آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
نگاهی به اهداف برگزاری هفته جهانی شیردهی
کد خبر: 220627 | تاریخ مخابره: ۱۴۰۰ سه شنبه ۱۲ مرداد - 08:16

نگاهی به اهداف برگزاری هفته جهانی شیردهی

گزارش منتشره به‌تاریخِ 8 دسامبر 2020 در مرکز انتشار مقالات و تحقیقات علمی
The Conversation بااشاره‌به نتایج یک بررسی درمورد میزان مصرف شیرخشک، آورده که فروش این فراورده با افزایشی قابل‌توجه در استرالیا همراه بوده است؛ به‌طوری‌که سرانه مصرف آن برای هر نوزاد؛ از 3.5کیلوگرم به 7.4کیلوگرم؛ و فروش کلی آن، از یک‌میلیون‌تُن به 2.1میلیون‌تُن رسیده است. البته این‌مسئله فقط بین خانواده‌های استرالیایی نبوده و در جوامع متعدد با چنین رویه‌ای مواجه هستیم. می‌توان علل مختلفی برای این اتفاق برشمرد که هریک جای بحث دارد. آنچه اهمیت دارد، روند روبه‌افزایش تغذیه اطفال با شیرخشک و روند روبه‌کاهش تغذیه اطفال با شیر مادر است؛ امری‌که باعث شده تا برای بازگشت به فرهنگ دیرباز؛ اما مفید تغذیه نوزاد با شیر مادر، هفته‌ای باعنوانِ «هفته جهانی شیردهی» نام‌گذاری شود. این هفت‌روز، هر‌سال از ۱ اوت تا ۷ اوت (10 تا 16 مردادماه) بوده؛ که توسط «اتحاد جهانی برای اقدام شیردهی» (WABA) سرپرستی و اداره می‌شود و برای پیوستن سالانه تمام حامیان، دولت‌ها و مؤسسه‌های شیردهی در کلِ جهان تشکیل می‌شود و در بیش از ۱۷۰ کشور انجام می‌پذیرد. «هفته جهانی شیردهی» اولین‌بار در سال ۱۹۹۲ شروع شد. هدف اصلی آن، ترویج فرهنگ شیردهی برای حداقل شش‌ماهِ‌اول زندگی نوزاد است. در وب‌گاه رسمی آن، نوشته شده: «سازنده‌ها، ترویج‌دهنده‌ها و پخش‌کننده‌های هر‌نوع غذای اضافی کودک، بطری‌های کودک، پمپ‌های شیردوشی، پستانک‌ها و محصولات مشابه؛ حق استفاده از نماد و موضوعات این بنیاد را نداشته و در‌صورت استفاده، به‌عنوان سوءاستفاده از قانون حق تکثیر شناخته خواهند شد». برای تبیین و تبلیغ اهداف این‌‌ سازوکار و برنامه‌هایش، افراد مختلفی زحمات بسیار کشیده‌اند که Derrick and Patrice Jelliffe سرشناس‌ترین آن‌ها بوده‌اند. درواقع، ‌زوج‌ «دریک بی. جلیف» و «النور اف. پاتریس»؛ دو فعال متخصص در‌زمینه امراض اطفال و تغذیه نوزاد بودند که بیشتر با نگارش کتاب جنجالیِ «شیر انسانی در دنیای مدرن» (Human Milk in the Modern World) که توسط انتشارات «آکسفورد» (۱۹۸۹) به‌چاپ رسید؛ و همین‌طور فعالیت‌های بی‌شمار در‌بابِ شیردهی، اتحاد جهانی اقدام برای شیردهی و طرح بیمارستان دوستدار کودک شناخته شده‌اند. آن‌‌ها بیش از ۵۰۰ جلد پژوهش‌های علمی در قالب ۲۲ کتاب نوشتند. کارهای این زوج، توجه جهانیان را به موضوع «رسوایی کشنده کودک» که بعدها با نام «رسوایی نستله» شناخته شد، معطوف کرد. اما واقعاً پشت ماجرای شیرخشک‌ها چیست؟ محصولاتی با بازاری پرسود که برندهای متعددی در آن مشغول‌به‌کار بوده و روزبه‌روز بر دامنه تنوعشان نیز افزوده می‌شود.

گردش مالی بازار جهانی شیرخشک نوزادان در سال 2018 بیش از 24میلیون‌دلار بود؛ این‌رقم طبق پیش‌بینی کارشناسان مؤسسه آنالیز بازار AMR؛ به بیش از 348میلیون‌دلار در سال 2025 خواهد رسید که با نرخ رشد مرکب سالانه برابر با 9.5درصد همراه است. اگرچه پزشکان، تغذیه انحصاری با شیر مادر را برای نوزادان زیرِشش‌ماه توصیه می‌کنند؛ ‌اما طبق تبلیغات گسترده؛ شیرخشک می‌تواند به‌عنوان جایگزینی مناسب برای آن ‌استفاده شود؛ زیرا حاوی مواد مغذی مشابه است. افزایش جمعیت زنان شاغل خارج از خانه، عامل اصلی حرکت بازار این‌محصول است. علاوه‌بر‌این؛ تغییر در شیوه زندگی، افزایش جمعیت طبقه متوسط‌، رشد درآمد قابل‌تصرف در اقتصادهای نوظهور مانند هند، چین، اندونزی و ... به‌علاوه افزایش آگاهیِ عمومی در‌مورد محتوای بالای تغذیه‌ای موجود در شیرخشک که متأثر از پروپاگاندای رسانه‌ای بوده؛ در رشد این بازار نقش داشته؛ با‌این‌حال، نگرانی‌های مربوط به ایمنی غذا و کاهش نرخ زادوولد در جهان که طی سال‌های اخیر بیشتر مشاهده می‌شود، شاید مانعِ این رشد شود. تحلیلگران بازار معتقدند که دو جغرافیایِ آسیا و اقیانوسیه به‌دلیل وجود جمعیت زیاد صفر تا چهار‌سال، بازار هدفی مطلوب برای سازندگان جهانی شیرخشک و مکمل‌های غذایی کودک هستند.
البته این قصه سر دراز دارد که طبق یکی از تحقیقات منتشره در «مرکز ملی اطلاعات زیست‌فناوری» (NCBI؛ زیرمجموعه مؤسسه ملی سلامت NIH آمریکا) ریشه آن در قرن 18 است. در مقاله موردنظر می‌خوانیم: «آن‌زمان، اولین تجزیه‌و‌تحلیل شیمیایی برای درک بهتر؛ و نیز مقایسه شیر انسان و شیر حیوانات آغاز شد. پزشکی فرانسوی به‌نامِ Jean Charles Des-Essartz رساله‌ای با موضوع تربیت‌بدنی کودکان را در سال 1760 منتشر کرد که در آن، ترکیب شیر انسان را با گاو، گوسفند، الاغ، مادیان و بز مقایسه کرد. او برمبنایِ ویژگی‌های شیمیایی؛ شیر انسان را به‌عنوان بهترین منبعِ تغذیه نوزادان تائید کرد. درپیِ ایدئال‌‌‌شناخته‌شدن شیر مادر به‌واسطه این آزمایش علمی و دیگر موارد مشابه؛ بسیاری از دانشمندان سعی خود را کردند تا نمونه‌ای غیرانسانی از شیر غیرانسانی با ویژگی‌های مشابه خلق کنند. در سال 1865‌، شیمیدانی آلمانی به‌نام یوستوس فری‌هر فون لیبیش؛ غذای نوزادان را ابتدا به‌شکل مایع و سپس به‌صورت پودر (برای ماندگاری و نگهداری بیشتر؛ و نیز تهیه راحت‌تر) تولید کرد. فرمول لیبیش در تهیه این‌محصول جایگزین شامل شیر گاو، آرد گندم، مالت و بی‌کربنات پتاسیم بود که آن‌را به‌عنوان غذای کامل نوزاد در‌نظر گرفتند». این‌درحالی‌ست‌که بعضی از منابع، از «هنری نستله» (بنیان‌گذارِ صنایع غذایی «نستله» که به یک ابرشرکت صنایع غذایی سوئیسی چندملیتی تبدیل شده است) به‌عنوان خالق شیرخشک نوزادان نام می‌برند؛ آن‌هم با خلق یک قصه تراژیک به‌این‌شکل‌که «تا سال 1867‌، نستله یک محصول شیر‌خشک پایدار تولید کرده بود. او و همسرش، فرزندی نداشتند؛ اما از میزان بالای مرگ‌و‌میر نوزادان درآن‌دوره در سوئیس آگاه بودند. نستله که از نتایج آزمایش‌های لیبیش در‌زمینه تولید شیرخشک نوزاد باخبر بود؛ با علم به این‌موضوع؛ با نیت خیر و به‌جهت‌اینکه قصد تأمین غذایی مغذی برای اطفال دارد تا مانع مرگ‌ومیر آن‌ها شود و به‌کمکِ مادران بیاید، از نتایج پروژه لیبیش بهره برد»؛ اما او درواقع، یک فرمول اولیه را تبدیل به‌ یک برند تجاری کرد و برای رسمیت‌بخشیدن به آن، تبلیغات بسیاری نیز انجام داد. شاید بتوان آنچه امروز باعث رواج استفاده از انواع شیرخشک‌های تجاری و مکمل‌های تغذیه‌ای (نه الزاماً محصولات مشابه با اهداف بهبود امنیت غذایی برای بعضی از اطفال با شرایط ویژه) شده را محصولِ تفکر سرمایه‌سالارِ این داروساز و کارآفرین سوئیسیِ آلمانی‌تبار بدانیم.
کارشناسان تغذیه و پزشکان از دیرباز توصیه کرده‌اند که مادران به نوزادان خود شیر بدهند؛ زیرا شیردهی، مزایای سلامتی فراوانی را برای مادر و نوزادش به‌همراه دارد؛ بااین‌حال، بسیاری از نوزادان ممکن است هرگز شیر مادر دریافت نکنند؛ به‌ویژه در برخی از کشورها. آخرین‌ گزارشی که UNICEF دراین‌باره منتشر؛ و در آن، جوامع را بر‌اساس نرخ شیردهی رتبه‌بندی کرد (2018)؛ نشان می‌دهد که در کشورهای با درآمد بالا، از هر پنج نوزاد، بیش از یک‌نفرشان هرگز از شیر مادر تغذیه نمی‌کنند؛ در‌حالی‌که در کشورهای با درآمد کم و متوسط‌، این اتفاق به‌طورمیانگین در هر 25 نوزاد رخ می‌دهد. «ایرلند‌، فرانسه و آمریکا» در میان کشورهای پردرآمد، پائین‌ترین نرخ شیردهی را دارند. «ویکتور آگوایو»؛ رئیس بخش تغذیه «یونیسف» که در تجزیه‌و‌تحلیل سیاست‌های این گزارش مشارکت داشت؛ می‌گوید: «داده‌ها و بررسی‌ها تائیدی بر روند‌ی‌ست که ما چندین‌سال است شاهد آن هستیم». وی افزود: «در جوامع با درآمد بالا، نسبت کودکانی که هرگز از شیر مادر تغذیه نکرده‌اند، به‌میزان قابل‌توجه بیش از تعداد کودکانی با شرایط مشابه در کشورهای با درآمد کم و متوسط است. این یک واقعیت است. ما باید عواملی را ایجاد؛ و تغذیه با شیر مادر را به یک قاعده تبدیل کنیم». گزارش یادشده، شامل آمار و ارقام مربوط به روال شیردهی در 123 کشور است. این داده‌ها از منابع متعددی؛ از‌جمله پایگاه‌های داده جهانی یونیسف، مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری‌های ایالات متحده‌، مقالات منتشره در ژورنال پژوهشیِ The Lancet و نتایج مطالعات ارائه‌شده در مجلات علمی مانند Acta Paediatrica به‌دست آمده است. مطالعه دقیق این دیتاها حاکی‌از‌آن‌است‌که 95‌درصد از نوزادان در سراسر جهان در برهه‌ای از زندگی خود از شیر مادر تغذیه می‌کنند؛ البته شیوع شیردهی در کشورهای با درآمد بالا متفاوت است؛ اما در کشورهای فقیر و متوسط، چندان تفاوتی ندارد. کشورهای ثروتمند در‌این‌گزارش عبارت‌اند از «استرالیا، باربادوس‌، کانادا‌، شیلی‌، فنلاند‌، فرانسه‌، آلمان‌، ایرلند‌، ایتالیا‌، نروژ‌، عمان‌، قطر‌، سنگاپور‌، کره جنوبی، اسپانیا‌، سوئد‌، انگلستان‌، اروگوئه و آمریکا». داده‌های مربوط به آن‌ها نیز طبق برآورد‌های میزان شیردهی از سال 2010 یا نزدیک‌تر به زمان انتشار گزارش بود. از بین آن‌ها، «اروگوئه» با 98.7‌درصد از نوزادان که از شیر مادر تغذیه می‌کردند، بالاترین رتبه را به‌خود اختصاص داد؛ و «سوئد» و «عمان» پس‌از‌آن با 98‌درصد قرار گرفتند. «ایرلند» با 55‌درصد از نوزادان که از شیر مادر تغذیه می‌کنند، پائین‌ترین رتبه را بین این کشورها دارد؛ و پس‌از‌آن «فرانسه» با 63‌درصد و «آمریکا» با 74.4‌درصد قرار دارند. این‌درحالی‌ست‌که گزارش مجله MMWR که توسط «مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری‌ها» (CDC) به‌‌عنوان منبع شاخص سلامت هفتگی؛ از 1930 منتشر می‌شود، در سال 2017 هشدار داده بود درصد نوزادانی که در «ایالات متحده آمریکا» با شیر مادر تغذیه می‌شوند؛ از 73‌درصد تازه‌متولدین در سال 2004، به 83‌درصد در سال 2014 افزایش یافته بود. به‌عبارتی، روند کاهشیِ رخ‌داده بعدازآن را باید معلول عواملی دانست که در «تغییرِ نگاه والدین»، نقشی اساسی داشته‌‌اند. از‌آن‌سو، گزارش یونیسف اذعان دارد که در بین کشورهای با درآمد کم و متوسط‌، تقریباً از هر 10 نوزاد، نه‌نفرشان از شیر مادر تغذیه می‌کنند؛ ولو در جوامعی که کمترین‌ نرخ شیردهی دراین‌‌گروه را نیز دارند. درواقع، درصد نوزادانی که تا‌به‌حال از شیر مادر تغذیه کرده‌اند، در تمام این کشورها افزون‌بر 88‌درصد بوده؛ و در جاهایی مانند «بوتان»، «نپال» و «سریلانکا» حتی به 99‌درصد نیز می‌رسد. ذکر این توضیح ضروری‌ست ‌که داده‌های مربوط به کشورهای با درآمد کم و متوسط طبق برآورد میزان شیردهی بین سال‌های 2010 تا 2017 بود؛ به‌استثنای «چین» که برآورد آن بر‌پایه آمار سال 2008 انجام شده بود (وضع قوانین تک‌فرزندی در‌این‌کشور از سوی دولت، در برهه‌ای تأثیر ویژه‌ای در بازار جهانی شیرخشک داشته).
«پاملا مولدر»؛ استادیار کالج پرستاری «دانشگاه آیووا» که در‌این‌پروژه مشارکت نداشت؛ در تائید این گزارش عنوان کرد: «گزارش کلی یونیسف، دقیق است و نشان‌دهنده تحقیقات فعلی در‌مورد میزان شیردهی در سراسر جهان در جوامع با توسعه متنوع؛ و در میان گروه‌های مختلف اجتماعی و اقتصادی. البته در نگاه اول‌، مستندات مربوط به میزان شیردهی ممکن است متناقض به‌نظر برسد؛ چراکه با‌توجه‌به مزایای بسیار تغذیه با شیر مادر‌، عجیب است برخی از کشورهای دارا، کمترین‌میزان شیردهی را دارند. شاید این تفاوت‌ها متأثر از تفاوت در محیط‌های شخصی‌، خانوادگی‌، اجتماعی‌، اقتصادی؛ و حتی قانون‌گذاری‌ها دراین‌حوزه در هر کشور است». او درتوضیح ادعای خود، از «سوئد» مثال زد و گفت: «در آنجا 480‌روز مرخصی زایمان با حقوق به والدین داده می‌شود و خب؛ داشتن چنین مزایایی، به مادران این آزادی را می‌دهد که به‌جای انتخاب بین صرف وقت لازم برای رسیدگی کافی به فرزند و تغذیه او با شیر خود؛ یا ادامه اشتغال و تغذیه او با شیرخشک، بر اولی تمرکز کنند. از‌سویی، در جوامع با درآمد کم و متوسط‌، مادران اغلب جایگزین مطمئنی برای شیر مادر ندارند و شیرخشک نوزاد نیز گران است. بسیاری از خانواده‌ها در کشورهای فقیر، اساساً توان مالی کافی برای خرید شیرخشک را ندارند». به‌‌ادعای او؛ البته عوامل ایجاد‌کننده این تفاوت‌ها در میزان شیردهی بین کشورها به‌همان‌اندازه، اقتصادی و سیاسی‌اند. او تأکید کرد: «جوامع تغییر می‌کنند. با پیوستن زنان به نیروی کار رسمی یا غیر‌رسمی، می‌بینیم در برخی از کشورها این تمایل بین زنان وجود دارد که دیگر به نوزادان خود شیر ندهند. اگر بخش قابل‌توجهی از زنان، به فرزندان خود شیر نمی‌دهند‌، ازاین‌روست‌که مادران و کلاً زنان و خانواده‌ها از حمایت لازم برای این‌کار برخوردار نیستند. حتماً با افزایش پشتیبانی‌ها می‌توان این فرهنگ را گسترش داد. مرخصی زایمان و حمایت‌های انگیزه‌بخش در بارداری، برای مادران در انتخاب شیردهی مهم است؛ مثلاً اگر به زنان مرخصی شش‌ماهه باحقوق و تضمین بازگشت‌به‌کار داده شود تا بتوانند در خانه با نوزادان خود بمانند، با افزایش نرخ شیردهی با شیر مادر مواجه خواهیم شد. ایجاد زیرساخت‌ها و توسعه فضاهای اجتماعی موردنیاز برای این‌امر نیز نقش برجسته خود را دارد؛ مثلاً محیط‌های مناسب برای مادران در فضاهای عمومی مثل فرودگاه‌ها، مراکز خرید و ... تا درصورت‌نیاز فرزندشان را با شیر خودشان تغذیه کنند».
دراین‌زمینه دکتر «لورا کایر»؛ مدیر واحد پرستاری از کودکان در «دانشگاه کالیفرنیا» که او نیز در گزارش یونیسف دخالتی نداشت، گفت: «در ایالات متحده و دیگر کشورهای پردرآمد‌، بسیاری از نوزادانی که احتمال دارد بیشتر از شیر مادر تغذیه کنند‌، از خانواده‌های فقیرتر و با زمینه‌های محروم هستند؛ زیرا کمتر به منابع رفاهی مانند مکمل‌ها و شیرخشک‌ها دسترسی دارند. البته نمی‌توان کل این تفاوت را فقط در علل اقتصادی دید و بی‌شک نگاه‌های ناشی از سبک زندگی مدرن و تبلیغات؛ حتی برخی جریان‌های فمینیستی نیز در آن دخیل هستند. باهمه‌این‌ها، انتشار چنین گزارش‌هایی مفید است؛ زیرا نمی‌توان اثرات مثبت شیر مادر بر سلامت اطفال را منکر شد».

مصطفی رفعت

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه