آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
خانواده‌ها نمی‌گذارند فرزندانشان به مدرسه بروند
کد خبر: 230652 | تاریخ مخابره: ۱۴۰۰ سه شنبه ۱۹ مرداد - 08:17

خانواده‌ها نمی‌گذارند فرزندانشان به مدرسه بروند

علی‌اکبر بهبهانی

واقعاً فکر کرده‌ایم که بعضی از مسئولین کشورمان چقدر اعتماد‌به‌نفس دارند؟ آیا باید این درجه از اعتماد به‌خود را خدادادی بدانیم؟ مگر می‌شود در روزی که 33هزار‌نفر مبتلای به کرونا داشته‌ایم و 303‌نفر کشته را در راه این ویروس منحوس در کشور عزیزمان شاهد بوده‌ایم، بازهم آقای وزیر آموزش‌و‌پرورش، با اعتماد و اطمینان مژده ‌دهد که در مهرماه سال جاری، مدارس حضوری خواهند بود و در تمام کشور، مدارس کار عادی خود را آغاز می‌کنند؟ حیرانم؛ یک وزیر که اطلاع و آگاهی‌اش از من نویسنده طبیعتاً باید بیشتر باشد و شنیده‌های او پیرامون مبتلایان و جان‌باختگان روزانه ناشی از ویروس کرونا در کشورمان بسیار دقیق‌تر از من خواهد بود، با چه اطمینانی به‌زعم خود بشارت می‌دهد که ایهاالناس، مهرماه فرزندانتان را به مدارس بفرستید. اینجا‌ست که آدم نمی‌داند قسم حضرت عباس را باور کند یا دم از دست درازتر خروس را که کاملاً عیان و آشکار است؟! شما را به خدا کمی تفکر کنید و حداقل دلتان برای کسانی‌که دل دارند، تدبیر دارند و فرزندانشان را دوست دارند، بسوزد و این‌طور فتوا ندهید. آقای وزیر! به‌یقین شما را صبح با وسیله مخصوص وزارتخانه یا حداقل خودرو شخصی به وزارتخانه می‌آورند و پس از پایان کار با همان سلام‌وصلوات شما را به منزلتان می‌رسانند. آیا هیچ فکر کرده‌اید که مثلاً از حدود 12‌میلیون دانش‌آموز، چند‌نفر از آنان روزگارشان همانند شما بر وفق مراد است که با وسیله شخصی از در منزلشان تا درب مدرسه همراهی شوند؟ اگر بخواهیم صادقانه و با دست و دل‌بازی آمار بدهیم، گیرم 100هزار‌نفر؛ که اینان نه اتوبوس سوار شده‌اند و نه از مترو برخوردارند و به‌اصطلاح؛ خیلی خوش‌به‌حالشان است و با داشتن چنین شرایطی تا 90‌درصد مصون از ابتلای به ویروس منحوس کرونا هستند؛ اما بقیه مدرسه‌روها را که بیش از 11‌میلیون‌نفر هستند، چه باید کرد؟ آن‌ها که ناچارند با پای پیاده یا در سرویس‌های همگانی مثل ون‌های اجاره‌ای و اتوبوس و مترو به مدرسه بیایند و برگردند. آیا در چنین اوضاع‌و‌احوالی،‌این تصمیم آقای وزیر اصولی به‌نظر می‌رسد؟ یا تنها از سر تهیه آمار و انجام‌وظیفه بهتر، این جمعیت عظیم مدرسه‌رو که ناچارند فاصله منزل تا مدارس را پیاده یا با سرویس‌های عمومی رفت‌و‌آمد کنند، به امید خدا و با تکرار این عبارات که خدا کریم است؛ خدا رحیم است؛ خدا حامی نداران است، رها می‌کنید؟ آیا ما در مقام مسئول حق داریم که اینان را با تدابیر غیرمنطقی خود قربانی کنیم؛ درحالی‌که پیوسته در مظان و آماده بیمار‌شدن هستند؟ تازه از‌این‌تفسیرها که بگذریم، کدام خانواده از جمع خانواده‌های مدرسه‌رو حاضر می‌شود کودکان خود را به‌نام آموزش دیدن، به قربانگاه بفرستد؟ این دانش‌آموزان، عزیز و میوه زندگی خانواده‌هایشان هستند؛ پس یقین بدانید که خانواده‌ها بی‌سوادی آنان را به خدای‌نکرده نبودن‌شان ترجیح می‌دهند. وقتی به شبکه‌های مجازی در همین یکی،دو‌روزه نظری کنیم، بسیاری از دانش‌آموزان که به تلفن‌همراه و اینترنت دسترسی دارند، اکثریت‌قریب‌به‌اتفاق آن‌ها، عدم رضایت خود را نسبت به ادامه وضعیت کنونی و کمبود واکسن و واکسینه‌نشدن خود نشان می‌دهند و عملاً مخالفت خود را با افتتاح کلاس‌های حضوری، با وجود شدت بیماری کرونا اعلام می‌کنند؛ البته شاید آقای وزیر فکر کرده است که کلیه دانش‌آموزان کشور، به‌همراه معلمین مدارس، دو نوبت واکسینه می‌شوند؛ درنتیجه ضریب احتمال گرفتن کرونا برای آنان کمتر خواهد شد؛ گمانی که با وجود اعلام وزیر بهداشت‌و‌درمان و آموزش پزشکی که خود رئیس ستاد ملی مبارزه با کرونا‌ست، کمرنگ می‌شود. وقتی‌که گفته می‌شود؛ در حالت ایدئال روزانه 400هزار‌نفر واکسینه خواهند شد. بااین‌حساب، اگر واکسیناسیون تمام افراد 60‌‌سال به پائین را از همین ساعت شروع کنند تا مهرماه و در بهترین حالت، هنوز نوبت واکسن به افراد 30 و 40 ساله هم نمی‌رسد تا چه رسد به دانش‌آموزان. شاید تنها در یک حالت آرزوی وزیر آموزش‌و‌پرورش محقق ‌شود؛ آن‌هم این‌است‌که معجزه‌ای صورت گیرد و کرونا به‌یک‌باره نابود شود.

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه