جیرهبندی کتاب!
وحید حاجسعیدی
مسئولین فرهنگی کشور گاهیاوقات که درحال سیر در فضای مجازی هستند بهصورت ناگهانی و غیرمترقبه متوجه میشوند که اوضاع کتاب و کتابخوانی و تیراژ کتاب حسابی بیریخت است و ملت اصلاً کتاب نمیخوانند. البته حق هم دارند؛ چون تیراژ برخی کتابها از جزوههای معلمهای مدرسه ما هم پائینتر است! درواقع مقایسه تعداد فستفودیها یا لوازمآرایشیها با کتابفروشیها نشان میدهد، مردم زیاد با یار مهربان، صمیمی نیستند و فعلاً سرانه مطالعه ناچیز است و ما هم ترجیح میدهیم درمورد این آمار سکوت کنیم. البته بخشی از این بیمهریها نسبت به کتاب، به محتویات کتابهای جدید برمیگردد. راستش را بخواهید چندروزپیش نیممیلیونتومان کتاب رایگان از مؤسسهای برای مؤسسه ما ارسال شد. ازآنجاییکه ما طناب مفت گیر بیاوریم خودمان را دار میزنیم، چند جلدی را برای مطالعه به منزل بردیم. اما هرقدر بیشتر مطالعه کردیم بیشتر ناامید شدیم. کتابهای داستان که قربانش بروم آدم را یاد «اصغر فرهادی» و پایان باز میاندازد. آدم گاهی اوقات فکر میکند نویسنده یادش رفته بقیه داستان را بنویسید یا شاید موقع چاپ در چاپخانه بخشی از کتاب گم شده است! بقیه ژانرها هم یادآور فیلمهای رسانه میلی و برنامههای کارشناسی و سریالهای مکش مرگ من این رسانه است. بااینوجود لذتی که در خواندن کتاب مفت هست در کتاب خریداریشده یا حتی امانتی نیست و ما فعلاً درحال مطالعه این کتابها هستیم. اما متأسفانه همه مردم اینطور نیستند و حتی اگر کتاب رایگان دراختیارشان بگذاریم، بازهم میلی به خواندن کتاب ندارند و ترجیح میدهند در همان تلگرام به سیر آفاقوانفس بپردازند. اما هر مشکلی چارهای دارد و ما امروز سعی میکنیم پنل پیشنهادیمان را براساس تغییر رویکرد مردم نسبت به کتاب تنظیم کنیم:
الف. جیرهبندی کتاب: بدون شک همه شما داستان «الانسان حریص علی ما مُنِع» را شنیدهاید و اینکه هرقدر انسان را از چیزی منع کنند، نسبت به آن حریصتر میشود. فلذا پیشنهاد میشود درمورد کتاب نیز از الگوی پیشنهادی قلیان استفاده کنیم. درواقع، میتوان با تعطیلی کافهکتابها، کتابفروشیها و کتابخانهها و توزیع کتاب بهصورت یارانهای و ازطریق سیستم جیرهبندی یا سهمیهبندی، ذائقه مردم را نسبت به کتاب تغییر داده و آنها را به سمت کتابخوانی سوق دهیم. باور کنید با این سیستم حتی بازار سیاه کتاب هم راه میافتد و آمار تیراژ کتابها از دانلود نرمافرازهای شبکههای اجتماعی بالاتر میرود!
ب. کیفیتبخشی نمایشگاه: ما یک آشنا داریم که میگفت: «امسال نمایشگاه کتاب نرفتم، خودم تو خونه سیبزمینی سرخ کردم خوردم!» بنابراین، میتوان با افزایش حواشی و فعالیتهای جانبی نمایشگاههای کتاب، نظیر راهاندازی نمایشگاه پوشاک فصلی، جشنواره غذاهای سنتی و بومی، کنسرت موسیقی و ... موجبات رونق نمایشگاههای کتاب را فراهم کرد و علاوهبر پویایی صنعت چاپ و نشر کتاب، اشتغالزایی و پُرکردن اوقات فراغت سالم را نیز هدف قرار داد.
پ. وام کتاب: درحالحاضر یکی از راهکارهای خالیکردن انبارهای صنایع، اعطای وام به خریداران کالاست. درصد سود و میزان بازپرداخت، هزینه رهن خودرو و فک آن، هزینه سند نهایی و شمارهگذاری، بیمه بدنه به مدت کل قرارداد و سایر هزینههای تحمیلی هم در این رویکرد هیچ تأثیری ندارند و این وام حتی میتواند مرزهای کمپینها را در هم نوردد و طوفانی از اشتیاق راه بیندازد. با این شیوه دیدیم افرادی که تا دیروز در کمپین نخریدن خودرو شرکت کرده بودند، در صف هم ایستادند و دو روز دیگر هم در توجیه این حرکتشان اذعان میکنند: «همه خریدند؛ ما هم خریدیم!» فلذا توصیه میشود دولت در کنار وام پایاننامه، وام خودرو، وام سیل و گردوغبار، وام خرید کالاهای ایرانی و وام ازدواج، این لابهلا مختصر وامی هم بابت کتاب درنظر بگیرد. درصد سود و میزان آنهم بههیچعنوان مهم نیست؛ مهم خروج صنعت کتاب از رکود است که بهحمدالله محقق میشود!