کد خبر:
210507
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۰ شنبه ۱۹ تير -
08:43
کمبود 30درصدی آب در کشور
علیاکبر بهبهانی
بیش از 50سال است که کارشناسان کشور، هشدار میدهند؛ آب باید بهینه مصرف؛ و از ریختوپاش بیرویه آن جلوگیری شود که صدالبته، همیشه میگویند؛ انتقاد میکنند و هشدار میدهند؛ ولی ظاهراً هیچ گوش شنوایی در میان مسئولین خریدار آن نیست. بهاصطلاح: «گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست، آنچه البته به جایی نرسد، فریاد است!» اما چرا ما باید اینگونه تصور و اینگونه عمل کنیم؟ این روش نه برای مصرف آب، بلکه تقریباً در همه امور جاریست. اساساً ما عضو کاملاً وفادار شعار افراطوتفریط هستیم؛ یا در اصطلاح دیگر باید یا از اینطرف بام یا از آنطرف بام، از پشتبام به زمین سقوط کنیم و هیچ تفاوتی برای ما ندارد. در این یادداشت سعی میشود علت اصلی کمآبی یا حتی بیآبی را که نتیجه نوعی رویکرد مسئولین است، بررسی کنیم؛ چراکه از داشتهها و ذخایر آب بهره بهینه نبرده و از آبهای ناشی از بارندگی و بهخصوص بارانهای موسمی، نهتنها استفاده نکردیم؛ بلکه بیتفاوت نظارهگر بودیم تا این بارشهای فراوان، تبدیل به سیلاب شود و شهرها و روستاها را در خود فرو ببرد، داروندار مردم را بر باد دهد؛ و تنها کار مهمی که از مسئولین سر زد، نشست، کنفرانس، جلسه و ستادهای بحرانی بود که تشکیل شد و دیگر هیچ! درحالیکه اگر یکسال بسیجوار و ضربتی در تابستان و بهار که فصل نزول نیست و اگر باشد بسیار جزئیست، به پائیز و زمستان میاندیشیدیم و به فکر هدایت آبهای باران به درون زمین و ذخیرهکردن در سفرههای زیرزمینی، بودیم؛ یا حتی بسان دوقرنپیش، در زمین، دریاچه و برکههایی حفر میکردیم و در هنگام باریدن برف و باران آنرا به درون این دریاچهها و برکهها یا حوضچههای ایجادشده، هدایت میکردیم؛ دراینصورت ما هرگز مشکلی بهنام کمآبی نمیداشتیم؛ بهعبارتدیگر چون کل بارشها تقریباً هدر میرود، ما دچار کمبود آب میشویم و رسیدهایم به اینروزها که باز مسئولین فقط ناله سر میدهند که ایهاالناس، صرفهجویی کنید؛ یعنی بیتفاوتیها باعث شده که فقط از مردم صرفهجویی را طلب کنیم و بس. در دولت تدبیر و امید که همه وزرا و مسئولین آن، عشق و علاقه به خدمت داشتند، با همه اقدامات خوبی که در اکثر زمینهها صورت گرفت؛ درمورد آب، کارنامهای قابلقبول نداشتهاند و در دهه اخیر که تنها دوسال آن در عمر هشتساله این دولت نبود، آنقدر نزولات برف و باران داشتهایم که تمامی سدها و رودخانهها بهطور موقت پرآب شدند؛ اما بهمرور این ذخایر ارزشمند، راه هرز را در پیش گرفتند و حتی رودخانههایی مثل کارون، مارون، زایندهرود، زرینهرود و دریاچه همیشه پر آب ارومیه نیز بیش از یکدوم موجودی آب خود را از دست دادند. دریاچه قم، ذرهذره خشک شده و به ریزگرد تبدیل میشود که آثار ریزگردهای آن، کشور را متأثر خواهد کرد؛ کمااینکه کارون هم اینروزها به آبباریکهای مبدل و تبدیل به ساحلی شنی شده؛ بهطوریکه بچهها و حتی جوانان بر روی ماسههای بهجامانده آن رود خروشان، فوتبال بازی میکنند. مجموعهای از این بیآبیها، کشور را در آستانه یک فاجعه قرار داده که دولت ناچار به جیرهبندی خواهد شد و بههمراه این بیآبیها، شش استان کشور در آینده کاملاً خشک و لمیزرع شده و ساکنان این استانها ناچار خواهند شد که به سایر استانها مهاجرت کنند. باهمهاینها، بسیاری از خوشبینان و کسانیکه همواره مثبتاندیش هستند، به آینده امیدوار بوده و معتقدند که وارونگی زمین یا تغییرات شرایط اقلیمی، مداوم نخواهد بود و به لطف خداوند رحمان، معتقد هستند که اینروزهای سخت و کمآبی سپری خواهد شد و انشاءالله روزهای خوش بازگشته و طبیعت زیبا و چشمنواز بازهم سهم مردم سرزمین ما خواهد شد. امیدواریم مشکل تحریمها حل شده تا دولت بعدی، بودجه لازم را برای ذخیرهسازی آب دراختیار داشته باشد و کشور همسایه افغانستان، نگوید که یک لیوان آب میدهم و یک لیوان نفت میگیرم.