کد خبر:
260729
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۰ يکشنبه ۱۴ شهريور -
08:14
سخن مدیرمسئول
طالبان، داعش، آمریکا
علیاکبر بهبهانی
چنددهه است از گروهی بهنام طالبان که در کارهای تروریستی و انفجار در سرزمین همسایه شرقی ما افغانستان دست دارد؛ بسیار میشنویم؛ یعنی سرزمینی که با ما در مسائل دینی، فرهنگی و زبانی، دارای لایههای بسیار مشترک است. امروز به نحوه ایجاد، رشد و فراگیری اینگروه که اینروزها با نام امارت اسلامی، تمام خاک افغانستان را در دست دارد، با خوانندگان عزیز سخن میگوییم. اگر کمی به عقب برگردیم، در سال 1993 میلادی، گروهی از طلبههای جوان مدارس علوم دینی در کویته و پیشاور که نقاط مرزی افغانستان و پاکستان است، به فراگیری علوم دینی اشتغال داشتند و با حمایت صددرصدی پاکستان، نام طالبان را بر خود گذاشته و ذرهذره قبایل و ولسوالیهای افغانستان را به کنترل خود درآوردند؛ نهایتاً نیز حکومتی بسیار خشن را بنیاد نهادند و تمامی گروههای چپی طرفدار روسیه و تجددخواهان را سرکوب کردند و دولتی دینی را در افغانستان به حکومت رساندند؛ البته نباید از یاد برد که انواع پشتیبانیهای نظامی پاکستان در بهقدرتنشاندن اینگروه نقش اساسی داشت. رفتار اینگروه در قالب حاکم کشور افغانستان بههیچوجه مقبول دولتهای غربی و آمریکا قرار نگرفت؛ بهنحویکه در آغاز سال 2001 سربازان بیشمار غربی که با نام ائتلاف دست به هجوم به افغانستان زدند، گروه طالبان را بهسختی شکست دادند و یک حکومت بهاصطلاح مردمی و متجدد را حاکم بر این سرزمین پهناور قبیلهای و 40میلیوننفری کردند و دو دولت دستنشانده غربی نیز در قامت ریاستجمهوری، با سرعت بافت آنرا بر هم زدند. لازم است ایجاد اینگروه با پشتیبانی پاکستان را به اختلافات پاکستان با کشور هند نیز وابسته کنیم؛ چراکه افغانستان مراودات بازرگانی گستردهای را با هندیان دنبال میکرد و این مسئله خشم پاکستانیها را موجب شد؛ درنتیجه رفتار پاکستان با افغانستان، بسیار دشمنانه بهنظر میرسید؛ اما داعش، گروهی افراطی که صحنههای دلخراشی را در خاورمیانه بهخصوص در سوریه، عراق، یمن و افغانستان در معرض دید مردم جهان قرار داده بود، بهسرعت قلمرو فعالیت خود را در سوریه و عراق با نام حکومت شام، به دنیا شناساند که با ائتلافی جهانی و بهویژه با رشادت و جانبازی شهید قاسم سلیمانی، اینگروه هم از هم پاشید و ناچار به ترک سوریه و عراق شدند که بازهم با صدافسوس، سرزمین درهم افغانستان را برای ادامه حیات خود برگزیدند و اینبار تمام خاک افغانستان، در تیررس ترور و انفجارات بیرحمانه داعش و طالبان قرار گرفت؛ بهطوریکه سالانه چندینهزار زن و کودک و بزرگ، قربانی ترورهای کور طالبان و داعش میشدند؛ اما ضلع سوم ترور و نقشهکشی، آمریکاست که بیش از چهاردهه است افغانستان را جولانگه خود کرده و دائماً برای این ملت ستمکشیده، نقشه میکشد. یکروز برای شکست حزب پرچم و کمونیستهای روسی حاکم بر افغانستان، از نیروهای جهادی و مبارز افغان برای شکست و فراریدادن اشغالگران بهره میجوید و دههاهزار نیروی غربی را حاکم بر سرنوشت افغانستان میکند؛ و زمانی دیگر چون شهریورماه سال 1400 با نقشه شیطانی ازپیشتعیینشده، به کمک همین گروه طالبان که به بهانه حضور آنان، دههاهزار سرباز را در افغانستان و بهخصوص کابل مستقر ساخته است و میلیاردهادلار هزینه کرده است، خفت و خواری فرار را به جان میخرد تا به طالبان برای استقرار حکومت آنها در افغانستان کمک کرده باشد. گویا خلقوخوی استعمارگران و ادامه استثمار تودههای مردم بهپاخاسته کشورهای جهان سوم و ادامه تهاجم فرهنگی توسط ابرقدرتان، بهصورت یک عادت همیشگی درآمده است که هرگاه خود را در خطر ببینند، با یورش فرهنگی و نظامی، مانع از استقلال مردم در جهان سوم میشوند.