یادداشت
یافتن «نیمه گمشده» با شُلکردنِ سر کیسه!
وحید حاجسعیدی
یادشبهخیر! تا همین چندسالپیش افراد فامیل و دروهمسایهها برای ازدواج جوانان دم بخت اطراف خود بیمنت آستین بالا میزدند و تا آنها را به نیمه گمشدهشان نمیرساندند، بیخیال نمیشدند؛ حالا اگر نیمه گمشده زیاد هم با نیمه خودش ریگلاژ نبود، زیاد سخت نمیگرفتند و سعی میکنند درطول زندگی خودشان را بالانس کنند! اما باگذشتزمان و تغییر سبک زندگیها، بازار واسطهگری در ازدواج، کساد و حسابی کمرنگ شده و خیلیها معتقدند اینکار به دردسرهایش نمیارزد. البته حق هم دارند بندگان خدا؛ طرف پنجشنبه عقد کرده و شنبه دادخواست طلاق داده! مؤمن لااقل یکهفته سر میکردی بعد تقاضای طلاق میدادی! بعضیها هم که عاشق جشن بهویژه جشنهای لاکچری و باکلاس هستند؛ میخواهد جشن تولد نوه عمهاش باشد یا جشن طلاق! یعنی طرف حاضر است دودستی گند به زندگیاش بزند ولی جشن طلاق را تجربه کند! مخلص کلام اینکه چون زندگیها آبکی و کمچرب شده و ازدواجها دوام و قوام درستوحسابی ندارند، عزیزان واسطهگر نیز کمتر به آن میپردازند. حالا در غیاب عمه جانها و خالهخانباجیها، غریبهها در فضای مجازی به میدان آمدهاند؛ افرادیکه خود را معرف یا واسطه ازدواج نامیده و به جوانان کمک میکنند شریک زندگیشان را بیابند؛ البته بهشرطیکه جوانترها هم دستبهجیب شوند و برای پیداشدن نیمه گمشده خود سر کیسه را شل کنند. این بزرگواران که در فضای درندشت مجازی مشغول هستند و دفترودستک خاصی ندارند، با راهاندازی گروهها و کانالهایی واتساپی و تلگرامی با نامهایی مثل «همدلی»، «آشنایی و ازدواج»، «همسریابی»، «نیمههای گمشده» و ... داوطلبان ازدواج و آنهاکه بهقول ارسطو؛ بهشدت ازدواجی هستند، دورهم جمع میکنند و براساس مشخصات فردی، تحصیلات، شغل، قد، وزن، میزان دارایی، اعتقادات مذهبی، نوع پوشش، منطقه محل سکونت و ... نیمههای گمشده را پیدا؛ و بههم وصل میکنند. البته ماحصل چنین ازدواجهای ناگفته پیداست و سروصدای جشن طلاق را میتوان زودتر از صدای جشن سرور و شادی شنید! این لابهلا هم مختصری گردش مالی صورت میگیرد که بسته به آیتمها و آپشنهای نیمههای گمشده متغیر است و گاهی برای معرفی کیسهای باکلاس، تا سکه طلا نیز پیش میرود. فقط ماندیم کسانیکه آن دوستمان را مسخره میکردند که با یکمیلیونتومان نمیتوان شغل ایجاد کرد، الآن کجا و مشغول چهکاری هستند؟!