کیشومات انگلیس در پناهندگی
علیاکبر بهبهانی
باید بپذیریم که انگلیس اینروزها با بریتانیای کبیر قرن 18 و 19 تفاوت بسیار دارد و رفتهرفته از کیان این کشور کاسته شده است. هرچندکه هنوز سران آن و دو حزب کارگر و عوام، با یاد گذشته، دست به اعمالی میزنند که از آنان آبرو میبرد و گذشته استعمارگرانه خود را بیشتر نمایان کرده و هتک حیثیت از خود میکنند. انگلیسیها باوجودیکه شکستهای زیادی را در داخل و خارج متحمل میشوند، هنوز بر سر عقل نیامده و با یاد گذشته روزگار میگذرانند. رسواییهای گاهوبیگاه در هیئت دولتهای آن و اقتصاد آسیبدیدهاش، هنوز نتوانسته است سیاستمداران گذشتهاش را بر سر عقل بیاورد. گواینکه سیاستمداران آن، متعدداً خود را به خواب میزنند و قصد بیداری ندارد. خروج این کشور از اتحادیه اروپا نیز حکایت از خودبزرگبینی سران دو حزب عمده آن دارد که از وقایع قرن 20 و 21 درس عبرت نگرفتهاند. بهخصوص در دوره دوساله کرونا اگرچه مراقبتهای هم بهداشتی و اجتماعی توسط مردم آن کشور، توانست از شدتوحدّت اوایل ظهور این ویروس در انگلیس کم کند، اما در سطح بالاترین قدرت اجرایی آن، یعنی بوریس جانسون؛ نخستوزیر انگلیس، درست هنگامیکه ارقام مبتلایان و جانباختگان این کشور، در شمار پنج کشور اول جهان بود، گویا به ضیافتها، مهمانیها و خوشگذرانی شبانه مشغول بوده و ملت انگلیس را از یاد برده بود که افتضاحی تاریخی برای نخستوزیر و حزب او بهشمار آمد. انگلیس برخلاف سخنپراکنیهای همیشگی پیرامون آزادی، حقوق بشر، دفاع از پناهندگان، حتی برخلاف وعدههای دادهشده به اتحادیه اروپا و آمریکا و اوکراین، مبنیبر پذیرش آوارگان جنگ روسیه با اوکراین، خلاف وعده عمل کرده و شمار بسیار کمی از آوارگان اوکراینی را پذیرفته است؛ اما حرکت آخر این کشور که مهاجران بسیاری را که از فرانسه و دریای مانش گذشته و با هزاران رنج و محنت، وارد انگلیس شده بودند، به شدیدترین و بیرحمانهترین صورت ممکن آماده گسیل به رواندا کرد، بسیار قابلتأمل است که در این اتخاذ تصمیم، مقامات قضائی این کشور با همفکری با نخستوزیر اراده کردهاند مهاجران را علیرغم خواست آنان که پناهندگی به انگلیس است، نادیده گرفته و بهاجبار به کشور وامانده و غیرایمن رواندا اعزام کنند که خوشبختانه بنا به خواست جهانی و افکار عمومی مردم عادی انگلیس و بهویژه دادگاه حقوق بشر اروپا، در دقیقه 90 و درحالیکه تنها یکساعت به پرواز بهسوی رواندا باقی بود، دولت انگلیس، علیرغم میل باطنی، ناچار به لغو پرواز شد. اینک یک سؤال برای آزادیخواهان جهان مطرح شده است که چگونه انگلیس که در همه امور از پناهندگان پشتیبانی میکرده و حتی مشوق پناهجویان بوده است، حرف و عملش دوگانه مینماید؟ یعنی بهگفته قدیمیها؛ مرگ را برای بیگانه میپذیرد؛ اما خود حاضر نیست برای یک لحظه تب کند. درنتیجه این موضعگیری انگلیس در این برهه حساس، مردم چند کشور را که از اوضاع جاری در کشورشان ناراضی بوده و حتی چهبسا تحتتعقیب و آزار کشورها بودهاند، این بریتانیای کبیر، درنهایت شقاوت و بیرحمی میخواهد به رواندا اعزام کند. چهبسا اگر این پناهندگان در کشورشان زنده ماندهاند، در رواندا که بهشدت ناامن است، جان ببازند. نمیدانم آیا وجدانهای بهخوابرفته سران انگلیس، بهاینزودیها بیدار میشود یا نه؟ بهویژه که وقتی فردی خود را به خواب بزند، بیدارکردن او بسیاردشوار و ناممکن است. درپایان امیدواریم ملل رنجدیده جهان، از این ابرقدرتان بینیاز باشند.