کد خبر:
260693
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۰ دوشنبه ۸ شهريور -
08:10
المپیک و رهآورد آن
علیاکبر بهبهانی
بهراستی برگزاری مسابقات المپیک، با هزینهای که بر گردن کشورها میاندازد، چقدر ضروریست و اثر وجودی آن یا رهآوردش برای مردم درخور اینهمه ریختوپاش هست؟ آیا کسب فلان مقدار مدال طلا و بهمان اندازه نقره و برنز، برتری یا شایستگی کشورها را میرساند؟ و بالاخره بنیانگذار المپیک «پیر دو کوبرتن»، برای برگزاری مسابقات المپیک غیر از صلح و دوستی و عدم جنگ، نیت دیگری داشت؟ بهیقین پاسخ منفیست؛ بهخصوص اینکه در گذر از 10 تا 20 کشور سرمایهدار و ابرقدرتگونه، 200 کشور بزرگ و کوچک، باید برای شرکت در این مسابقات آنقدر هزینه کنند تا دراینرویداد حضور داشته و در مراسم رژه المپیک شرکت کنند و گاه رهآوردی نیز نداشته باشند؛ یا مثلاً در کشور بزرگ ما، چهارسال مداوم هزینه کنند؛ اردوهای شبانهروزی برپا شود؛ دفترودستک و ساختمانی عظیم را با دهها کارمند و صرف میلیاردهاریال هزینه به راه بیندازند. ازسویدیگر آیا اعزام تکمهرههایی مثل قهرمان پرتاب دیسک به خارجازکشور آنهم نه برای یکروز، نه یکماه، بلکه بیش از یکسال با تقبل هزینههای شخصی ورزشکار و پرداخت حقالزحمه مربی اختصاصیاش، برای کسب مثلاً یک مدال برنز را باید پیشرفت ورزش بدانیم؟ تازه درشرایطیکه در بین 30 شرکتکننده اینرشته، مقام 28 را کسب میکند؟! یعنی از آخر نفر سوم! چه کسی باید پاسخگو باشد؟ کمیته ملی المپیک ایران، وزارت ورزش، فدراسیون مربوطه؟ بهنظر من نویسنده، هیچکدام از اینان مقصر نیستند. مسائل جاری فرهنگی در ورزش ما از بدو ایجاد و رونق رسمی ورزش را باید مقصر اصلی بدانیم. اگر هزینهای که برای همین ورزشکاران ارزنده دوومیدانی کشورمان پرداختهایم را صرف دهها نخبه و شایسته بااستعداد شهرستانی میکردیم، شاید ورزشکاران بسیاری مثل او پدید میآمدند و بدون صرف اینهمه هزینه، دراینرشته ورزشی بهجای یک ورزشکار در 20سالاخیر، دهها پرتابکننده را کشف میکردیم؛ اما افسوس و صدافسوس که دوام مسئولین ورزش ما بستگی به چند مدال دارد و درنتیجه این فرهنگ غلط، باعث شده که در ورزش، هیچگاه به توسعه نیندیشند؛ زیرا بقای سمت آنان فقط به کسب مدال بستگی دارد و بس؛ اما اینکه از ورزش سخن میگویم، مصادف شده با اعطای رأی اعتماد مجلس شورای اسلامی به وزیر پیشنهادی ورزش؛ حمید سجادی که دیرزمانی خود، قهرمان دوومیدانی در آسیا شده است؛ در زمانهایی که نه مربی خارجی داشته و نه برای تمرین و یادگیری به خارجازکشور اعزام شده است؛ بلکه قهرمانی او، با تمرین در همین تهران و برداشتن قدمهای اولیه در ورزشگاه شیرودی صورت گرفته است؛ بنابراین جوانان مستعد ما درصورت توجه، میشکفند و پرورش مییابند. در ورزش کشتی نیز اوضاع بههمینشکل است؛ کشتیگیران ما درگذشته بدون دریافت حقوق و مزایا، چندینبار در مسابقات جهانی و المپیک افتخارآفرین بودهاند. در سایر ورزشها هم شاهد موفقیت در میدانهای جهانی بودهایم؛ اما امان از نقش پول، مقام و سیاست در ورزش ما که هرکدام توانستهاند کلنگی برپایه ساختمان سست ورزش ما بزنند. بد نیست نظری به المپیک توکیو که هنوز زمان زیادی از آن نگذشته است داشته باشیم، باآنهمه هزینه برای اعطای پاداش یکمیلیاردتومانی به برندگان مدال طلا و 600میلیونتومانی به مقامهای دوم و سوم هم که حتی صرف این هزینهها نیز نتوانست ما را در این میدان موفق کند. در کشتی باآنهمه سروصدا و صرف بودجه قابلقبول، با افتخارات گذشته فاصله زیادی داشتیم. نکته قابلتأمل دیگر اینکه بازهم بسان همیشه، تعداد همراهان از مجموعه ورزشکاران اعزامی، بیشتر بود تا به این ضربالمثل قدیمی اکتفا کنیم که «آفتابه و لگن هفتدست؛ ولی شام و نهار هیچ!». مثلاً در همین رشته دوومیدانی شکستخورده، علاوهبر رئیس فدراسیون و مربی ورزشکار، رئیس فدراسیون قبلی هم اعزام شده است و بازهم تعداد زیادی در لباس همراه و تدارکات و ... بار سفر را زودتر از ورزشکار بستند و عازم ژاپن شدند. امیدواریم اینک که یک ورزشی تمامعیار با زمینه علمی، رأی اعتماد لازم را برای پست وزارت از مجلس بهدست آورده است، شاهد حضور سیاسیها و غیرورزشیها در ورزش نباشیم. در یک جمله باید بگویم که ورزش ما نیاز به یک خانهتکانی کامل دارد.