چندیپیش کتاب «هجده قطعه پیشدرآمد برای کمانچه سُل کوک» که پیشتر با کوک ویولن منتشر شده بود، توسط «بهنوش کاظمیزاده» برای کمانچه بازتنظیم و توسط نشر «ماهور» به علاقهمندان موسیقی سنتی ایرانی ارائه شد؛ که گفتوگوی تفصیلی با این هنرمند را پیشتر ارائه دادیم. قبلاً نیز دوجلد کتاب باعنوان «دستور کمانچه» توسط «شیما شاهمحمدی» درهمینزمینه توسط انتشارات «ماهور» منتشر شده بود. شیما شاهمحمدی متولد 1362 است. دارای مدرک دوره کارشناسی ارشد نوازندگی ساز قیچک و کارشناسی نوازندگی ساز کمانچه از دانشگاه هنر؛ و اولین ورودی کارشناسی ارشد در رشته نوازندگی قیچک بوده است. او ۱۸سال فعالیت هنری درزمینه نوازندگی ساز قیچک و کمانچه، همکاری با گروههای موسیقی متعدد برای اجراهای موسیقی و ضبط آثار هنری در ایران و خارجازایران را در کارنامه هنری خویش بهثبت رسانده. دبیر تحریریه بخش موسیقی فصلنامه علمی-پژوهشی «نقطه» (۱۳۸۱)؛ فعالیتهای اجرایی در حوزه همکاری با گروههای موسیقی سیمرغ، خورشید، مهتاب، نیستان، کوارتت زهی چهارگان، گروه زندواف، طیفور، درنگ، خنیاگران مهر، ارکستر سازهای ملی ایران؛ همکاری با اساتید و هنرمندانی نظیرِ احمد پژمان، فرهاد فخرالدینی، حمید متبسم، مجید درخشانی، همایون شجریان، علیرضا قربانی، محمد معتمدی و ... در اجرای کنسرت، ضبط آلبومهای صوتی و تصویری؛ شرکت در فستیوالهای موسیقی در کشورهای مختلف و نگارش مقالات و نوشتههایی مانند «نابغهای فرشته یا فرزند ابلیس» و «موسیقی و مدرنیته» در فصلنامه علمی-پژوهشی «هنر»، کتاب «دستور کمانچه» جلد اول و دوم؛ و مقاله «رقص کردی و موسیقی آن»؛ تکنوازی اجرا با ارکستر و حضور در اورگانیزال کیف اوکراین، اجرا با ارکستر فیلارمونیک شهر تهران و ارکستر پارسوا بهعنوان سولیست؛ و نوازندگی در آلبومهایِ «فصل باران»، «بودن و سرودن»، «آسمانه»، «سیمرغ»، «هیچ مگو»، «ترانههای کودکی»، «همان یک شرار و دیگر هیچ»، «عیاران»، «چهارگان»، «زمان»، «سالنامه»، «در محاصره»، «سوییت برای قیچک و ارکستر زهی» و ... بخشی از رزومه هنری این بانوی هنرمند است.
کمبودن کتابهای آموزش کمانچه با کوک سل
شیما شاهمحمدی بااشارهبهاینکه کتابهای آموزش کمانچه با کوک سل بسیارکم است و تقریباً چند اثر محدود وجود دارد، گفت: «نخستین کتابی که بااینعنوان و دراینموضوع منتشر شد، کتاب دستور کمانچه بود که من در سال 1395 جلد اول و در سال 1398 جلد دوم آنرا منتشر کردم که جلد اول، کتابی مبتدی و جلد دوم، کتابی در سطح متوسط با کوک سُل است که در انتهای جلد دوم، کوک برای نواختن دستگاههای سهگاه و افشاری که با کوک متفاوتتری نواخته میشود، تغییر پیدا میکند و هنرجو آماده میشود تا بعد از گذر از اینمرحله بتواند کوک ویولن و سازهای دیگر را نیز بنوازند». وی پیرامون ایده شکلگیری این کتاب، بااشارهبهاینکه در دوره فوقلیسانس آقای «شریف لطفی» آنها را با موضوع مبحث انتقالیبودن کمانچه و چراییِ اینکه این کوک در «سُل» انجام میشود و به آن «لا» میگویند و این مباحث اشتباهی که مطرح شده، آشنا کرد، افزود: «مطالبی ارائه شد که مدتهایی مدید پسازاینکه پیانو و ویولن وارد ایران میشوند، این دو ساز جا میافتد؛ و نوازندهها بیشتر به ویولن ایرانی روی میآورند. حتی کسانیکه بیشتر کمانچه میزدند، شاگردان خویش را در مسیری هدایت میکردند که مباحث و ردیف ایرانی را با ویولن ایرانی میزدند».
فقدان نگاه جدی به نتنویسی تا سالهای پایانی دهه نخست قرن حاضر
وی که نوازندگی ساز کمانچه را در محضر استاد «درویش رضا منظمی» آغاز کرده و در محضر استاد «اردشیر کامکار» ادامه داده؛ بااشارهبهاینکه برخی از اینافراد از سالهای پایانی دهه یک هجری شمسی در قرن حاضر وارد رادیو و تلویزیون شدند، این سازها بهعنوان بهترین و جذابترین سازها درآندوره باب میشوند و نوازندگان به اینموضوع رومیآورند که ساز ایرانی بنوازند، گفت: «درآندوره مبحث نتنویسی و موسیقی کتبی، آنگونه که امروز به آن نگاه میشود، جدی نبود؛ و از سالی که هنرستان موسیقی با فعالیت اساتیدی مانند صبا، خالقی، وزیری و ... شروعبهفعالیت میکند، مبحث کتبیشدن موسیقی و تألیف کتب دراینزمینه کنار هنگ شفاهی مطرح میشود؛ و این اساتید دست به تألیف کتب موسیقی میزنند». این نوازنده ساز کمانچه برخی از تعالیم این ساز را نزد اساتیدی همچون «فرجپوری» و «هادی منتظری» آموخته است، بااشارهبهاینکه درایندوره استاد خالقی چهار کتاب درزمینه ساز ویولن تألیف میکنند و پسازآن نیز هنرجویان موسیقی در انتهای این کتابها به نوازندگی ردیفهای استاد صبا میپرداختند و در انتهای این مباحث، کوک عوض میشد، اضافه کرد: «چون دراینزمان ویولن رواج داشت کوک می، لا، ر، سل دراینزمینه جواب میداد و همه کتب آندوره برهمیناساس، نت نگاری شده و در کتب بیشتر قطعات جدید است و قطعاتی از قدما دراینکتابها موجود نیست و بیشتر قطعات؛ بهجز قطعات استاد صبا که تعریف جدایی دارد، نوشته و تعریف شده است». وی که ساز «قیچک» را بهصورت خودآموز و طبق آنچه از ساز کمانچه و ویولن آموخته بوده، ادامه داده است، بااذعانبهاینکه کتابهای آموزشی هنرستان طبق همین سیستم مکتوب نگارش و تألیف شده است و این سیستم درواقع طبق ویولن نگاشته شده، گفت: «از سال 1332 که استاد بهاری، برای اولینبار بااینکه ویولن میزدند و این ساز رایج و محبوب بود؛ تصمیم میگیرند در رادیو به نوازندگی ساز کمانچه بپردازند و بعدازآن، با نوازندگی ایشان و بعضی اساتید، مانند استاد شکارچی، استاد منتظری و استاد درویش رضا منظمی، بهمرور کمانچه باب میشود و نسل دوم کمانچهنوازان که بعد از قاجار مانند باقرخان رامشگر یا محسنخان اسماعیلزاده وجود داشتهاند، نسل بعدی، وارد گروههای موسیقی میشوند».
اساتیدی مانند «اردشیر کامکار»؛
از سردمداران نسل سوم نوازندگی کمانچه
شاهمحمدی بااشارهبهاینکه ایندوره، بهگونهای بود که آثار قدما بیشتر بازسازی میشد و به رویکردی جدید میپرداختند و نتنویسیها در عین رواج بسیار، بر روی ساز ویولن تمرکز داشت، تصریح کرد: «درایندوره، کمانچه وارد گروهها میشود و بیشتر دیده میشود؛ چراکه تا قبلازاین تنهاوتنها از ویولن در گروهها استفاده میشد و بعدازاین، ما گروههای سومی را داریم که درایندوره، مؤثرترین استاد، آقای اردشیر کامکار هستند که تکنیکهای مختلفی را وارد این ساز کرده و به بررسی پوزیسیونها و شیوههای نوازندگی پرداختند که البته در دورههای قدیمی اشخاصی مثل موسیو هاک، اینکار را میکردند؛ اما در نسل سوم، استاد کامکار هستند که بیشتر سردمدار این مطلب هستند». وی شیوه استاد کامکار را زمینهساز انتخاب ساز کمانچه بهعنوان ساز اصلی در بسیاری از هنرجویان برشمرده و بااشارهبهاینکه کمانچه از ایندوران، با ایجاد نگاهی دوباره وارد عرصه موسیقی شد، خاطرنشان کرد: «درایندوره ساز کمانچه، بهعنوان سازی شناخته شد که دارای تکنیکهای مختلف است و میتواند علاوهبر ردیف شفاهی؛ در نوازندگی انواع تکنیکها و ردیفهایی را که برای ویولن و سازهای مختلف تعریف شده، به ایفای نقش مثبت بپردازد، کنسرتو برای آن نوشته شد که استاد کامکار آنرا نوازندگی کردند و درنهایت این ساز، بین نسل رواج بسیاری پیدا کرد». وی بااشارهبهاینکه ساز کمانچه کاراییهای بسیاری دارد که میتوان باتکیهبرآن، فرهنگ شفاهی و ردیفنوازی را انجام داد و ازنظر تکنیکی درایندوره، سازی شایانتوجه بود، یادآور شد: «در نسل سوم نیز استاد کلهر و دیگر اساتید قرار میگیرند که تأثیر بسیاری در رواج و رونق مجدد کمانچه داشتهاند؛ اما درمورد کتبی که نوشته شده است، باید گفت؛ استاد فرجپوری کتابی در حوزه کوک سل نوشته و توضیح دادند که چون این ساز دوباره رایج شده است یا بهاینعلتکه کتابهایی که نواخته و تدریس میشود، همان کتابهای هنرستان است و درنتیجه ایشان هم ترجیح دادند کوک انتقالی را بنویسند».
لزوم صحبت اساتید فن پیرامون انتقالیبودن ساز کمانچه
این نوازنده ساز کمانچه باتأکیدبراینکه مبحث انتقالیبودن ساز کمانچه میبایست یکبار بهصورت کاملاً جدی بررسی شود و اساتید فن درمورد آن سخن بگویند تا به یک نتیجه برسند، افزود: «اینکه در دورهای موسیقی ما مکتوب شده، هنرستان باز شده، رادیو باز شده و یکسری اساتید به نتنویسی و نتنگاری و مکتوبکردن آثار پرداختهاند، ویولن باب بوده و حالا دوباره وقتی کمانچه رایج شده است، ما همان روش را ادامه بدهیم، باید بررسی شود که تاچهاندازه درست است و تاچهاندازه به هنرجو لطمه میزند». وی باتأکیدبراینکه کتاب «دستور کمانچه» که در دوجلد توسط وی تألیف و منتشر شده، یک متد است و تجربیات شخصی او نیز در تدریس به هنرجویان کمانچه در بخش «یک تجربه» گردآوری شده و درایناثر آمده است، یادآور شد: «دراینبخش بهخوبی توضیح داده شده است که هر مبحثی را میتوان بهچهشکلی تدریس کرد یا در بخشیدیگر به روشها و حرکات مختلفی درزمینه گرمکردن دست پرداختهایم و این کتاب صرفاً تنها یک کتاب نت نیست؛ بلکه یک روش تدریس صفر تا با هنرجو در دورههای مبتدی و متوسط است». وی بااشارهبهاینکه در دورههای مختلف آموزشی، هنرجویانی با سنین پائین داشته و همینامر موجب شده تا او درزمینه تألیف این کتاب گام بردارد، گفت: «هنرجو اگر در ابتدای راه با هدایت دقیق استاد، به تربیت درست گوش خود بپردازد، این قابلیت را دارد که ابسلوت بشود و گوش او دقیقاً همه نتها را بهدرستی بشنود و حالاینکه ما کوک سیم را سُل درنظر بگیریم، بهخاطراینکه کمانچه دراینکوک بهتر میخواند و به آن لا بگوییم و ازسویی، کتابهای ویولن را تدریس کنیم، هنرجو نت دیگری را میشنود و درنهایت نیز گوش او بههمینشکل تربیت میشود و این اشتباه است».
جلوگیری از اشتباهات رایج در نوازندگی کمانچه
این مدرس ساز کمانچه باتأکیدبراینکه باید در مرحلهای جلوی اشتباهات رایج را گرفت یا سیستم را بهگونهای برنامهریزی کرد که جای بحث بسیار دارد و میطلبد متخصصین، بیشتر درمورد آن صحبت کنند، افزود: «چیزیکه من بهشخصه فهمیدهام ایناستکه در تمام سالهایی که هنرجو یا دانشجو بودهام، اگر میشد کوک درست را به من میگفتند، هم گوش دقیقتری داشتم و هم مشکلات گروهنوازی که امروز با آن دستوپنجه نرم میکنیم وجود نداشت». وی بااذعانبهاینکه امروز نوازنده کمانچه، وقتی وارد یک گروه میشود، با سازهای سُلکوک مواجه میشود و مثلاً کوک تار، سنتور و دیگر سازها سُل است، ادامه داد: «نوازنده کمانچه نیز دراینمیان، ساز خود را سلکوک میکند؛ اما به آن لا میگوید؛ اما میتوان از همان اول راه به آن سُل گفت و این دردسرها را نداشت و دراینمیان، کتب موجود را به این کوک انتقال داد و ازنظر نوازندگی، هم برای نوازنده راحتتر است و هم رپرتوآر بهتر و بیشتری دارد». شاهمحمدی بااشارهبهاینکه این انتقال موجب خواهد شد تا تمام کتابهایی که مقابل نوازندگان تار و سنتور قرار میگیرد، بهراحتی مقابل نوازندگان کمانچه نیز قرار بگیرد و همینامر موجب میشود تمام سازها و نتها، بیدردسر، دارای یک رپرتوآر مشترک باشند، افزود: «اگر این اتفاق بیفتد، این انتقال میتواند وجود نداشته باشد و اصلاً الزامی برای آن نداریم و این مبحث در نتنویسی مطرح است. مبحث دیگری که درمورد کمانچه مطرح است اینکه آیا این ساز، بالذات انتقالی هست یا نه؟» نوازنده سازهای قیچک و کمانچه باتأکیدبراینکه سازهای بادی بهعلت مشکلات فنی و مسائل فیزیکالی که دارند، در تمام دنیا جزو سازهای انتقالی هستند؛ اما مثلاً ویولن، ساز انتقالی نیست، گفت: «ممکن است در برخیازموارد کوک 432 درنظر گرفته شود یا در برخیدیگر از موارد، وقتی یک قطعه باروک مینوازند، کوک را بهگونهایدیگر درنظر بگیرد و همانگونه که برای دیگر سازها مانند تار و سهتار اتفاق میافتد و به یک سیم میگویند دو؛ اما ممکن است آنرا سی به مل کوک کنند و باتوجهبه آنچه برای نوازندگی در دست دارند، آنرا بالاتر یا پائینتر درنظر بگیرند یااینکه این ساز در کجا خوب میخواند». وی بااشارهبهاینکه درمورد کمانچه نیز کوکهای «می، لا، ر، سل» و «می، لا، می، لا» و کوکهای دیاپازُن، اگر قرار باشد بهعنوان کوک درنظر گرفته شود، به ساز فشار میآورد، تصریح کرد: «بسیاری از نوازندگانی که به انتقالیبودن این ساز معتقدند، در بسیاریازموارد، مطابق با گروه و حتی در تکنوازیها نیز آنرا یکپرده پائینتر که همان سل است، کوک میکنند و این یعنی این مبحث انتقالیبودن؛ بهجز سیستم آموزشی که با آن رشد کرده و بالا آمدهایم، در گروهنوازی نیز آنرا سُلکوک میکنند؛ اینکه چرا باید به سیمی که سه کوک میشود، لا گفته شود، مبحثیست که واقعاً جای بحث دارد و باتوجهبهاینکه نسل جدید درحالرشد هستند، باید گوشی قویتر داشته باشند. این مبحث باید بررسی شود که چه الزامی وجود دارد که ما باید اینمسیر را ادامه بدهیم».
مقدمهای بر کتاب «دستور کمانچه»
شیما شاهمحمدی در جایگاه نویسنده «دستور کمانچه»، درتوضیح مختصری که بهعنوان مقدمه در کتاب آمده؛ در جلد اول آورده است: «طبق مطالعات و تجربیات گسترده در امر آموزش، تلفیق آواز و حرکت، از کارآمدترین شیوهها برای آموزش موسیقیست. برایناساس؛ نگارنده از تلفیق این دو برای آموزش به نوآموزان دراینکتاب بهره برده. باتوجهبه انعطافپذیری کار عملی در تدریس، نگارنده نیز تجربیات خود را باعنوان «یک تجربه» دراینکتاب آورده است. کتاب دستور کمانچه، با تمرکز بر آموزش مقدماتی ساز کمانچه، با ارائه یک چارچوب کلی برای این هدف، نوشته شده است». در مقدمه جلد دوم کتاب نیز چنین آمده است: «دراینکتاب، هنرجویان فواصل موسیقی ایرانی را فرامیگیرند. در هر دستگاه، یک تصنیف و چندقطعه آورده شده . برای فراگیری درستِ فواصل، بهتر است در هر دستگاه، درآمد و گوشههای محدوده درآمد بهصورت شفاهی تدریس شوند تا هنرجو به درک درستی از فضای مُدال و فواصل آن دستگاه برسد. خطی آوازی بهنام یک تجربه در هر دستگاه آورده شده که گردش نغمات و نتهای اصلی در محدوده درآمد را نشان میدهد. هدف این کتاب، ارائه یک چهارچوب کلی برای آموزش دوره متوسطه ساز کمانچه است؛ با این امید که مفید و مؤثر واقع شود».
عکس: علیرضا صفرنژاد
امین کردبچه چنگی