• شماره 2593 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۲۳ شهريور

سخن مدیرمسئول

حذف تدریجی بسیاری از صنوف

علی‌اکبر بهبهانی

در روزگار گذشته، معمولاً فرزندان پس از کهولت پدر، شغل و حرفه پدر را ادامه داده و درنتیجه بسیاری از مشاغل، همیشه پررونق و ماندگار ادامه حیات می‌دادند. افراد دهه 20 و 30، هنوز صداهای بلند آوازگونه لحاف‌دوزی، نجاری، خرید اجناس دست‌دوم، باغداری و گل‌کاری، نفت‌فروشی و ده‌ها و صدها حرفه دیگر را به‌یاد دارند که این‌روزها، جز نشان و خاطره‌ای از آن‌ها باقی نمانده است. کودکان همه می‌خواهند تحصیل کنند؛ حداقل در حد لیسانس. فرزندان لحاف‌دوزان مدت‌هاست کار پدر را نه دوست دارند و نه حاضر به کار در آن حوزه هستند. فرزندان کشاورزان به‌خصوص در بخش‌ها و روستاها، تمایل به شغل کشاورزی ندارند و ادامه تحصیل را بیشتر دوست دارند؛ و چون اوضاع بدین‌منوال در گذر است، کشاورزی کم‌کم رو‌به‌تعطیلی‌ست. شالیزاری و کشت برنج داخلی، کم‌کم از رونق افتاده و به‌جای‌آن، واردات برنج بسیار ارزان‌تر از گذشته صورت می‌گیرد. دیگر از برنج دم‌سیاه و دم‌زرد هیچ نشانی نیست و برای برداشت محصول بیش‌تر، برنج‌های درجه‌دو و سه کاشت می‌شود؛ درعین‌حال چون کارگر بسیارکم شده است، میزان کاشت هم به‌تبع‌آن کمتر از گذشته است. دیگر مغازه‌ای به‌نام نجاری وجود ندارد؛ برای یافتن نجار، باید دست‌به‌دامن کامپیوتر شده و به‌مدد اینترنت و شبکه گوگل رفت و به‌صورت آنلاین نجار پیدا کرد. برای لوله‌کشی و خیاطی نیز به‌همین‌منوال باید عمل کرد؛ حتی لبنیات‌فروشی و ماست‌بندی هم جای خود را به‌تعداد بی‌شمار ماست‌های کارخانه‌ای با اسامی متفاوت داده است. کم‌کم خواربارفروشان مواد غذایی نیز تحلیل رفته و فروشگاه‌های زنجیره‌ای جای آنان را می‌گیرد. در فروشگاه‌های بزرگ زنجیره‌ای از شیر مرغ گرفته تا جان آدمیزاد، همه نوع کالا اعم از خوردنی و پوشیدنی وجود دارد؛ بنابراین تا چند‌سال‌آینده، خواربارفروشان خرده‌پا، کاروبار را تعطیل کرده و خود در لباس خریدار در فروشگاه‌های بزرگ رفع مایحتاج خانواده را جست‌وجو می‌کند. بخشی از این ماجرا درنتیجه تغییر شرایط زندگی ایجاد شده و دنیای امروز افراد را از تن‌دادن به برخی آداب و رفتارهای تازه ناگزیر کرده است؛ اما بخش دیگری از این تفاوت‌های ایجادشده نیز در اثر مشکلات ناخواسته‌ای‌ست که در شرایط اجتماعی‌، فرهنگی و اقتصادی افراد یک جامعه رخ داده است. در‌این‌راستا یکی از مشاغلی که در گذشته‌های نه‌چندان‌دور همیشه پررونق بوده و این‌روزها چنان از مد افتاده که صاحبان آن از صبحگاهان تا پاسی‌از‌شب، حتی ممکن است یک مشتری هم نداشته باشند؛ سمساری‌ست. به‌نظرمی‌رسد این حرفه که در گوشه‌گوشه شهرها و در مرکز، غرب، شرق، شمال و جنوب تهران تا چند‌سال‌پیش، رونق قابل‌توجهی داشت و اغلب مشتریان سمساری‌ها برای خرید اجناس دست‌دوم که ارزان‌تر از دست‌اول آن است، فراوان به آن‌ها مراجعه کرده و کمبودهای مایحتاج خود را با اجناس دست‌دوم، تأمین می‌کردند، کم‌کم در‌حال محو شدن است. صد‌البته روزگار سمساری‌ها، بسیار اسفناک‌تر از سایر مشاغل است؛ چون صاحبان آن اجناس دست‌دوم را به‌امید فروش آن، خریداری کرده‌اند که باز‌هم متأسفانه، به‌خاطر تحریم‌ها و افزایش شدید تورم و نرخ مایحتاج زندگی، مردم پولی در بساط ندارند که این اجناس را خریداری کنند؛ بنابراین باید باز‌هم به‌لطف خداوند متکی باشیم تا ان‌شاءالله تحریم‌های ظالمانه، جای خود را به مراودات بازرگانی بین کشورها بدهد تا از این رهگذر، قدرت خرید مردم بالا برود. به‌یقین درصورت نیل‌به‌این‌هدف رضایت مردم و دولت، فراهم می‌شود؛ دگر‌باره رونق اقتصادی جای گرانی‌ها و عدم قدرت خرید مردم را می‌گیرد تا مردم عزیز کشور ما بتوانند راحت‌تر زندگی کنند و سفره خانوار چون گذشته، رنگین‌ شود و گوشت و مرغ و پاره‌ای از مواد غذایی که از سفره بسیاری از خانواده‌ها حذف شده، مجدداً به‌شکلی مطلوب‌تر و قابل‌دسترس‌تر در اختیار مردم قرار گیرد.

 

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه