• شماره 2375 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۸ آذر

هوتن شکیبا:

خوشحالم که جوان‌اول عاشق هستم

هوتن شکیبا می‌گوید که خوشحال است به‌عنوان جوان اول عاشق در سینما شناخته می‌شود. به‌گزارش سایه؛ این بازیگر که با بازی در فیلم‌های «شبی که ماه کامل شد»، «تی‌تی» و «ابلق»؛ و نیز مجموعه تلویزیونی «لیسانسه‌ها» به‌عنوان بازیگری عاشق‌پیشه شناخته شده است، می‌گوید ازآنجاکه کاراکترهای نمایشی متفاوت‌اند، نوع عاشق‌شدنشان نیز متفاوت می‌شود؛ بااین‌حال خوشنود است که به‌عنوان جوان‌اولی عاشق در سینما شناخته می‌شود. او همچنین تأکید دارد که از قضاوت کاراکترهایی که بازی می‌کند می‌پرهیزد و همه تلاشش را به‌کار می‌گیرد تا این‌کاراکترها را قضاوت نکند. این بازیگر درباره پیچیدگی نقش‌هایی که تاکنون بازی کرده، بااشاره‌به شخصیت «عبدالحمید» فیلم «شبی که ماه کامل شد»، گفت: «شاید در ذهن خیلی‌ها شبی که ماه کامل شد، یک فیلم سیاسی‌ست؛ اما به‌نظرم اصلاً این‌طور نیست؛ این فیلم واقعاً یک عاشقانه و یک عاشقانه تلخ است. درواقع، به این می‌پردازد که چطور یک ایدئولوژی غلط و اصرار بر یکسری قوانین می‌تواند قبل‌از‌هرچیزی یک عشق را این‌طور نابود کند. فرقی هم نمی‌کند که این مذهب اسلام است یا هرچیز دیگری و در هرجایی در دنیا تأثیرش را روی عشق و محبت و ارتباط آدم‌ها می‌گذارد». وی درباره بازی در شخصیت چندوجهی «عبدالحمید» توضیح داد: «چیزی‌که در بازیگری به آن اعتقاد دارم این‌است‌که آدم خیلی نباید کاراکتری را که بازی می‌کند، قضاوت کند؛ بلکه بیشتر باید درکش کند و این نیازمند یک شناخت است. این شناخت نیز ازطریق متریالی همچون فیلم‌نامه یا تفکرات کارگردان یا فرهنگ خود جامعه به‌دست می‌آید. درمورد شخصیت عبدالحمید، پیش‌ازاینکه او را جنایتکار و تروریست ببینیم، گفتم او یک انسان است که جایی اشتباه کرده. هیچ کاراکتری یک‌دفعه در بدو تولد جنایتکار نیست و شرایط و فشاری که آن کاراکتر از همه‌جهت متحمل می‌شود، باعث می‌شود که در مسیر تغییر کند. برای من هم عبدالحمید این‌طور بود؛ و به‌درستی هم در فیلم‌نامه نوشته شده بود. بخش‌هایی اضافه شد که شاید در واقعیت این‌طور نبود. او را یک نوازنده نشان دادیم که شعر می‌گوید و خطاطی می‌کند. همه وجوه در فیلم‌نامه به او اضافه شد که بگوییم ما با یک انسان طرف هستیم که دارای احساس است و به‌مرور این احساس در او کشته و تبدیل به چیز دیگری می‌شود. واقعیت این‌است‌که خیلی برای من سخت بود و یادم نمی‌رود روزهای آخری که فیلم‌برداری انجام می‌شد و به آن‌شبِ سخت آخر فیلم نزدیک می‌شدیم، خیلی برایم سخت بود اینکه نخواهم او را خیلی قضاوت کنم و در درونم تلاش کنم به او حق بدهم که دارم کار درستی انجام می‌دهم؛ اگر این‌کار را نمی‌کردم، یک بازی دروغ می‌شد». او بااشاره‌به دشواری بازی در نقش «عبدالحمید» افزود: «خیلی برای خودم سنگین بود و اینکه مدام در ذهنم این جمله را تکرار می‌کردم که عبدالحمید؛ هم یک قربانی‌ست و هم قطعاً درآن‌شرایط برایش راحت نبوده. قطعاً زنش را دوست داشته. قطعاً به‌دلیل شرایط و تأثیری که گرفته این‌کار را کرده و درآن‌لحظه صددرصد سیاه نبوده است. من تلاش کردم این حس دوگانه که همیشه همراهش بود در فیلم باشد». وی گفت: «هریک‌از‌ما شاید به نوع متفاوتی عشق را تجربه ‌کنیم. شاید این دوست‌داشتن و عشق افلاطونی یا هر بعدی که در نظرش بگیریم، در شَمای کلی یک‌چیزهایی شبیه به همدیگر داشته باشد. به‌نظرم هر آدمی در یک جزئیاتی متفاوت است و این تفاوت برای من در این نقش‌هایی که در فیلم‌نامه هست، وجود دارد. من سعی می‌کنم فقط همان‌چیزی را که در کاراکتر هست و آنچه که حس می‌کنم آن کاراکتر تجربه کرده، نشان دهم. ما همیشه ترکیبی از انواع حس‌ها و انواع واکنش‌ها هستیم. ما عاشق می‌شویم؛ انگار ترس هم کنارش می‌آید. حتی ترس ازدست‌دادن هم‌زمان با عاشق‌شدن ایجاد می‌شود و ترس نرسیدن دارد با آن می‌آید. همیشه هنگام بازی، سعی می‌کنم به وجوه دیگر هم فکر کنم که کاراکتر، عمقی پیدا کند و صرفاً در سطح حرکت نکند».

 

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه