آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
خشونت علیه حیوانات را پایان دهیم
کد خبر: 210498 | تاریخ مخابره: ۱۴۰۰ چهارشنبه ۱۶ تير - 08:16

مانیفست گفت‌وگوی عاشقانه با حیوانات؛ ضرورت مدنیت در هزاره سوم

خشونت علیه حیوانات را پایان دهیم

یکی از موضوعات مهمِ زندگی انسان‌ها مسئله ارتباط با حیوانات است. به‌نظر می‌رسد حیوانات، نقشی پررنگ در زندگی انسان بر روی کره زمین ایفا می‌کنند؛ هرچند با رشد جامعه مدرن انسان‌ها ازیک‌سو، به استثمار حیوانات روی آورده‌اند؛ اما باید بپذیریم ازسوی‌دیگر، تعامل سازنده و درک نقش آن‌ها در طبیعت موضوعی بسیارمهم است؛ و تاحدی محصول همین دنیای جدید. گفته شده اگر به‌هردلیلی ما به کشتار حیوانات روی آوریم، این پدیده می‌تواند آثار و پیامدهای ناگوار برای بشر به‌همراه داشته باشد؛ مثلاً اینکه خرس‌ها با خوردن میوه‌های جنگلی و دور‌انداختن هسته‌های آن‌ها، سبب تجدیدِحیات و رویش دوباره طبیعت می‌شوند؛ یا‌اینکه کاهش تعداد پلنگ‌ها باعث افزایش تعداد تشی‌ها شده (جوندگانی که نقشی مؤثر در خشک‌شدن درختان جنگلی دارند)؛ بنابراین، ازبین‌رفتن هرگونه حیوانی به‌دست انسان، می‌تواند آسیب‌های جدی به طبیعت و حتی زندگی ما وارد کند؛ اما در کنار این‌نوع تعامل و ارتباط بین انسان‌ها و حیوانات که خود موضوع مهمی‌ست، توجه به «مقام شامخ حیوانات» نیز نکته‌ای‌ست که نباید از آن غافل شد. بارها شنیده شده که بسیاری از متفکرین، بیان می‌دارند و استدلال می‌کنند که انسان‌ها به‌دلیل «اشرف مخلوقات» بودن، مجازند بر سایر جانداران غلبه کنند؛ آن‌هم به‌این‌دلیل‌که این موجودات از فهم و ادراک به‌اندازه انسان‌ها بهره‌مند نیستند؛ درحالی‌که تحقیقات جدید نشان داده است؛ بسیاری از حیوانات، از قدرت زبانی و ارتباطی بالایی برخوردارند؛ مثلاً ما فکر می‌کنیم طوطی‌ها فقط کلمات را تکرار می‌کنند؛ اما تحقیقات نشان می‌دهد که بسیاری‌ازآن‌ها معنای واقعی کلمات را می‌دانند. درواقع، آن‌ها مهارت‌هایی شناختی دارند که دراثر تجربه زندگی با دیگران کسب می‌‌کنند. ما همواره براین‌باوریم که زبان انسان‌ها به‌مراتب از حیوانات پیچیده‌تر است؛ اما تحقیقات دودهه‌اخیر نشان می‌دهد که بسیاری از حیوانات نیز توان استفاده از زبان پیچیده را دارند؛ مثلاً درمورد نوعی از سگ‌های دشتی گفته شده که می‌توانند صداهایی مانند جیرجیر تولید کنند؛ این صداها توسط محققان مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گفته که بیانگر جزئیات برقراری ارتباط با همدیگر است. گفته می‌شود؛ وقتی انسانی وارد زیستگاه سگ‌های دشتی می‌شود، آن‌ها می‌توانند حتی اندازه او را اعلام کنند و می‌گویند که او دارای چه موهایی‌ست، چه لباسی پوشیده؛ چه اسلحه‌ای به‌همراه دارد و همه این‌ها این شگفتی را بر ما آشکار می‌سازد که نباید زبان حیوانات را کمرنگ درنظر بگیریم. دراین‌خصوص، درمورد فیل‌ها نیز گفته می‌شود که آن‌ها درمورد همه‌چیز صحبت می‌کنند؛ مثلاً حتی می‌توانند روابط خانوادگی را بیان کنند که مثلاً فلانی دختر فلان فرد است! حتی درمورد فیل‌های مرده با یکدیگر صحبت می‌کنند. براین‌مبنا؛ اگر درنظر بگیریم که حیوانات دارای توان برقراری ارتباطات زبانی هستند، پس باید بپذیریم که حیوانات توان ادراکی بالایی را در طبیعت تولید می‌کنند و خداوند متعال به آن‌ها قدرت تعاملی و ارتباطی بالایی را بخشیده است؛ اما متأسفانه در فرهنگ انسانی به‌دلیل گسترش بی‌خردی، تمایز و تفکیک جدی بین انسان‌ها و حیوانات وجود دارد؛ و تکنولوژی هم باعث شده است که ما دچار نوعی خودشیفتگی شویم و همین‌موضوع باعث تسلط انسان‌ها بر جامعه حیوانات درعمل شده؛ اما باید دانست که اگر زنجیرهای استثمار انسانی از حیوانات برداشته شود، درآن‌صورت طبیعت نفس خواهد کشید و سیستم اکولوژی متناسب‌تر، به کار خود ادامه می‌دهد. شاید زمان آن رسیده که به روابط خود مبتنی‌بر تضاد و تناقض با حیوانات پایان دهیم. ما باید در عشقی فراگیر، تصویر یک رابطه عاشقانه و مناسب را با حیوانات داشته باشیم. اگر امروزه فکر می‌کنیم که در روی کره زمین، بین زنان و مردان تفاوت وجود دارد یا سیاهان نسبت به سفیدپوستان در وضعیت نامناسبی بسر می‌برند یا بین قومیت‌ها تفاوت و تبعیض وجود دارد؛ این‌را هم باید اعتراف کنیم که بین انسان‌ها و حیوانات رابطه‌ای نابرابر حاکم شده است؛ رابطه‌ای که باعث شده تا ما حیوانات را کنترل کنیم؛ اما اگر بپذیریم که حیوانات موجوداتی دارای استدلال، احساسات و قدرت یادگیری هستند، درآن‌صورت چگونه می‌توانیم آن‌ها را در وضعیتی پست‌تر و پایین‌تر از خود قرار دهیم؟ بگذارید برای درک بهتر موضوع، به مورد دیگری اشاره کنیم؛ شما احتمالاً درمورد هوشمندی سگ‌ها زیاد شنیده‌اید؛ اما وقتی‌ می‌شنویم آن‌ها می‌توانند زمان را درک کنند، همه استدلال‌های ذهنی ما درباره این موجودات به‌هم می‌ریزد. سؤال اساسی این‌است‌که به‌واقع آن‌ها چگونه می‌توانند بفهمند ‌اکنون ساعت هشت و 45دقیقه شب است؟ تحقیقات نشان داده که هر «زمانی» بوی خاصی دارد و سگ‌ها با بو‌کشیدن، زمان را تشخیص می‌دهند؛ این به‌نظر، درک متفاوتی از هستی و نظام حاکم بر آن است. ما از روزی شروع به استثمار حیوانات کردیم که حیوانات را در موقعیتی پست‌تر و پایین‌تر از خود قرار دادیم و محرومیت را جزو رابطه طبیعی با آن‌ها تعریف کردیم. براین‌مبنا؛ امروز از همدلی با حیوانات سخن به‌میان می‌آید. همدلی که عدالت و مساوات را دراین‌رابطه برقرار می‌سازد. اگر حیوانات تاکنون علیه ما قیام نکرده‌اند، به‌این‌دلیل نیست که از شرایطی که ما بر آن‌ها تحمیل کرده‌ایم، راضی‌اند؛ بلکه شاید باید آن‌ها را موجوداتی با فهم و درایت بالا از عشق بدانیم. آن‌ها به‌خوبی می‌توانند در برابر ظلم و خشونت، عشق را چاشنی رفتارهای خود کنند و این، انسان است که در برابر عشق دریافت‌شده از حیوانات، خشونت فراگیر را جایگزین می‌کند. اگر طبیعت با معضلات فراوانی روبه‌روست به‌این‌دلیل است که ما همدلی عاشقانه با حیوانات را یاد نگرفته‌ایم و در کلاس‌های درس دراین‌‌باره ‌چیزی نیاموخته‌ایم. آناتول فرانس می‌گوید: «تازمانی‌که شخصی، حیوانی را دوست نداشته باشد، بخش مهمی از روح او به بیداری نمی‌رسد». شاید بزرگ‌ترین هدیه‌ای که یک حیوان به ما می‌دهد، یادآوری همیشگی این‌نکته است که ما ‌واقعاً چه‌کسی هستیم؟ درواقع، حیوانات می‌توانند نگرش ما را نسبت‌به‌خود، طبیعت و هستی تغییر دهند؛ بنابراین، باید در راز آفرینش حیوانات توجه ویژه‌ای داشته باشیم. درک تأثیرگذاری هویت حیوانات در نظام هستی، موضوعی بسیارمهم‌ است؛ سوژه‌ای که تاکنون به آن کمتر توجه شده. تیلور کالدول می‌گوید: «من حیوانات را دوست دارم؛ زیرا آگاهانه در مسند یک ظالم قرار نمی‌گیرند و هرگز به یکدیگر خیانت نمی‌کنند». حیوانات درسی بزرگ به انسان‌ها می‌دهند. زمانش رسیده که در مانیفست عاشقانه خود به تعامل مهرورزانه انسان و حیوانات توجه ویژه‌ای کنیم و به حقوق اجتماعی و زیستی آن‌ها بیش‌از‌قبل رجوع کنیم و به کشتن گروهی و دسته‌جمعی آن‌ها پایان دهیم. بارها دیده شده که انسان‌ها دریایی از خون با کشتار حیوانات به‌راه انداخته‌اند و همچنان در دنیا رسوم زیادی وجود دارد که حیوانات برمبنایِ آن‌ها قربانی می‌شوند؛ مثل گاوبازی در اسپانیا، قربانی‌کردن حیوانات در هائیتی، کشتار نهنگ‌ها در دانمارک و کشتار گاوها و گوسفندها در نپال و آفریقا که به‌نوعی می‌توان آن‌ها را خشونت‌آمیز و غیرعاشقانه تعبیر کرد. مثلاً در جشنواره «گادهیما»، هزاران گاو و گوسفند در نپال قربانی می‌شوند. زمان آن رسیده که از برگزاری فستیوال‌هایی که عامل مرگ حیوانات هستند، جلوگیری کرده و به این‌موضوع توجه نشان دهیم که خشونت درونی‌شده در انسان‌ها ریشه در اشکال گوناگون ارتباط و تعامل با سایر جانداران دارد. شاید بتوان امروز عادت به خشونت و قتل را یک موضوع مهم در گسترش کینه و قتل در جهان دانست. سهراب سپهری در شعری می‌گوید:
آب را گِل نکنیم
در فرودست انگار
کفتری می‌خورد آب
بعدها یک منتقد ایرانی به او می‌گوید درشرایطی‌که آمریکا در ویتنام بمب ناپالم می‌ریزد و آدم می‌کشد، شما نگران آب‌خوردن کبوترها هستید؟ گفته می‌شود بعدها سهراب سپهری چنین پاسخ می‌دهد: «برای مردمی‌که از شعر نمی‌آموزند که نگران آب‌خوردن یک کبوتر باشند، آدمکشی در ویتنام یا هرجای دیگر یک امر بدیهی‌ست»؛ و باز داستان دیگری از سپهری تعریف می‌شود که در یک میهمانی، سوسکی وارد خانه می‌شود و دوست سپهری تلاش می‌کند تا آن‌را با دمپایی بکشد. سپهری جلوی او را می‌گیرد و می‌گوید: تو فقط می‌توانی به او بگویی که به اتاقت نیاید؛ اما گویا دوست سپهری تلاش در کشتن سوسک داشته. سپهری می‌گوید: «آیا با خود نیندیشیدی که اگر در‌این‌نیمه‌شب پای این سوسک بشکند و باتوجه‌به‌اینکه سوسک‌ها به‌اندازه ما آن‌قدر متمدن نیستند که بیمارستان داشته باشند، چه خواهد شد؟ از کجا معلوم که این سوسک، مادر بچه‌سوسکی نباشد که منتظر بازگشتش به خانه است». این‌نوع نگاه، یکی از نیازهای ضروری ما، در هزاره سوم است. در بسیاری‌ازمواقع گفته می‌شود که خشونت با حیوانات آغاز شده و به‌مرور به خشونت علیه انسان‌ها انجامیده؛ مثلاً درخصوص علل شکل‌گیری جنگ جهانی دوم دلایل مختلفی وجود دارد؛ اما مردم آلمان قبل از پذیرش «هیتلر» به‌عنوان یک رهبر سیاسی، در خیابان‌ها مجاز به کشتن سگ‌های هار شدند. این‌عمل به‌مرور میان مردم آلمان به‌شکل یک عادت فراگیر درآمد و پس‌ازآن، وقتی جنگ خانمان‌سوز دوم آغاز شد، هیچ‌کس از شکل‌گیری این‌حجم از خشونت، احساس ناراحتی و ناامنی نمی‌کرد؛ پس برای‌آنکه بتوانیم جامعه‌ای عشق‌محور و انسانی‌تر داشته باشیم، باید در نوع تعامل با حیوانات تجدیدنظر؛ و تفسیری جدید از این ارتباط مطرح کنیم. با‌این‌امید‌که کهکشان و هستی در رابطه عاشقانه انسان و حیوانات، به‌گونه‌ای متفاوت و شگفت‌انگیز بازتولید خواهد شد.
مهرداد ناظری - جامعه‌شناس و استاد دانشگاه

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه