آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
شکاف بین نسل‌ها دیواری که هرروز بالاتر می‌رود
کد خبر: 210538 | تاریخ مخابره: ۱۴۰۰ شنبه ۲۶ تير - 07:56

شکاف بین نسل‌ها دیواری که هرروز بالاتر می‌رود

فرزانه فریاد می‌زند: «مادر تو نباید به وسایل اتاق من دست بزنی». مادر با عصبانیت از اتاق خارج می‌شود و می‌گوید: «تو هیچ‌وقت به نظم خانه اعتقاد نداشتی و نداری. ما نمی‌توانیم در همهمه و شلوغی زندگی کنیم». فرزانه نیم‌نگاهی به مادر می‌اندازد و می‌گوید: «این بدبختی من است که باید با شما زندگی کنم. مادر من 30سالم است. این حق طبیعی من است که برای اتاقم تصمیم بگیرم». مادر می‌گوید: «تصمیم‌گرفتن به‌معنای نقض قانون خانه نیست. هر خانه قانون و قاعده‌ای دارد». نزاع و کشمکش ادامه دارد. هر دو از هم دلخور می‌شوند و بعد از 20‌دقیقه هر یک در سویی می‌نشینند. فرزانه روی تخت دراز می‌کشد. آرام‌آرام اشک می‌ریزد و در خود فرو می‌رود. مادر روی کاناپه غرولند می‌کند. چشم‌هایش را می‌بندد تا شاید همه‌چیز را فراموش کند ...

ما در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که این‌گونه دعواها و نزاع‌ها بین اعضای خانواده‌ها وجود دارد. امروز شرایط به‌گونه‌ای‌ست‌که دیگر جوانان و بزرگ‌سالان نمی‌توانند یکدیگر را تحمل کنند. اگر در گذشته سه نسل در کنار هم با خوبی و خوشی زندگی می‌کردند در جامعه درحال‌ِتغییر ایران چنین رخداد خوشایندی دیگر به چشم نمی‌خورد. واقعیت این‌است‌که دنیای مدرن همه‌چیز را تغییر داده است و حالا ما با نسلی روبه‌رو هستیم که در زمان و مکانی متولد شده که خواسته‌ها و نیازهایش با نسل قبلی بسیار متفاوت است. هرچند جامعه بشری شکاف‌های متفاوتی را درطول تاریخ تجربه کرده است؛ اما شکاف بین نسل‌ها سوژه‌ای‌ست که امروز بیشتر از هر زمانی باعث ایجاد تفرقه و فاصله بین افراد یک جامعه شده است. به‌نظر می‌رسد که نسل‌های جدید به‌دلیل تولد در عصر اطلاعات با نوع جدیدی از گفتمان و تفکر همراه و هم‌نوا شده‌اند، که با نسل کاغذ و کتابت فرق دارد. وجود ماهواره‌ها و شبکه‌های اجتماعی گسترده باعث ایجاد ارزش‌های جدیدی شده است که این ارزش‌ها موردتوافق و قبول نسل قبلی نیست. درخصوص علل گسترش شکاف بین نسل‌ها نظریات مختلفی وجود دارد. اما گفته می‌شود در شهرهای بزرگ مثل تهران، عدم دسترسی به منابع اقتصادی یا به تعبیری کوچک‌شدن خانه‌ها نقش مؤثری در تضاد بین نسل‌ها دارد. به‌عنوان‌مثال، در خانواده‌ای که هر‌یک از فرزندان اتاق مستقلی برای خود دارند وقتی دعوا یا نزاعی صورت می‌گیرد، رجوع به اتاق خویش می‌تواند به‌عنوان راهکاری برای پایان این دعوا و نزاع حداقل در لحظه باشد. اما زمانی‌که همه اعضای خانواده مثلاً پنج‌نفر در یک خانه 50‌متری زندگی می‌کنند این فضای کم می‌تواند تنازع و تضاد را بین افراد گسترش دهد. بسیاری از جامعه‌شناسان معتقدند یکی از دلایل تزلزل خانواده ازبین‌رفتن قدرت تفاهم و گفت‌وگو در بین نسل‌های مختلف است. براین‌مبنا جوانان اعتراض می‌کنند که والدین صدای آن‌ها را نمی‌شنوند و بزرگ‌سالان نیز مرتباً می‌گویند که جوانان سرکش، خودخواه و یاغی شده‌اند. یکی از دلایل گسترش این خشونت بین نسل‌ها را می‌توان در دسترسی نسل جوان به تکنولوژی و شبکه‌های مجازی دانست که باعث می‌شود آن‌ها نوع دیگری از گفت‌وگو را تجربه کنند. درواقع، وقتی جوانان با دوستان مجازی خود ارتباط برقرار می‌کنند نیاز به ارتباط به گفت‌وگوی واقعی با خانواده را کمرنگ دیده و چندان برای آن ارزشی قائل نیستند. در اینجا شاید لازم باشد از کاهش افول سرمایه اجتماعی سخن به‌میان آورد. سرمایه اجتماعی به‌تعبیر «فوکویاما» را می‌توان مجموعه معینی از هنجارها یا ارزش‌های غیررسمی تعریف کرد که اعضای گروهی که همکاری و تعاون در میانشان وجود دارد، در آن سهیم هستند (ناظری،1390: 22). حال درنظر بگیرید اگر این ارزش‌ها موردتوافق جمع نباشد به‌مرور تضاد و تناقض شکل می‌گیرد. براین‌مبنا می‌توان گفت که در جامعه ایران امروز ارزش‌های موردتوافق روزبه‌روز کمرنگ‌تر می‌شود و جوانان به ارزش‌هایی پایبند هستند که با ارزش‌های مورد‌تائید والدین تفاوت دارد. «ویل دورانت» درخصوص دوران جوانی می‌گوید: «جوانی یعنی انتقال از بازی به کار و از وابستگی خانوادگی به اعتمادبه‌نفس. نسل جوانِ معاصر خواهان زندگی بهتر، آزادی‌های شخصی بیشتر و تمایل به گسترش عدالت اجتماعی و مشارکت بیشتر در امور است» (ساروخانی و صداقتی‌فرد، 1388). لذا ممکن است جوان در رسیدن به خواسته‌های خود با سایر بخش‌ها یا افراد جامعه دچار تضاد و تناقض شود؛ چراکه جامعه نمی‌تواند به همه نیازهای جوانان به‌سرعت پاسخ گوید. مثلاً اگر جوانی درخواست آزادی در تصمیم‌گیری برای آینده خویش را دارد ممکن است با والدین خود دچار یک درگیری و شکاف اساسی شود. این‌را باید درنظر داشت در جامعه ایران مهم‌ترین دلیل شکل‌گیری شکاف‌ها ریشه در تفاوت‌های بین ارزش‌های سنتی و مدرن دارد. درهرحال جامعه ایران یک جامعه با سابقه تاریخی و سنتی‌ست که نمی‌توان آن‌را به‌سادگی انکار کرد. اما ازسوی‌دیگر در 100سال‌اخیر این کشور توانسته با تغییر و تحولات دنیای مدرن نیز همراه شود. بنابراین، کانون اصلی شکاف از جایی نشئت می‌گیرد که بین دو بخش سنتی و مدرن جامعه تفاوت‌های اساسی وجود دارد. یکی از مشکلات دراین‌زمینه این‌است‌که نسل قدیم و جدید هیچ‌کدام پایگاه نسلی یکدیگر را به‌رسمیت نمی‌شناسند. درواقع، گفت‌وگو بین نسل‌ها زمانی شکل می‌گیرد که کنشگران اجتماعی بتوانند نظام ارزش‌ها و خواسته‌های یکدیگر را به‌رسمیت بشناسند. درواقع توجه به‌ جایگاه نسلی دراین‌زمینه موضوع بسیار‌مهمی‌ست. شکاف نسل‌ها نه‌تنها جوانان را از پدر و مادر دور ساخته؛ بلکه در نهادهای آموزشی نیز این تفکیک و تمایز دیده می‌شود. در سال‌های اخیر بسیاری از معلم‌ها گله و شکایت می‌کنند که دانش‌آموزان به سخنان و گفتار آنان توجهی ندارند. درواقع، در جهانی که بین جوانان و سایر گروه‌های اجتماعی، رسانه‌های گسترده و عریض و طویل وجود دارد، نمی‌توان انتظار راهبردهای نزدیکی و مبادله را داشت. مبادله گفتمان‌ها زمانی شکل می‌گیرد که زمینه‌های استدلال و منطق تعامل وجود داشته باشد. «پوتنام» که درزمینه مشکلات جامعه آمریکا مطالعات عمیقی را انجام داده است براین‌باور است که چهار عامل در افول نظام اجتماعی آمریکا مؤثر بوده است: ۱. درگیری‌های شغلی زیاد و دو‌شغله‌شدن والدین که وقت و فرصت آن‌ها را برای مشارکت در گروه و خانواده به‌شدت کاهش داده است ۲. شکل‌گیری شهرهای بسیار بزرگ است که باعث شده روابط و امکان دیدوبازدید و دورهم جمع‌شدن افراد را به‌لحاظ بعد مسافت و شلوغی راه‌های ارتباطی محدود ساخته است ۳. تلویزیون و گسترش دامنه آن در خانواده‌ها باعث کاهش تعامل زندگی مدنی شده است و افراد کمتر وقتی را صرف معاشرت با دوستان و حتی اعضای خانواده می‌کنند ۴. تغییر نسل‌ها و تفاوت تفکر و اندیشه نسل جدید با نسل قبل است که به‌نظر می‌رسد در نسل جدید میزان مشارکت اجتماعی به‌شدت با افول همراه بوده است (ناظری،1390: 42-41). حال اگر نظریه «پوتنام» را درباره جامعه ایران نیز مورد تطبیق و تحلیل قرار دهیم به‌این‌نتیجه خواهیم رسید که در بافت درونی و عمیق جامعه ایرانی نیز عدم تمایل جوانان به مشارکت در جامعه و پذیرش هنجارهای رسمی به‌شدت در سال‌های اخیر تقلیل یافته است. این‌درحالی‌ست‌که ساختارهای دولتی نیز دراین‌زمینه نتوانسته‌اند جایگاه و مناسبات پیوندهای اجتماعی را به‌درستی تعریف و تبیین کنند. بر‌همین‌مبنا فاصله اجتماعی بین همه بخش‌های جامعه به‌شدت افزایش یافته و امکان همکاری و همیاری و فهم متقابل را کمرنگ ساخته است. شاید در اینجا بتوان به مقوله اعتماد اشاره کرد. اعتماد به‌معنای نهادینه‌شده آن می‌تواند درک متقابل را از همدیگر در بخش‌های جامعه بالا ببرد. در‌همین‌مورد اگر ارتباطات دوسویه شکل نگیرد، اعتماد در نقش‌ها و روابط استوار نخواهد شد و نتیجه آن نابرابری و افول روابط تعاملی،عاطفی خواهد بود. درحال‌حاضر آنچه شکاف نسل‌ها را به یک خطر در جامعه ایران امروز تبدیل می‌کند بی‌تفاوتی دو نسل نسبت به سرنوشت یکدیگر است و وقتی‌که افراد نسبت به سرنوشت هم بی‌تفاوت باشند زمینه‌های مراقبتی و حمایتی به‌مرور کمرنگ شده و به‌جای‌آن خشونت، نزاع و تناقض و درگیری جایگزین خواهد شد. در همین فضاست که ما شاهد قتل در خانواده، همسرکشی یا فرزندکشی هستیم. اگر جامعه ایرانی بخواهد از این فرایند پیچیده عبور کند باید بسترهای گفت‌وگو و تعامل در همه زمینه‌ها و بین همه بخش‌ها فراهم شود؛ یعنی دولت بتواند با نهادهای اجتماعی ارتباط برقرار کند، اعضای خانواده با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، معلم‌ها و دانش‌آموزان و اساتید و دانشجویان با یکدیگر تعامل برقرار کنند، در چنین فضایی می‌شود امیدوار بود که گفتمان همگرایی به‌جای گفتمان واگرایی جانشین شود. برای این جانشینی باید بسترسازی‌های لازم صورت گیرد. در‌غیر‌این‌صورت نفرت و خشونت همه عرصه‌های تعاملی را می‌بلعد و جامعه با نابودی هنجارهای همگرا روبه‌رو خواهد شد.
* جامعه‌شناس و استاد دانشگا

 

 

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه