آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
آب در کوزه و مطبوعات، تشنه!
کد خبر: 291074 | تاریخ مخابره: ۱۴۰۰ شنبه ۱۳ آذر - 07:27

سخن مدیرمسئول

آب در کوزه و مطبوعات، تشنه!

علی‌اکبر بهبهانی

امروز کارخانه‌های داخلی تولید کاغذ را مخاطب قرار داده و از روزهایی یاد می‌کنم که صنایع چوب ‌و ‌کاغذ مازندران، کاغذ پارس و یکی،‌دو کارخانه کوچک داخلی، تولید کاغذ می‌کردند. ناشران و کتاب‌فروشان، از کسادی کار یا نبود کاغذ سخن نمی‌گفتند و مطبوعات تمام طول کیوسک‌ها و بیشتر از آن‌را اشغال می‌کردند. صبح‌ها در پیاده‌روها از چندمتر مانده به کیوسک مطبوعات، خریدارانِ روزنامه‌های صبح؛ به‌‌ویژه روزنامه‌های ورزشی برای خرید صف می‌بستند. آن‌وقت‌ها در کیوسک‌ها نه شکلات می‌فروختند، نه سیگار و ...؛ فروش مطبوعات آن‌قدر بود که زندگی آنان را تأمین می‌کرد؛ اما این‌روزها، در کیوسک‌ها انواع تنقلات موجود است و رزقِ کیوسک‌داران از‌این‌راه تأمین می‌شود. این‌روزها، ما مطبوعاتی‌ها بزرگ‌ترین دغدغه کاری‌مان، یا نبود کاغذ یا گرانی آن‌است‌که درپیِ حذف ارز وارداتی 4200‌تومانی، بدجوری ناخوش شده‌ایم؛ طوری‌که اکثریت‌قریب‌به‌اتفاق، به درد الیم چه کنم گرفتار آمده‌ایم. نبود و گرانی کاغذ، دارای دو بعد خارجی و داخلی‌ست. در بعد خارجی، کاغذ روزنامه را روس‌ها، هندی‌ها، سوئیسی‌ها و حتی چینی‌ها بسیارگران کرده‌اند. در بعد داخلی هم حذف ارز دولتی و بی‌انصافی واردکنندگان و فروشندگان کاغذ، باعث شده که متأسفانه با احتکار آن، بیشترین لطمه را به کتاب و روزنامه وارد کنند. درچنین‌شرایطی جماعت مطبوعاتی را در تنگنا قرار داده‌اند که در بلندمدت مجموعه این مشکلات، آسیب عمده‌ای به عرصه فرهنگ وارد می‌کند. باز در‌کمال‌تأسف، دلمان خوش بود که کارخانه‌های تولیدی داخلی، در سال جهش و افزایش تولید، ما را کمتر محتاج به بیگانگان خواهند کرد که صدالبته و زهی خیال باطل! یکی از این کارخانه‌ها، صنایع چوب ‌و ‌کاغذ مازندران است که مدیریت‌های ناکارآمد شرایط نامطلوبی را برایشان ایجاد کرده و افکار آنان، بسان فروشندگان تماماً درجهت درآمد بیشتر سیر می‌کند؛ این‌افراد این‌روزها که مسئله کمبود و گرانی کاغذ به یک معضل تبدیل شده، بازهم در فکر درآمدزایی و فروش و درنتیجه سودآوری بیشتر هستند و به‌همین‌خاطر، تولید کاغذ روزنامه را متوقف کرده و حتی کاغذ تحریر را که می‌توانند به‌عنوان تسکینی موقت برای رونق مطبوعات به‌کار گیرند، در کارخانه‌های عظیم خود تولید نمی‌کنند و به‌جای‌آن فلوتین و کاغذهایی که در کارخانه‌های کارتن‌سازی کاربرد دارد را تولید می‌کنند. دو سهامدار عمده این کارخانه یعنی بانک ملی ایران و سازمان بازنشستگی کشوری نیز با بی‌تفاوتی نظاره‌گر اوضاع‌و‌احوال تولیدات آن هستند و اگر باور می‌داشتند که این کارخانه و تأسیس آن با نیت تولید سالیانه حدود 170هزار‌تن کاغذ، بنا شده است و در چند‌سال‌اول با حداکثر توان، کشور را بی‌نیاز از واردات فراوان از سایر کشورها کرده بود، باید پاسخگو بودند که چرا این‌روزها تغییر افکار نمی‌دهند و به‌فکر بهبود و رونق فرهنگ عمومی نمی‌شوند؛ درحالی‌‌که اگر این کارخانه عظیم و کارخانه کاغذ پارس، به فرهنگ کشور توجه بیشتری می‌کردند، تولید و چاپ کتاب از 5000 و 3000 نسخه به 50نسخه نمی‌رسید و روزگار مطبوعاتی‌ها هم به این سختی نمی‌‌گذشت. خوشبختانه در برنامه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، کمک به کارخانه‌های داخلی، برای تولید کاغذ و بی‌نیازی یا حداقل کم‌نیازی به واردات کاغذ از خارج، به‌چشم می‌خورد و وی به‌این‌مقوله توجه جدی کرده است که امیدواریم دراین‌راه موفق باشد و بتواند مطبوعات را از حالت نیمه‌جان فعلی نجات دهد. بدیهی‌ست؛ رونق کتاب و روزنامه و به‌تبع‌آن مشاغلی مثل کیوسک‌داری، حمل‌و‌نقل، سیستم توزیع، چاپخانه‌داران و شمار بسیاری از کارکنان شاغل در‌این‌رسته‌ها تأثیرات مهمی به‌همراه خواهد داشت و درنهایت، خانواده‌های ایرانی که در‌این‌حوزه‌ها فعال بوده و شاید بیش از 10میلیون‌نفر را شامل می‌شوند، به‌تبع این رونق، روزگار بهتری را ان‌شاءالله خواهند داشت

 

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه