت کشورمان را علاقهمندان به این ورزش تشکیل بدهند! اما بهراستی علت چیست؟ پاسخ این سؤال، واضح و مبرهن است. به این پدیده جهانی در کشورمان و توسط بسیاری از مسئولین بهعنوان سرگرمی نگاه میشود و درنتیجه در حد تفکر، به آن وقعی میگذارند و وقتی این فوتبال با تشکیلات بسیار عظیمی، بهنام فیفا بهصورت یک واقعیت در دنیا خودنمایی میکند و به رئیس فیفا، وقتی پای در هر کشوری میگذارد، در حد یک رئیس دولت، احترام گذاشته و او را موردتکریم و تحبیب و تحفه قرار میدهند، به این تشکیلات حق داده شده که سیاست فوتبال جهانی، باید موردتائید آنها باشد و الزام به اطاعت از قوانین فیفا موجب شده که پارهای از اوقات، برخلاف خواست مردم یک کشور، حتی وادار به تعلیق آن میشوند. ولی چرا در کشور ما پدیدهای که موردقبول و استقبال مردمان مختلف در سراسر این کره خاکی قرار گرفته است، هنوز نتوانسته مستقلاً و بهدوراز سیاستبازیهای رایج و جناحبندیهای سیاسی ادامه حیات دهد؟ حتی برای رئیس آن، الزامی در تخصص فوتبالی داشتن وجود ندارد و اگر حتی کاندیدی از فوتبال و از جنس آن بخواهد عهدهدار زمام آن شود، محیط را برایش غیرممکن میکنند و چون افراد غیرفوتبالی، زمام آنرا در دست میگیرند، چنین افرادی بهعلت عدم تجربه مدیریت در فوتبال، بلایی را که اینروزها فوتبال ما درگیر آن است، حادث میشوند. داستان، بسیار ساده است؛ رئیس غیرفوتبالی کار را بهجایی میکشاند که خود سوار بر هواپیما میشود و برای یک مربی نهچندان مطرح، به کشورش میرود تا او را با سلاموصلوات به کشور بیاورد و عنان فوتبال ملی را به او بدهند! و دهها مورد دیگر که درنتیجه ندانمکاری مسئولین فوتبال، اینروزها داستان انداختن سنگ توسط یک نادان در چاه و عدم توانایی عقلا در بیرون کشیدن آن از درون چاه را تداعی میکند! درنتیجه مسئولین غیرفوتبالی، برای رفع چاره و اجرای جریمه الزامی فیفا، ناچار دستبهدامن شستا شده و از او وام دریافت میکنند و در طبق اخلاص، به مربی مفتخور خارجی میدهند. دست آخر چون نمیتوانند بدهی شستا را پرداخت کنند، ملک فدراسیون و سهدانگ از باشگاه پرسپولیس را به حراج میدهند و درنتیجه دستگاه ورزش ناامید و رئیس فدراسیون جدید که او هم غیرفوتبالیست، دچار مخمصهای عظیم میشوند و 30 تا 40میلیون ایرانی طرفدار باشگاه پرسپولیس هم ناراحت و سرخورده شده، تمام شبکههای مجازی را قرق کرده؛ از مسئولین دیروز و امروز فوتبال گله کرده و ناسزا روا میدارند؛ و این است داستان فوتبال ما که به حراج رفته است.