کد خبر:
210514
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۰ يکشنبه ۲۰ تير -
08:18
هورالعظیم درآستانه مرگالعظیم
علیاکبر بهبهانی
یادشبخیر که هورالعظیم در روزگاران نهچنداندور، بزرگترین و راهبردیترین تالاب ایران و حتی خاورمیانه و آسیای جنوبغربی بود. تالابی که وسعت آن یکمیلیونهکتار بوده و در توافقی نانوشته، میان ایران و عراق قرار گذاشته شد که آنرا محدود کرده و بهجایآن بتوانند نفت استخراج کنند. برداشت آنان یا بهتر بگویم اقتصادیون ایران و عراق، بهنحوی بود که حتی حاضر بودند دریاها، رودخانهها و تالابها را هم برای اکتشاف، خشک کنند. در آنروزها، هیچکس تصور نمیکرد که پس از سه،چهاردهه، بهای یکلیتر آب بیشتر از یکلیتر بنزین شود و چنین شد که کشور، روزگاری سخت و بیآبی در این ایام را تجربه کرد. بلی! قیمت یکلیتر آب تصفیهشده، چهار تا پنجهزارتومان است؛ حالآنکه یکلیتر نفت باآنهمه هزینه اکتشاف و تجهیزات، نصف قیمت آب میشود. وقتی نفت را طلای سیاه نامیدند و تمام فعالیتها حول نفت صورت گرفت، هیچکس و هیچ نهاد و سازمانی، از محیط زیست سخن نمیگفت. زندگی و افکار مسئولین فقط پیرامون درآمدزایی بود و بس؛ و درچنینشرایطی، هوری که واقعاً عظیم بود، اینروزها بهشدت ناخوش شده و با مرگ قریبالوقوعی دستوپنجه نرم میکند. اگر کمی به عقب برگردیم، فاجعه هور از قبل از انقلاب و در رژیم گذشته شکل گرفته؛ همانجایی که مسئولین ایرانی نتوانستند هورالعظیم را در بین 20 تالاب بزرگ جهان بهثبت برسانند؛ چراکه احتمالاً آنان به آینده محیط زیست و این تالاب عظیم پی نمیبردند. ازایندست برداشتها در کشور ما تا دلمان بخواهد وجود دارد؛ اما کجسلیقگی و بیهنری مانع از ادامه چندقرنی آن شد؛ همانطوریکه تعدادی از تالابهای موجود دارند یکییکی خشک میشوند، متأسفانه سد کرخه نیز به این قضیه کمک کرد و با سکوت سازمان حفاظت از محیط زیست در زمان ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی، خشکاندن این تالاب بزرگ سرعت گرفت. اینک چه باید کرد تا سرنوشت هورالعظیم به سرنوشت سایر تالابها گرفتار نشود؟ نسخهای که برای این منظور میتوان پیچید، بسیار آسان است؛ اما باید ارادهای محکم ازسوی دو کشور ایران و عراق وجود داشته باشد تا مجدداً احیای آنرا شاهد باشیم. براساس پیشبینیهای دقیق، در این هور پنجمیلیاردریال، باید توسط ایران و عراق حقآبه برای احیای آن درنظر گرفته شود تا بتواند تابآور شود که حدود 5/1میلیاردمترمکعب را باید ایران از محل سد کرخه و بقیه را دولت عراق از محل دجله و فرات بپردازد. بدیهیست؛ در آیندهای نهچنداندور، نسل بعدی کشور، ما را مقصر این مسئله دانسته و هرگز از ما بهخوبی یاد نخواهند کرد؛ البته در زمان جنگ و به دستور صدام عفلقی با انحراف این تالاب بهسمت عراق ازطریق یک باریکه تا توانستند با این تالاب درافتادند و چون بههنگام جنگ هشتساله بود، عراق نمیتوانست نظارت دقیق بر این مسئله داشته باشد؛ مضافاً اگر بر سر تالابهای ایران همچنان ستم و ناروایی صورت گیرد؛ در سی،چهلسال آینده، میلیونهامترمربع از زمینهای حاصلخیز در زیر کشت کشاورزی، به زمینهای خشکی تبدیل میشوند که دراصطلاح به آن میگویند بیابانزایی صورت گرفته و در درازمدت باید ناظر کوچ دستهجمعی خوزستانیها از این سرزمین آبا و اجدادی خود باشیم.