«جامعه جهانی» یا تکههای کوچکی که برای دنیا تصمیم میگیرند؟
تا پیش از وقوع جنگ جهانی اول نهاد یا محلی برای اجماعی جهانی علیه جنگ و درگیری یا حل مسائل حساسیتبرانگیز در ابعاد بینالمللی وجود نداشت تااینکه سازمانی میاندولتی بهنام «جامعه ملل» یا «مجمع اتفاق ملل» در 10 ژانویه ۱۹۲۰ و درپی اجلاس صلح پاریس تأسیس شد که با اعلام وجود خود رسماً به جنگ اول جهانی پایان داد. اهداف این سازمان چنانکه در میثاق جامعه ملل آمده بود جلوگیری از وقوع جنگ ازطریق برقراری امنیت جمعی، خلعسلاح و حل اختلافهای بینالمللی از راه مذاکره و حکمیت عنوان شده بود. این نهاد در ادامه کارش به موفقیتهایی دست یافت ازجمله توانست قدمهایی هرچند اندک در راه تقویت حاکمیت قانون و سازماندهی روابط بینالملل در سراسر جهانی که کشورهای آن با پیش آمد کوچکترین مسئلهای با یکدیگر درگیر میشدند بردارد و مفهوم امنیت دستهجمعی و مقابله با بیماریهایی همهگیر، بردهداری، کار کودکان که از اساس به فطرت هر انسانی سازگاری نداشتند، بردارد و تاحدودی حقوق پناهجویان و کارگران را بهبود بخشد. این سازمان، اما درادامه بهدلیل نبودن ضمانتی برای اجرای قطعنامه نامههایی که تصویب میکرد و عدم توان کنترل دولتهای بزرگ و بانیان جنگ جهانی اول، درست تنها پس از 26سال یعنی ۲۰ آوریل ۱۹۴۶ با نهادی که حالا بهنام سازمان ملل آنرا میشناسیم جایگزین شد و رسماً انحلال یافت. البته از جمله دلایل دیگر انحلال این سازمان، عدم عضویت آمریکا در آن بهعلت عدمتصویب معاهده ورسای بود که خود عاملی برای در موضع ضعف قرارگرفتن جامعه بینالملل بود که سایر کشورهای قدرتمند عضو را چندان پایبند به این جامعه و تصمیمات آن قرار نمیداد. نمونه بارز آن عدماطمینان فرانسه ازاینبودکه درصورت حمله دوباره آلمان جامعه ملل بتواند مانع آن شود. حالا پس از انحلال، سازمان ملل میراثدار نهادی شده بود که با تولدش، آتش جنگ جهانی اول را خاموش و با مرگش نیز جنگ جهانی دوم خاتمه یافته بود و بهعنوان یکی از اجزای نظام بینالملل تلویحاً عنوان جامعه جهانی را یدک میکشید. بهگزارش باشگاه خبرنگاران جوان؛ عبارت «جامعه جهانی» که با سازمان ملل نسبت کل به جزء دارد و بعضاً با شنیدن این کلمه ذهن ما بهسمت سازمان ملل منعطف میشود اصطلاحیست که در موضوعات سیاسی و حقوق بشری، برای معرفی یک مجموعه بینالمللی از کشورهایی با تفاوتهایی عمده، اما همسو بهکار میرود. احتمالاً عباراتی مثل «بهخاطر جامعه جهانی» یا «با تأیید جامعه جهانی» را شنیدهاید که درواقع این عبارات برای اشاره به سازمان ملل یا ارگانهای وابستهبهآن مورداستفاده قرار میگیرد و معمولاً بر وجود یک دیدگاه مشترک نسبت به مسائلی مثل مسئله حقوق بشر یا نشاندادن حمایت بینالمللی از یک دیدگاه درمورد مسئلهای بحثبرانگیز دلالت دارد. جامعه جهانی در تعریفی که از خود ارائه کرده از تأمین نیازهای انسانی، کمکهای بشردوستانه، حفظ حقوق بشر را از اهداف خود برشمرده و درنظر دارد کشورهای غیرمتعهد، جهانسومی را ازطریق زیرساختهای ارتباطاتی به جهان جوامع توسعهیافته، وصل کند. اعضای این جامعه که جلوتر با ماهیت آنها آشنا میشویم آنطورکه ادعا میکنند درجهت برقراری و حفظ صلح جهانی ازطریق یک فرآیند صلحآمیز قادر هستند از ظرفیتهای خود برای پایاندادن به جنگهای محلی-منطقهای و جنگهای جهانی استفاده کنند؛ اما الفاظی مثل «جامعه جهانی فکر میکند یا معتقد و نگران است» و آنچه پیشتر گفته شد ظاهر امر بوده و چیزی جز دنبالهدارشدن انحراف سازمان جامعه بینالملل نیست و آنچه به آن اشاره میشود اصلاً جامعه بینالمللی بهمعنای همه دولت-ملتهایی که جهان را تشکیل میدهند نیست؛ بلکه درواقع فقط یکتکه کوچک از آن است. تکه کوچکی که با سوءاستفاده از عنوان جامعه جهانی و استفاده ابزاری از آن درجهت نیل به اهداف خود که متغایر با حقوق ذاتی بشر نیز هست کاملاً با اهداف تشکیل و مجتمع شدن این جامعه متضاد عمل میکنند. این تکه کوچک که کمتر از یکپنجم جمعیت جهان را تشکیل میدهد، بهمعنای دقیق کلمه همان جهان غرب (نه غرب جغرافیایی) نام دارد و در اروپای غربی، آمریکا و جوامع شرقی آسیا همراه با آنان خلاصه میشود؛ البته باقی کشورها با آن و تصمیمهای آن موافق نیستند. چندیپیش سفیر چین در لبنان با انتشار تصویری دراینباره نوشت؛ این «جامعه بینالمللی» است که همیشه درباره آن میشنوید. آورام نوآم چامسکی؛ فیلسوف، مورخ، منتقد اجتماعی و فعال سیاسی آمریکایی دراینراستا تأکید میکند که عبارت جامعه جهانی برای اشاره به آمریکا و دولتهای مشتری و متحدانش، در رسانههای این دولتها استفاده میشود. مارتین جک؛ روزنامهنگار و استاد دانشگاه انگلیسی نیز در گاردین مینویسد: «همه میدانیم منظور از لفظ جامعه جهانی چیست، مگر نه؟! این مسلماً یعنی غرب، نه چیزی بیشتر و نه چیزی کمتر؛ استفاده از عبارت جامعه جهانی راهیست برای ستایش غرب، برای جهانیکردن آن و اینکه محترمتر، بیطرفتر و پرطمطراقتر بهنظر برسد». ازاینرو کشورهایی مثل چین، روسیه، هند، برزیل و آفریقای جنوبی که غالباً اقتصادهای نوظهوریاند یا حداقل حرفی برای گفتن یا ایدئولوژی برای ارائه دارند ازطریق ایجاد سازمانهای اقتصادی و پیمانهای امنیتی همچون سازمان بریکس، جنبش عدمتعهد یا سازمان همکاریهای شانگهای بهدنبال مقابله با این سوءاستفاده ابزاری از عنوان جامعه جهانی هستند.