آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
هشدار! 2 مورد ازدواج، 1 مورد طلاق
کد خبر: 260688 | تاریخ مخابره: ۱۴۰۰ يکشنبه ۷ شهريور - 08:41

هشدار! 2 مورد ازدواج، 1 مورد طلاق

علی‌اکبر بهبهانی

امر خداپسندانه و سفارش‌شده دین مبین اسلام، متأثر از اوضاع نامساعد و سختی شرایط کار و معیشت، کم‌کم رنگ باخته و ادامه آن را باید یک آسیب جدی برای نظام جامعه دانست. در‌این‌میان، یک فرد یا یک‌نهاد، یا هردوی‌ آن‌ها، عاملین و مقصرین این وضعیت نیستند. از دنیای خارج گرفته که برای کارشکنی در راه نظام و کشور ما، کم نمی‌گذارند و در تضییع حقوق ملت ایران، ذره‌ای کوتاهی نمی‌کنند تا پاره‌ای از سیاست‌گذاران کشورمان، همه‌وهمه، در ایجاد این وضعیت ناهنجار نقش‌آفرین بوده‌اند و ما را در برزخی فروبرده‌اند که برون‌رفت از آن، پس از الطاف خداوندی، نیاز به همبستگی و یکدستی دولت و مردم دارد. در این مقاله، مجالی برای ارائه طریق به مسئولین نیست؛ زیرا همگی مؤمن و آگاه به امور هستند و بسیاربیشتر از من نویسنده، احساس وظیفه می‌کنند؛ درنتیجه از راه خیرخواهی یادداشتی هشدارگونه را به اطلاع خوانندگان عزیز که بسیاری از آنان را مسئولین تشکیل می‌دهند، می‌رسانیم و باهم اراده و آرزو می‌کنیم تا معضلی به‌نام عدم ازدواج که پیش‌ِروی میلیون‌ها دختر و پسر جوان ما قرار دارد، برطرف شود و کشور ما در آینده دچار پیرسنی نشود؛ چراکه آفتی‌ست همه‌گیر و مضرات آن را در هیچ جامعه‌ای نمی‌توان تحمل کرد. در چندروز اخیر، براساس اعلام رسمی اداره‌کل ثبت‌احوال کشور، میزان ازدواج و در برابر آن تعداد طلاق مشخص شده است. در‌این‌نمودار به مواردی قابل‌تأمل و درخور تفکر و اندیشه بسیار، برمی‌خوریم که ضرورت توجه سریع به آن‌ها برای رفع معضلی به‌نام عدم ازدواج که کشور را درگیر کرده، اجتناب‌ناپذیر است. در‌این‌آمار، استان‌های سیستان‌و‌بلوچستان، خراسان جنوبی، ایلام، چهارمحال و بختیاری و هرمزگان به‌عنوان باثبات‌ترین کانون‌های زناشویی تعیین شده‌اند که در آن‌مناطق، میزان بقای ازدواج یا دوام و پایداری خانواده، از تمامی استان‌های کشور بیشتر است که شاید به‌نوعی مؤید ساده‌زیستی، آسان گرفتن زندگی و عدم گسترش مواردی‌ست که این‌روزها به آن تجدد یا مدرنیته می‌گویند؛ در‌نتیجه ازدواج‌ها، کمتر درمعرض طلاق قرار می‌گیرند و به‌عبارت‌دیگر، هنوز در‌این‌استان‌ها، طلاق یک تابو است که نباید شکسته شود و آن را حرکتی ناپسند می‌دانند و حتی دیده‌شده که در‌این‌نواحی، زن‌ها تا حد بردگی به‌سر می‌برند و بازهم دیده شده که مردانی از جاده ادب و انصاف خارج شده، اما زن‌ها این وضعیت را می‌پذیرند و تا آخر عمر حاضر به جدایی و طلاق نمی‌شوند؛ اما متأسفانه در‌این‌نواحی به‌سبب سلطه فقر فرهنگی و مالی، دختران 10 تا 14‌ساله به ازدواج مردان میان‌سال و بالاتر درمی‌آیند که آمار آن در‌ کمال ‌تأسف در سال 1399 به‌میزان 5/10درصد بیشتر از سال 1398 بوده است. درمقابل این مورد، باید به پنج استان البرز، تهران، گیلان، مازندران، مرکزی توجه کنیم که به‌واسطه گرانی مسکن و معیشت، میزان ازدواج در آن‌ها به‌شدت پائین آمده و باز در‌نهایت تأسف، از هر دومورد ازدواج در‌این‌استان‌ها، یک‌مورد آن منجر به طلاق شده است. اگر در کنار مشکلات مسکن و معیشت مردم به‌میزان گسترش مدرنیته در‌این‌استان‌ها توجه کنیم، متأسفانه با اظهارنظرهای ناامید‌کننده و برداشت‌های غلطی نیز مواجه می‌شویم؛ مانند اینکه «چه کسی جرئت می‌کند با این حجم از توقعات بالا و ناهنجاری‌های اخلاقی، مشکلات اقتصادی و زندگی سخت، تن به ازدواج دهد؟». این گروه ازدواج را به‌مثابه زدن یک پنالتی می‌دانند که شانس گل‌شدن توپ 50/50 است و متأسفانه این طرز تلقی از ازدواج، تقریباً اپیدمی شده است. اگر فقط در تهران و البرز به عدم اقبال جوانان به ازدواج و آمار یک طلاق در برابر دو ازدواج توجه کرده و آن را ملاک قرار دهیم، شاید یکی از علل اصلی و کلیدی این مسئله در دو استان مذکور، گرانی سرسام‌آور اجاره مسکن و هزینه‌های بالای زندگی باشد که در بسیاری‌از‌‌موارد جوانان اگر هم بخواهند ازدواج کنند، موقعیت و بضاعت کافی برای تأمین هزینه آن را ندارند و لذا عملاً جوانان رغبتی به ازدواج نشان نمی‌دهند و در عوض به ازدواج به‌اصطلاح سفید روی می‌آورند! و بدین‌گونه بوده که در سال 1384 تعداد دانش‌آموز و دانشجویان کشور 5/18‌میلیون‌نفر اعلام شده؛ ولی در‌حال‌حاضر این آمار جمعاً به 14‌میلیون‌نفر رسیده است و به‌نظر‌می‌رسد که بسیاری از صندلی‌های دانشگاه بدون دانشجو مانده است.

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه