مسیر حرکت موسیقی در کشور، با فرازوفرودهای همیشگی همراه بوده است و دراینروزگار، عواملی بیشمار در سرعت رشد و تکمیل؛ و نیز ترویج موسیقی ایرانی برای مخاطبانش، تأثیرگذار بودهاند. مباحثی نظیرِ شناخت فرد حرفهای در موسیقی، شناخت ارکستراسیون، نقش خواننده در موسیقی ایرانی و ارکستر و نقش تصویر در موسیقی ایرانی، از جمله نکات مهم موجود در موسیقی روز ایران و حائزاهمیت برای متصدیان اینحوزه است. برای بررسی اینموضوعات و تشریح آن برای مخاطب، سراغ «سیاوش عبدی»؛ آهنگساز، مدرس، مؤلف کتابهای «آموزش تنبک دلشاد» و «نانوشتههای دف»؛ و سرپرست و رهبر ارکستر «فروزان» رفتهایم تا نظرات او را اینحوزه جویا شویم.
تبلیغات اشتباه؛ از عوامل مهم کمرنگشدن دوران موسیقی ایرانی
سیاوش عبدی بااشارهبهاینکه تبلیغات در موسیقی نکتهای مهم است؛ اما اگر بهایننکته بهدرستی توجه نکرد که صنعتی خاص بوده که اگر به حوزه تبلیغات آن بهدرستی اشاره نشود، میتواند ماهیت موسیقایی موسیقی را تغییر بدهد، گفت: «بههمیندلیل است که امروز محتواهایی تولید میشود که بار موسیقایی خیلی مفیدی ندارد و این، بدانخاطراستکه مشاوران تبلیغاتی با موسیقی بهسان یک محصول عمومی رفتار میکنند و اینموضوع به موسیقی ایران، تخصصی، اصیل و سنتی کشورمان بازمیگردد». این آهنگساز، نوازنده و مدرس سازهای کوبهای، نوع تبلیغات اشتباه را یکی از مهمترین عوامل کمرنگشدن دوران موسیقی ایرانی برشمرد و بااذعانبهاینکه موسیقی ایرانی را باید در قالب موسیقی ایرانی تبلیغ کرد؛ نه در قالب موسیقیهای دیگر، تصویر یا همنوازیهای سخیف، افزود: «عموماً نقش هنرمند تأثیرگذار، فرهنگمحور و خاصمحور ایناستکه دست مخاطب خویش را بگیرد و آنها را به سطحی بالاتر از جاییکه هستند، بکشد و تلاش کند او را به فرهنگ و اصالت قدیم خویش نزدیکتر سازد و نهاینکه خودش برود و همسطح مردم عام شود». وی شنوایی بهتر توسط مردم را یکی از مهمترین نیازهای پیشرو و ضروری برای مخاطب دانست و بااذعانبهاینکه قدیمتر بهاینشکل بود که ذائقه مردم خوشصداتر بود؛ اما امروز بهاینشکل نیست، افزود: «اندکی پیشتر، موسیقیهای تولیدشده محدود بود و مردم ما صداهای بسیار خوش بسیار میشنیدند؛ اما امروز اگر بخواهند صدای خوش بشنوند، باید از هزاران فیلتر بهاسم فضای مجازی، تلویزیون یا رادیو رد بشوید تا شاید بتوانید یک موسیقی خوب بشنوید». عبدی افزود: «نقش تبلیغات در بازار موسیقی تعیینکننده و حائزاهمیت است؛ اما این تبلیغات باید درست، در شأن و درخور موسیقی ایرانی باشد».
معنای صحیح حرفهایبودن
مؤلف کتاب «نانوشتههای دف» بااذعانبهاینکه «حرفهای» در موسیقی یعنی حرفه او موسیقیست، تصریح کرد: «یعنی اگر فردی هستید که خوب آواز میخوانید، خوب ساز میزنید، دورهها را رفتهاید، کلاس خود را برای آموزش موسیقی بهپایان رساندهاید؛ اما حرفه شما موسیقی نیست، نمیتوان به شما لقب حرفهای داد؛ و ازاینروستکه نقدی بزرگ به دوستان عزیز که بازیگر، فوتبالیست، نویسنده یا شاعر هستند و در کنار فعالیت حرفهای خود، چند اثر موسیقی نیز تولید کردهاند، وارد است». وی بااشارهبهاینکه که موسیقی در شاخههای مختلف تا مقطع دکترا در علوم دانشگاهی ایران موجود است، صنف دارد، خانه موسیقی موجود است و اسامی موجود در خانه موسیقی دارای کد هستند، خاطرنشان کرد: «باید مقداری جدیتر پی اینجریان را گرفت که چرا هرکسیکه بهصورت حرفهای کار دیگری را پی گرفته، بدوناینکه هیچ فیلتری برای او درنظر گرفته شود، وارد حرفه موسیقی میشود؛ اما نباید فراموش کرد کسانی هستند که دراینزمینه بسیار بااستعداد هستند و مثلاً میتوان به حامد بهداد اشاره کرد که خوانندهای توانمند است که بسیاردرست میخواند».
دستکردن در جیب اینوآن
مؤلف کتاب «آموزش تنبک دلشاد» باتأکیدبراینکه یک فرد باید صنفی واحد را انتخاب کند و براساسآن قدم بردارد، همانطورکه او و دیگر اهالی موسیقی اینکار را کردهاند، یادآور شد: «بههمیندلیل است که بچههای موسیقی به تلاطم افتادهاند که فیلم و سریال بازی؛ یا کارهای عجیبوغریبی میکنند که شاید یکدرصدی از فعالیتها، تلافیکردن ناخودآگاه است؛ اما چیزیکه هست، اینکه ما در موسیقی، به کسی حرفهای میگوییم که حرفه او موسیقیست». وی بااشارهبهاینکه وقتی در تلویزیون، رادیو، فضای مجازی، روزنامه و ... کسی را معرفی کرده و میگویند آقا یا خانم فلانی؛ بازیگر، نویسنده، طراح صحنه، آهنگساز و دیگر حرفهها را برای تخصص او برمیشمارند، احتمال کمی هست که یکنفر آنقدر توانمند باشد که بتواند همه این امور را کنارهم، مدیریت کرده باشد، تأکید کرد: «باید حرفه هم را جدی بگیریم و به حرفه هم احترام بگذاریم؛ چراکه شاید کسانی هستند که با حضور شما در حرفه خویش از این حرفه بروند و این رفتار، بهگونهای دستکردن در جیب اینوآن است».
ایجاد صدایی گوشخراش
با ترکیب نادرست سازها در ارکستر
وی «ارکستراسیون» یا علم «سازآرایی» را یکی از مهمترین شاخههای موسیقی و آهنگسازی برشمرده که هر آهنگساز و رهبر ارکستر باید این علم را بداند و براساسآن، ارکستر خویش را تنظیم کند، گفت: «برای استفادهکردن از منطقههای صوتی و رنگهای صدایی سازهای متنوع، از این علم استفادههای بسیار میشود؛ اما متأسفانه در چندسالاخیر این ارکستراسیون تغییر کرده و برایاینکه ظاهر جذابتری داشته باشد، بدوناینکه شناختی از ساختار داشته باشند، خواستند ساختارشکنی کنند و بهاینمنظور آمدهاند و سازهای بسیاری را با هم ترکیب کردهاند». این آهنگساز جوان و باتجربه، اینامر را نکتهای گوشخراش برشمرده و بااذعانبهاینکه در موسیقی ایرانی، حتماً سازهای کوبهای ایرانی استفاده میشود و این دقیقاً بههمانگونه است که در موسیقی لاتین، سازهای کوبهای لاتین استفاده میشود، افزود: «بهندرت ممکن است یک ارکستر آمریکای لاتین یا یک ارکستر اسپانیایی یا پرتغالی دیده شود که بخواهند از تنبک بهعنوان ساز کوبهای اصلی استفاده کنند و اگر هم روزی این اتفاق بیفتد، کاری ترکیبی و تلفیقی خواهند کرد؛ اما امروز دراینمملکت اینگونه شده که در آنسامبل ایرانی، تنبک، کاخن، کوزه، دهل و دف باهم در یکگروه ارکستر وجود دارد». وی بااذعانبهاینکه این ترکیب تنها دو حالت میتواند داشته باشد، توضیح داد: «یا آهنگساز و سرپرست گروه آنقدر سواد بالایی دارد که توانسته برای همه این سازها نت بنویسد یا هرکس کار خودش را میکند. بیشتر سرپرستان گروههای موسیقی جدید، ازاینروش استفاده میکنند که هرکس هرکاری میکند که تنها عکس و تصویر قشنگی دارد». وی بااشارهبهاینکه چندسالپیش بهاشتباه با فرم خانقاهی ارکستری را چید که از 1384 مشغولبهفعالیت است، افزود: «پسازچندسال فهمیدیم اینکار ازنظر ارکستراسیون بسیار غلط است و برایناساس؛ تصمیم گرفتیم دیگر اینکار را ادامه ندهیم؛ اما بسیاریازافراد اینراه ادامه دادهاند و امروز دیده میشود یک گروه ملودیک با بیش از 100 ساز دف بهروی صحنه میروند که اینامر ممکن است ظاهر بسیار قشنگی داشته باشد؛ اما بهلحاظ علمی باید گفت که تنها ولوم این دفها زیاد است».
نقش خواننده در موسیقی ایرانی و ارکستر
وی باتأکیدبراینکه شناخت ارکستراسیون برای احترامگذاشتن بهگوش مخاطب، نکتهای حائزاهمیت است، گفت: «موسیقی ایرانی بر روی زیربنایی بهاسم ردیف دستگاهی میچرخد و به هرکسکه با ردیفخوانی آوازی در موسیقی ایرانی آشنا باشد، خوانند میگویند؛ اما خوانندگی فقط این نیست؛ بلکه شامل دانستن و شناخت موسیقی ایرانی، دانستن یک ساز ملودیک، دانستن ریتم، حفظبودن ابیات و ابیات شاعران بهمیزان زیاد است. ازاینجابهبعد تازه میتوان به این فرد گفت کسیست که آواز میخواند». این رهبر ارکستر بااشارهبهاینکه دراینمرحله به جایی میرسیم که به این مغایرت پی میبریم که فرد، تنها خواننده موسیقی کلاسیک ایرانیست و از استاندارهای جهانی فاصله بسیار دارد، تصریح کرد: «همه اینها بهایندلیل است که این فرد، نُت را بهخوبی نمیشناسد، فنون آوازی، نفسگیری و صداسازی را بهخوبی نمیشناسد؛ ازاینرو، ترکیبی از دانستن موسیقی کلاسیک در آواز و بخشی از دانش موسیقی ایرانی؛ ازجمله ردیفهای آوازی، از ویژگیهای فردیستکه میتوان نام خواننده بر او نهاد».
سرمایهگذاری بر روی فرد در موسیقی ایرانی
سیاوش عبدی بااشارهبه نقش خواننده در موسیقی ایرانی و ارکسترها؛ و طرح این پرسش که چرا امروز همه خوانندهها را میشناسند و هیچکس نوازندهها را نمیشناسد؛ و چرا بیرون از ایران اینگونه نیست، خاطرنشان کرد: «اینمسئله بدانخاطراستکه در موسیقی ایرانی، سرمایهگذاری بر روی یک فرد انجام میشود و کمتر میبینید که کسی حاضر باشد روی گروه سرمایهگذاری کند؛ درحالیکه سرمایهگذاری روی یک فرد راحتتر است». وی بااشارهبهاینکه سرمایهگذاری بر روی فرد بهگونهای انجام میشود که درنهایت، سرمایهگذاران میتوانند آن فرد را به هرجاکه دلشان خواست ببرند، یادآور شد: «متأسفانه اکثر خوانندههای موسیقی ایرانی برای بیشتردیدهشدن، حاضرند دست به هرکاری بزنند؛ دراینمیان، بعضیازآنها میآیند پاپ-سنتی میخوانند، دست به ثبت گروه موسیقی میزنند، خودشان آهنگ میسازند، خودشان شعر میگویند، خودشان شرکت ثبت میکنند، خودشان تولید میکنند و خودشان نیز پخش میکنند و همه اینها بهخاطر ایناستکه بیشتر دیده شوند». این آهنگساز موسیقی سنتی ایرانی، تعویض حوزه موسیقی توسط برخیازافراد را یکیدیگر از عوامل مدنظر آنان برای دیدهشدن برشمرده و باتأکیدبراینکه هیچ ایرادی به اینافراد نمیتوان وارد کرد، گفت: «با همه این اوصاف، بسیار بعید میرسد و بسیارسخت ممکن است خوانندهای پیدا شود که بخواهد همزمان در کنار گروه خویش رشد کند و خیلیسخت ممکن است خوانندهای بپذیرد که حرف کسی را گوش بدهد». عبدی، همه موارد یادشده را نتیجه بیشتردیدهشدن خواننده دانسته و بااذعانبهاینکه در فرهنگ ما، کنترل کسیکه بیشتر از دیگران دیده شود، برای خود شخص سختتر میشود، افزود: «بهایندلیل است که خوانندههای بسیاری که از قدیم در کشور فعالیت میکردهاند، تیم واحدی ندارند و هرچندسالیکبار با یکنفر کار؛ و قطع همکاری میکنند و سراغ نفر بعدی میروند و این اتفاق، در 100سالگذشته در موسیقی ایرانی بسیار رخ داده است». وی بااشارهبهاینکه این رخداد در ایران ادامه خواهد داشت و دلیل آن ایناستکه بسیاری از خوانندگان خوب میخوانند و تصور میکنند همین خوب خواندن کافیست، ادامه داد: «باید به صاحبان این طیف از تفکر گفت که اگر تصور میکنید تاایناندازه خوب هستید، بروید و بدون ساز، کنسرت بدهید و ببینید آیا هنوزهم مردم آنها را میخواهند یا خیر؛ کمااینکه مردم در شرایط فعلی، موسیقی ایرانی را بهشدت سخت میخواهند و سخت میپسندند، چهرسدبهاینکه ساز نداشته باشد، ریتم نداشته باشد و موسیقی جدیدی تولید نشده باشد». وی باتأکیدبراینکه خوانندگان را گروههای موسیقی ایرانی، دارای نقشی همتراز با یک نوازنده میداند و خواننده طبق همین تفکر، صاحبکلام و مجری بیان کلام آنقطعه موسیقیست، اضافه کرد: «وگرنه بین اعضای ارکستر در میان بچههای موسیقی هیچ تفاوتی وجود ندارد؛ کمااینکه اگر اعضای ارکستر نباشند، خوانندگان نخواهند بود؛ اما اگر خوانندگان نباشند. اعضای ارکستر میتوانند به کار خود ادامه بدهند».
دشواریِ یافتنِ انسان خوب بهرغمِ وجود انسانهای معروف
وی بااشارهبه جمله معروف قدیمی که میگوید؛ «خوب و معروف، دو مقوله کاملاً متفاوت هستند»، خاطرنشان کرد: «شاید امروز جامعه موسیقی پر باشد از انسانهای معروف؛ اما آنچنان آدم خوب نمیشود در موسیقی پیدا کرد و برای رسیدن بهاینمفهوم، مخاطبان موسیقی میتوانند آثار یکنفر را در یک بازه زمانی خاص، پشتهم بررسی و مقایسه کنند و با همین مقایسه خواهند دید که نسبت به اثر قبلی هیچ پیشرفت و رشدی نداشته؛ بلکه پسرفت هم کرده. اینموضوع بهاینخاطر است که سایه استاد را بالای سر خویش نمیبیند؛ چون آنقدر بهخود غره شده که میپندارد چون 100هزارنفر او را میشناسند، دیگر احتیاج به کلاس و استاد ندارد و نیاز به ردیفزدن، قطعهزدن و اتودزدن ندارد». وی ضمن ابرازتأسف از اینکه همین عوامل موجب میشود نوازندگان ازیکجابهبعد، دست به نوازندگی در سازهای دیگر ببرند، تأکید کرد: «این بدانخاطراستکه در ساز خویش به نقطهای رسیدند که به بنبست خوردهاند و بهخاطراینکه مخاطب این بنبست را نبیند، شروع به نواختن ساز دیگری میکنند و همینامر موجب میشود که چشم مخاطب گول بخورد؛ اما نباید فراموش کرد که بالأخره روزی گوش مخاطب آگاه خواهد شد». وی درپایان، گفت: «تبلیغات خوب است؛ اما نوازندگی موسیقی تبلیغات را برنمیتابد؛ زیرا اول باید خوب بود و بعد تبلیغات کرد».
امین کردبچه چنگی