درگفتوگوبا یک دکترای روانشناسی و درمانگر مطرح شد؛
تربیت جنسی؛ یک چالش یا یک ضرورت؟
وحید حاجسعیدی
آگاهیدادن به کودکان و تربیت جنسی آنان از سنین کودکی و ادامه این آموزش تا دوران بلوغ و حتی زمان ازدواج، یکی از مهمترین ابعاد آموزش زندگی اجتماعی بهشمار میرود که اهمیت آن در مواقعی بیشتر از سایر اصول اجتماعی و مراودات زندگی شهروندیست؛ اما بهدلایل مختلف آموزش دراینحوزه با کندی و ملاحظات فراوان صورت میگیرد تاجاییکه در مواقعی اینروند از مدار آموزش خارج شده و مدرس یا مربی تنها به اشاراتی مبهم و گنگ بسنده میکند! هرچند بهدلیل وجود حساسیتها و احتمال بروز آسیبهای احتمالی بهسبب آموزش نادرست، تربیت جنسی باید با دقتنظر فراوان همراه باشد چراکه هرگونه سهلانگاری یا عادیانگاری در مطرح ساختن موضوعات جنسی، ممکن است منجر به تبعات جبرانناپذیر شود. بهمنظور آشنایی بیشتر با ضرورت مقوله تربیت جنسی و ادامه اینروند حتی تا دوران ازدواج و پسازآن، با «تاچارا روحی کریمی» (درمانگر و دکترای روانشناسی) همکلام شدیم تا اینموضوع را از زوایای مختلف پردازش کند.
نقش آگاهیبخشی جنسی برای نوجوانان و جوانان در پیشگیری از آسیبهای اجتماعی را چگونه ارزیابی میکنید؟
اولین نقشی که آگاهیبخشی جنسی دارد، کاهش آزار جنسی درطول دوران زندگیست. اینمهم در وهله اول و در دوران کودکی برعهده والدین است. این آگاهیبخشی میتواند به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم صورت پذیرد و کلیدیترین مؤلفه آن علمیبودن و انتقال صحیح مطالب است. حالا چرا این آگاهیبخشی لازم است، چون رابطه جنسی بخش جداییناپذیری از زندگی افراد است و داشتن دانش جنسی صحیح باعث هدایت زندگی جنسی فرد میشود. خلأ این آموزش در طی دوران تحصیل بهوضوح دیده میشود چراکه جوان ما با فقر این آموزش وارد جامعه میشود. در اکثر کلاسهای رسمی عمدتاً درمورد باروری یا نهایت قاعدگی دختران یا احتلامهای شبانه پسران سخن بهمیان آورده میشود و آموزش درخصوص ضرورت یا جایگاه روابط جنسی در زندگی یا حتی نحوه صحیح استفاده از وسایل بهداشتی بانوان و ... سخنی بهمیان نمیآید. آموزش سلامت جنسی بهاندازه هرنوع سلامت دیگری مهم است چراکه دراینآموزش ما با بیماریها و عفونتهای مقاربتی، چگونگی ابتلا به آنها، آموزشهای جلوگیری از بارداری، روشهای جلوگیری از آزار جنسی و انواع سوءاستفادههای جنسی آشنا میشویم. درضمن باید اذعان داشت سوءاستفاده و آزار جنسی فقط در کودکی نیست و ما در بزرگسالان هم سوءاستفاده و آزار جنسی داریم و باید از بزرگسالان نیز مانند کودکان حفاظت کنیم. حجت گفتار فوق مشکلاتیست که امروزه برخی از بازیگران زن سینما بدان اشاره داشتهاند. مشکلاتی که در مواقعی ریشه در نبود یا کمبود همین آگاهی دارد؛ بنابراین اصلیترین آگاهیبخشی جنسی حفاظت و پیشگیری از آسیبهاست که باید هرچهسریعتر نسبت به این آموزش اقدام نمود.
بهترین زمان و فضا برای آموزش مسائل مرتبط با روابط جنسی، چه دوران و چه بستریست؟ کتاب، سایتها یا فضای مجازی؟
ناهنجاریها و مشکلات جامعه امروز با دیروز متفاوت است و همین اهمیت آموزش را نشان میدهد. مثلاً به کودکان زیرپنجسال آموزش درباره اندامهای جنسی و حریم خصوصی باید داده شود. قبلازهرچیز باید بدانیم آموزش صحیح از سنین زیرپنجسال شروع میشود اما مطالب ارائهشده در هر گروه سنی متفاوت است. من آموزش مسائل مرتبط با مسائل جنسی و هویت جنسی را نوعی واکسن برای محافظت از فرد تلقی میکنم. این آموزش در سن بلوغ به شناخت کامل دستگاه تناسلی باید برسد؛ یعنی فیزیولوژی اندام را بدانند. دختران و پسران با مراحل بلوغ خود آشنا شوند و کارکردهای اندامهای جنسی که یکیاش بقای نسل است باید توضیح داده بشود. این آموزش در جوانان بالای ۲۰سال که باید خودشان را برای ازدواج و روابط جنسی آماده کنند باید بهصورت گستردهتر، علمیتر و واقعبینانهتر و شامل مواردی نظیر آموزشهای صحیح، نحوه گفتوگو درباره مسائل جنسی درطول زندگی و ... باشد؛ بنابراین در جواب کوتاه به سؤال شما ما بهترین سن نداریم چون آموزش، مسیری مستمر است که از قبل از پنجسالگی شروع میشود و ادامه دارد. درخصوص بستر آموزش باید اشاره داشت که این آموزشها در هر سنی متناسب با گروه سنی، هدف آموزش است. زیرپنجسال با صحبت والدین و کارتون بسیار مؤثرتر از کتابخواندن است. همینطور در نوجوانان تأثیر فیلمهای آموزشی و تدریس متخصص امر را نمیتوانیم نادیده بگیریم و در گروه جوانان کتاب، سایتهای علمی معتبر و حتی فضای مجازی میتوانند تأثیرگذار باشند.
فضای مجازی در سالهای اخیر به آموزش بهتر مسائل جنسی منجر شده یا خود زمینه مفسده است؟
فضای مجازی درمورد آموزش (البته آموزش علمی نه زرد) بسیارمؤثر است. این آموزشها در دورافتادهترین نقاط بهراحتی امکانپذیر شده است. برایناساس میتوان گفت نسل امروز بهمدد فضای مجازی بهنسبت نسل قدیم دارای دانش بیشتری در همه زمینههاست و بهقولی چشم و گوششان باز است! اما در موردی که شما بهعنوان زمینه مفسده سؤال کردید، قطعاً اینطور است و محکم و قاطع براینموضوع صحه میگذارم. در جامعه ما، گذار از مرحله سنتی که چشمدرچشم نگاهکردن نوعی پررویی محسوب میشد، به ناگاه با دنیایی از ارتباطات که با نمایش ممنوعههایی مثل اتاقخواب، پوششهای غیرمرسوم جامعه تجربههای جدیدی از مکالمات نوشتاریِ خصوصیِ لذتبخش و اغواکننده روبهرو شدیم. در کنار این رویاروییها، محدودیتهای عرفی، نیازهای برآوردهنشده عاطفی و غیرعاطفی، تعارض در باورها، عدمدسترسی راحت و آسان به امکانات تفریحی، ایجاد نیازهای کاذب در افراد و ... باعث بهوجودآمدن پارادوکسهای شدید شد. اینموارد عدیده در کنار عدم مهارتآموزی در کنترل تکانهها، باعث بروز طغیان جنسی در ارتباطات متعدد و بعضاً غیراخلاقی میگردد که قطعاً یکی از راههای ساده برای تخلیه فشار روانی میشود چراکه در چنین مواردی دیگر عقل و منطق حاکم بر روابط نیست و هورمونها و هیجانها تصمیمگیری میکنند!
سخن آخر
بدون تردید مدیریت دانش جنسی یکی از پایههای مهم در سلامت جسمی، جنسی و حتی عاطفیست و یکی از مقولاتیست که میتواند به افراد در کنترل رفتار جنسی خود چه در سنین کودکی و چه در سنین بالاتر تأثیر چشمگیری داشته باشد. زمانیکه والدین راههای آموزش مسائل جنسی به کودکان را میآموزند، میتوانند بهراحتی اطلاعات جنسی کودک را مدیریت کنند. ازسویی با بالاتررفتن سن، دانش و آگاهی جنسی میتواند به نوجوانان در پیشگیری از تبعات آسیبهای اجتماعی و مورد آزار قرارگرفتن کمک کند و خود آنها نیز قادر خواهند بود رفتار خود را درمواجههبا جنس مخالف مدیریت کنند. درپایان نیز باید اشاره داشت کمکگرفتن از یک مشاور دلسوز میتواند درهرشرایطی به افراد در زمینههای مختلف کمک کند و آنها را از چالشهای بزرگ برهاند.