• شماره 2535 -
  • ۱۴۰۱ شنبه ۱۱ تير

نگاهی به مقوله توانمندسازی جوانان

ایران را تک‌نفره نمی‌توانیم بسازیم

مهرداد ناظری

بدون شکی یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که در قرن بیست‌ویک باید به آن توجه شود، مسئله توانمندسازی نسل آینده است. باتوجه‌به شرایط اقتصادی سخت و گذار جامعه ایران از یک اقتصاد نفتی به‌سوی یک اقتصاد مستقل از منابع‌طبیعی، باعث شده که وضعیت زندگی بسیاری از مردم با تحولات ناگهانی روبرو شود. تورم لجام‌گسیخته، بیکاری، فقر و فاصله طبقاتی بخشی از عواملی‌ست که این‌روزها بسیاری از ایرانی‌ها با آن درگیر هستند؛ اما آنچه حائزاهمیت است این‌است‌که نسل جوان باید بتواند در چنین فضایی و علی‌رغم همه سختی‌ها و رنج‌ها، راه خود را برای ساختن آینده بیابد. اگر قرار باشد که جوانان در کنار بزرگ‌سالان ناامیدی، پوچی، رخوت و سستی را دریافت کنند درآن‌صورت نمی‌توان انتظار داشته باشیم که در سال‌های آینده اتفاق‌های خوبی برای جامعه ایران بیفتد. درواقع اگر می‌خواهیم که به درخشش جوانان امیدوار باشیم باید از یکسو زمینه‌ها، پتانسیل‌ها را ایجاد و ازسوی‌دیگر، ظرفیت‌های درونی آن‌ها را تقویت کنیم در غیر این صورت باید انتظار داشته باشیم که دریافت و اکتساب ناامیدی از نسل کهن‌سال جامعه باعث می‌شود که جوانان در سنین جوانی به خودکشی و ناامیدی روی آورند. براین‌مبنا در بسیاری از کشورها بر روی مقوله توانمندسازی کارهای سامانمندی صورت می‌گیرد. در ژاپن و آلمان بعد از جنگ جهانی دوم همین مسیر پیموده شد و به جوانان تأکید شد که می‌توان بر روی خاک و خاکستر، ققنوس‌وار جهانی نو را ایجاد کرد. حال سؤال این‌است‌که توانمندی چیست و چگونه می‌توان آن‌را احیا کرد؟ توانمندی یعنی توجه به استعدادها و تقویت نگرش امیدواری در افراد، آن‌هم درست درزمانی‌که شرایط بحرانی و نامناسب است. وقتی از توانمندسازی صحبت می‌شود توانمندسازی را در پنج حوزه می‌توان مدنظر قرار داد:
۱- توانمندسازی روانی، 2-اجتماعی، 3-سازمانی،4- اقتصادی و 5-فرهنگی.
توانمندسازی روان‌شناختی یعنی ایجاد نوعی خودکارآمدی، آگاهی درونی و اینکه برای مشکلات راه‌حل‌هایی وجود دارد و افزایش قدرت اعتمادبه‌نفس و عزت‌نفس به‌گونه‌ای‌که هر کس بتواند مسیر خود را در جامعه بیابد. این‌روند به ما کمک می‌کند تا فردیت و قدرت اراده تصمیم‌گیری در افراد تقویت شود.
توانمندسازی اجتماعی یعنی توجه به مقوله رهبری، بهبود ارتباطات، ایجاد شبکه‌هایی از حمایت،‌ حمایت از افراد و رسیدگی به مشکلات افراد است. دراینجا لازم‌است‌که قدرت برقراری ارتباط، شیوه‌های رهبری در جوانان تقویت شود به‌گونه‌ای‌که آن‌ها بتوانند در تعامل و کنش‌های ارتباطی مسیرهای مناسبی را برای خود ایجاد کنند. علاوه‌براین، توانمندسازی اجتماعی به جوانان درمورد اشکال گوناگون سواد آموزش می‌دهد و برای آن‌ها این امکان را فراهم می‌کند که در جامعه بتوانند نقش فعالی ایفاء کنند.
توانمندسازی سازمانی یعنی ایجاد پایگاهی از منابع برای یک جامعه ازجمله ایجاد سازمان‌های داوطلبانه، اتحادیه‌ها، انجمن‌هایی که هدفشان حمایت، ترویج و حمایت از افراد کم‌توان یا ناتوان است. دراین‌خصوص لازم‌است‌که به جوانان زمینه‌های ایجاد کارهای داوطلبانه را آموزش داده و زمینه‌های شکل‌گیری اتحادیه‌ها را در آن‌ها ایجاد کنیم. توانمندسازی اقتصادی یعنی ایجاد مهارت‌های کارآفرینی، نحوه ایجاد خوداشتغالی، چگونگی داشتن امنیت درآمدی‌ست که موضوع بسیارمهمی در هزاره سوم است که جوانان باید دراین‌زمینه نیز تربیت شوند.
توانمندسازی فرهنگی یعنی بازآفرینی شیوه‌های فرهنگی، توجه به بازتعریف قواعد و هنجارهای فرهنگی که برای جوانان قابل‌قبول است.
درمجموع می‌توان گفت که اگر در یک جامعه بتوانیم در این پنج زمینه کارهای سامانمندی انجام دهیم درآن‌صورت می‌توان امیدوار بود که جوانان راه خود را می‌یابند. دراینجا باید درنظر داشت که در گذشته همواره به این‌موضوع توجه و تأکید می‌شد که ما بتوانیم آینده‌ای را ایجاد کنیم تا جوانان بتوانند در بستر ایجاد شده توسط نسل‌های گذشته مسیر خود را ادامه دهند. مثلاً در کشورهایی مثل کره جنوبی،‌ ژاپن و چین نسل کارآفرینان و نوآورانی در دهه 1960 و 1970 پدید آمد که توانستند راه را برای جوانان در سال‌های پایانی قرن بیست و بیست‌ویک مهیا سازد؛ اما اگر زمینه به‌گونه‌ای پیش رود که دیگر نتوانیم مسیر را برای جوانان تسهیل کنیم، درآن‌صورت این خود جوانان هستند که باید راه خود را بیابند. برهمین‌اساس فرانکلین روزولت می‌گوید: «ما همیشه نمی‌توانیم آینده را برای جوانان خود بسازیم؛ اما می‌توانیم جوانان خود را برای آینده بسازیم». دراینجا لازم‌است‌که توانایی‌های درونی و قدرت انجام کارهای سخت را به آن‌ها بدهیم. جوانان باید برای روزهای سخت آماده شوند. اینکه همه زندگی در مصرف، فراغت و لذت گذر کند هیچ راه مناسبی برای احیای آینده آن‌ها نخواهد بود. نکته دیگراینکه جوانان نباید به‌فکر یک‌شبه‌پولدارشدن باشند، این تفکر می‌تواند یک جامعه‌ای را به بیراهه بکشاند. براین‌مبنا شاید لازم است قدرت خودباوری را در آن‌ها افزایش دهیم. سالوادور دالی می‌گوید: «من در شش‌سالگی می‌خواستم آشپز شوم، اما در هفت‌سالگی می‌خواستم ناپلئون شوم و جاه‌طلبی‌هایی من ازآن‌زمان به‌طورپیوسته درحال‌رشد بوده است». اگر جاه‌طلبی‌های معقول در جوانان رشد نماید آن‌ها می‌توانند بااعتمادبه‌نفس کارهای سامانمندی انجام دهند در غیر این صورت هرگونه ناتوانی در صرف فعل خواستن می‌تواند آن‌ها را در مسیرهای نامناسبی سوق دهد. دراینجا چندراه را می‌توان درجهت توانمندسازی جوانان پیشنهاد داد: اول‌آن‌که لازم است به کودکان‌ونوجوانان کمک کنیم تا علایق و پتانسیل‌های خود را کشف کنند. کنجکاوی اولین‌قدم برای ایجاد احساس قدرت است. شاید لازم‌است‌که بزرگ‌سالان با نوجوانان باهم کتاب بخوانند، فیلم تماشا کنند و درمورد انواع مشاغل صحبت کنند. باید از آن‌ها بپرسیم آیا در خود می‌بینند که مثلاً فلان کار را انجام دهند؟ وقتی قرار است سرگرمی را انتخاب کنند می‌توان راه‌های مختلفی را به آن‌ها نشان داد تا ازطریق بازی و سرگرمی اعتمادبه‌نفس در آن‌ها تقویت شود.
نکته دوم باید به آن‌ها فضا و امکان رشد درونی را بدهیم تا استقلال هویتی خود را بیابند. درواقع کودکان باید بتوانند بدون وابستگی به بزرگ‌سالان کارهای خود را به‌بهترین‌شکل انجام دهند؛ بنابراین لازم است فرصت مشارکت، حضور در جامعه و استفاده از منابع درراستای ساختن را به آن‌ها بدهیم. دراین‌زمینه لازم‌است‌که بخشی از کارها را به جوانان واگذار کنیم؛ و نگران انجام متعالی و بی‌عیب نقص کارها نباشیم.
نکته بعد اینکه باید به آن‌ها توانایی مدیریت و رهبری کردن را آموزش دهیم و در برخی‌ازموارد از آن‌ها بخواهیم رهبری کار را برعهده بگیرند. مثلاً اگر قرار است یک‌روز تیمی به کوهنوردی برویم لازم‌است‌که مدیریت آن‌روز را برعهده جوانان بگذاریم. این‌کار کمک می‌کند تا آن‌ها بهتر نقاط ضعف و قوت خود را بشناسند و دراین‌مسیر حرکت کنند.
یکی از مشکلاتی که هم‌اکنون وجود دارد این‌است‌که بسیاری از جوانان فکر می‌کنند مشکلات با پول حل خواهد شد درحالی‌که اگر ما بتوانیم تفکر کارآفرینی را در جوانان تقویت کنیم درآن‌صورت خواهند فهمید که پول تنها دلیل کارآفرینی شدن نیست. درواقع پول یک ابزار است که می‌تواند دراین‌مسیر مؤثر باشد اما اگر ما تفکر ایجاد اشتغال یا حرکت‌کردن در مسیر موفقیت را نداشته باشیم هرگز نمی‌توانیم به نتایج مطلوبی دست یابیم؛ بنابراین باید درنظر داشت که قدرت ایجاد کسب‌وکار و پذیرش مسئولیت و اراده کردن بخش‌های مهمی از یک فرایندی‌ست که جوانان را می‌تواند برای آینده آماده سازد. یک کارآفرینی که از بیست‌سالگی کار خود را آغاز کرده است می‌گوید: «او اینترنت وای‌فای دوستانش را قرض می‌کرد تا کسب‌وکار و بازاریابی آنلاین خودش را راه‌اندازی کند. او نهایتاً به‌جایی رسید که توانست شرکت تولیدی خودش را به‌مبلغ بیش از صد میلیون‌دلار بفروشد». او می‌گوید: یکی از چیزهایی‌که خیلی‌سریع در کسب‌وکار یاد گرفتم این‌بودکه روی چیزهایی‌که در انجام دادنش خوب نیستم تمرکز نکنم؛ بنابراین به‌جای‌اینکه تبلیغ و کمپین‌های فیس‌بوک را یاد بگیرم کار درگیرشدن با شبکه‌های اجتماعی را به اعضای تیم بازاریابی‌ام سپردم. مطمئناً کسب‌وکارهای جدید خیلی ارزشمند است اما فراموش نکنید که می‌توانید زمان ارزشمند خودتان را صرف کارهایی کنید که واقعاً در آن‌ها مهارت دارید و باقی امور را به افرادی بسپارید که درآن‌زمینه مهارت دارند؛ بنابراین دراینجا لازم‌است‌که بر روی مهارت‌ها و توانمندی‌های خودمان متمرکز شویم. هر انسانی در زمینه‌های قدرت تأثیرگذاری دارد. ما باید قدرت تأثیرگذاری خود را پیدا و براساس‌آن در جامعه حرکت کنیم. ضمن‌اینکه باید برای ساختن یک جامعه همه به یکدیگر کمک نماییم؛ بنابراین همکاری و همیاری برای رسیدن به موفقیت نیز موضوعی‌ست که نسل جوان باید به آن توجه کند. ما باید بپذیریم که ایران را تک‌نفره نمی‌توانیم بسازیم و این آرمان توسعه‌یافتن زمانی محقق می‌شود که پتانسیل اراده مثبت جوانان درراستای تغییرات خلاق در جامعه فراهم شود. در کشورهای موفق این‌روند همگرایی عامل بسیار مؤثری در رسیدن آن‌ها به توسعه بوده است؛ بنابراین برای‌آنکه بتوانیم جامعه توسعه‌یافته داشته باشیم باید جوانان را دراین‌مسیر هدایت و راهنمایی کنیم که درکناریکدیگر مثل سلول‌های بدن قرار بگیرند و با کمک همدیگر بتوانند جامعه و خویش را به اهداف متعالی برسانند.
*جامعه‌شناس و استاد دانشگاه

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه