• شماره 2602 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۶ مهر

تحقق «رؤیاهای کودکانه» با طعم مهاجرت!

وحید حاج‌سعیدی

شب از نیمه گذشته؛ ولی از ذوق خوابش نمی‌برد. لباس تکواندو را از تن خارج نکرده و با همان لباس در رختخواب دراز کشیده و به رؤیاهایش فکر می‌کند. دستش را زیر سرش گذاشته و از زیر پشه‌بند به ستاره‌هایی که مسیر فرداها را نشان می‌دهند، خیره شده. یاد آن‌روز شوم و بمب‌گذاری در مدرسه می‌افتد. یاد همکلاسی‌ها و هم‌مدرسه‌ای‌هایی که الآن در آسمان کنار همان ستاره‌ها هستند! از پدر قول گرفته اگر هزینه وسایل و ثبت‌نام باشگاه را خودش فراهم کند، او را در باشگاه تکواندو ثبت‌نام کند! دنیا و رؤیاهای کودکان مهاجر با آرزوها و دنیای سایر بچه‌های این کره خاکی متفاوت است؛ آن‌هم زمانی‌که جنگ و خونریزی و بمب‌گذاری آن‌ها را مجبور به ترک خانه و کاشانه می‌کند. روزی‌که همه سرنوشت و رؤیاهایشان در کیف‌دستی یا کوله‌پشتی خلاصه می‌شود؛ دوستان، خاطرات گذشته و تمام دیروز را فراموش می‌کنند و فردا را باید در سرزمینی غریب جستجو کنند. تصویر زخم‌ها و رنج‌های ناسور این‌روزهای افغانستان در‌پی خروج نیروهای آمریکایی پس از ۲۰‌سال اشغال، همراه است با مهاجرت، نومیدی، گرسنگی و رنج والدینی که جنگ و مهاجرت را در سرزمینشان پایانی نیست. هرچند مهاجرت از افغانستان به این‌روزها ختم نمی‌شود و سال‌هاست مردم این دیار لفظ مهاجرت را با آه و نفرین مسببانش هجی می‌کنند. در چنین اوضاعی برخی از بیم نان و جان، کودکانشان را می‌فروشند و دخترکان و پسرکان بی‌گناه و معصوم، به‌ازای مبلغی ناچیز که شاید بتواند به زنده‌ماندن دیگر اعضای خانواده کمک کند، قربانی سرنوشتی می‌شوند که بیگانگان غربی-آمریکایی برایشان ترسیم کرده‌اند. عده‌ای نیز زندگی در جهنم جدید را برنمی‌تابند و تسلیم روزگار شده و قصد مهاجرت می‌کنند. بااین‌حال جنگ و خونریزی و مهاجرت مانع رؤیاپردازی کودکان نمی‌شود و به‌تعبیری رؤیاها و آرزوهای کودکانه تناسبی با زمان و مکان ندارند؛ اما درچنین‌شرایطی رؤیای ورزشکار شدن و کسب مدال و قهرمانی و ... بیشتر به یک شوخی مانند است چه‌رسدبه‌اینکه کسی واقعاً بتواند به آن‌ها فکر کند آن‌هم در مهاجرت! هرچند میوه‌چینی و دستیابی به آرزوهای کودکانه در باغ مهاجرت چندان آسان نیست بااین‌وجود هستند کودکان مهاجری که به آرزوهای سرزمین مادری خود در دیاری غریب دست یافته‌اند و با «تصمیمات مردانه» به «آرزوهای کودکانه» خود جامه عمل پوشاندند.
باسط یکی از این کودکان مهاجر است که همراه خانواده خود در یکی از شهرهای خراسان سکنی گزیده و به خودش قول داده پرچم کشورش را در آوردگاه‌های ورزشی بالا ببرد. او عاشق تکواندوست و باوجوداینکه هیچ مربی نداشته بسیاری از حرکات تکواندو را آموخته است. پدر کارگری می‌کند و او نیز همراه دوستش حنیف در اطراف خانه دست‌فروشی می‌کند و کمک‌خرج خانواده است. دست‌های زمخت و چهره آفتاب‌سوخته‌اش حاکی‌ازآن‌است‌که با کار بیگانه نیست و در سرزمین مادری نیز برای معاش تلاش می‌کرده است. او لباس‌های تکواندواش را بر تن کرده و دست‌های خواهرش را محکم گرفته و همراه مادر استوار به‌سمت باشگاه ورزشی قدم برمی‌دارد. در راه حنیف می‌بیند و به او لبخند می‌زند. نزدیک باشگاه صدای مربی که در حال فرمان دادن به ورزشکاران است شنیده می‌شود. قلب باسط تند می‌زند. مربی باسط را می‌پذیرد و حتی را شهریه را نیز به‌شرط خواندن درس و کمک به خانواده، نیم‌بها محاسبه می‌کند.
کیمیا یوسفی از دیگر ورزشکاران افغانستانی‌ست که ورزش را از کودکی در ایران آغاز کرده و به ‌مراتب بالای ورزشی دست یافته است. جایگاهی که خودش معتقد شاید اگر در افغانستان بود، شاید بدان دست نمی‌یافت. پدرومادرش قبل از ازدواجشان باتوجه‌به شرایط سختی که در افغانستان داشتند، مجبور به مهاجرت شدند و به ایران آمدند. آن‌ها در ایران ماندگار شدند و با هم ازدواج کردند. حاصل ازدواجشان چهار فرزند بود. یک دختر و سه پسر. باتوجه‌به شرایط حاکم بر افغانستان آن‌ها در ایران ساکن‌اند. کیمیا در مشهد به‌دنیا آمده و دوومیدانی را در‌این‌شهر شروع کرده. یک خانم پیشکسوت که مهاجر هم بود برای دختران مهاجر در مشهد دوره استعدادیابی برگزار کرد و او نیز شرکت کرد و از همان‌جا به ورزش دوومیدانی علاقه‌مند شد. او اکنون 24‌سال دارد و عاشق دوومیدانی و دوهای سرعت است. ماده تخصصی‌اش دوی ۱۰۰‌متر است و عضو تیم ملی دوومیدانی افغانستان و رکورددار دوهای سرعت کشورشان است. در دو دوره المپیک شرکت کرده و در بازی‌های توکیو هم پرچم‌دار کشورش بوده است.
فاطمه اسحاقی دیگر ورزشکار افغانستانی‌ست که در کنار ورزش با جنگ و فقر و تبعیض می‌جنگد. دیدن پدری‌که 30‌سال است به‌دلیل معلولیت ناشی از تصادف، در گوشه‌ای از خانه روی زمین درازکش است، به‌تنهایی می‌تواند انگیزه فاطمه را برای پرش‌های بلندتر افزایش دهد تا اندکی از اندوه پدر بکاهد و لحظاتی لبخند رضایت بر لبانش بنشاند. درواقع تصویر تکراری پدر روی تخت، در کنار 10‌ساعت کار از شش‌سالگی مانع پرش‌های بلند فاطمه 15‌ساله برای کسب مدال در رشته دوومیدانی نشده است.  فاطمه یکی از مهاجران جنگ پایان‌ناپذیر داخلی افغانستان به ایران است. او در دومین‌دوره لیگ دوومیدانی پرشین ویژه دختران که با حضور ۱۸۰ بازیکن دختر در ورزشگاه شهید کشوری برگزار شد در دوی ۶۰‌متر رده سنی اول مدال برنز را کسب کرد. در مسابقات انتخابی دوومیدانی دختران سراسر کشور هم حضور داشته و اخیراً هم به‌عنوان یکی از دختران صاحب رکورد در مسابقات انتخابی دختران در تهران انتخاب شد. او می‌گوید هنگام مسابقه به‌ سختی‌هایی که کشیده‌ام فکر می‌کنم. تلاش می‌کنم که رمق در پاهایم باقی بماند تا بتوانم بلند و بهتر بپرم و رکورد بزنم.
متصدیان مسابقات جهانی ساعتشان را با جنگ‌های داخلی افغانستان کوک نمی‌کنند و مهاجران افغانستانی نیز جنگ و خونریزی و مهاجرت را مانعی برای ورزش نمی‌بینند. درچنین‌شرایطی آن‌ها برای کسب آمادگی با ورزشکاران ایرانی تمرین می‌کنند و برگزاری مسابقات شناسایی استعدادهای جدید و تقویت تیم‌های منتخب مهاجرین برای حضور در رقابت‌های بیرون مرزی و داخل ایران مسیری هموار برای شرکت در رقابت‌های جهانی‌ست. کمیته ووشو پناهندگان در ایران از زمان ایجاد در سال ۱۳۹۴ زیرمجموعه فدراسیون ووشو جمهوری اسلامی ایران توانسته 1350 ووشوکار مهاجر را ثبت فدراسیون ووشو ایران نماید که از‌این‌تعداد، ۱۱ مربی و داور خانم و ۳۳ مربی و داور آقا تحویل جامعه مهاجرین داده شده است. به‌گفته مسئول کمیته ووشو پناهندگان در ایران؛ درحال‌حاضر بین ۳۵۰۰ تا ۴۵۰۰ ووشوکار مهاجر در ایران مشغول فعالیت‌های ورزشی‌اند که دوسوم آن‌ها را جوانان و نوجوانان تشکیل می‌دهند.
ورزشکاران افغانستانی که در ایران و در کنار ورزشکاران ایرانی تمرین کردند و به مسابقات جهانی و المپیک راه پیدا کردند کم نیستند. هدایت روح‌الله نیکپا؛ قهرمان مدال‌آور المپیکی افغانستان در رشته تکواندو می‌گوید: طبق اعلام مرکز آمار ایران حدود سه‌میلیون‌نفر مهاجر افغان در ایران زندگی می‌کنند. هدایت از جمعیت 300‌هزارنفری جامعه ورزشکاران افغان خبر می‌دهد و می‌گوید: «ما در رشته‌های بسیاری ورزشکار داریم. برای هر رشته هم کمیته‌ای تشکیل داده‌ایم و یکی از مربیان باسابقه آن رشته ازطریق انتخابات مسئول آن رشته شده». افغان‌ها به رشته‌های رزمی علاقه فراوان دارند. رئیس شورای‌عالی ورزش مهاجرین افغانستانی مقیم ایران افزود: «شورای ورزشی 58 رشته را که افغان‌ها در آن فعال‌اند و ورزشکاران نخبه پرورش داده‌اند را شناسایی و ثبت کرده است». همایون رضایی یکی از مربیان تکواندو نیز معتقد است؛ باتوجه‌به‌اینکه ایران قطب تکواندو جهان است و مرکز جهانی تکواندو نیز در ایران مستقر است، مهاجران افغان که در ایران بزرگ شده‌اند اگر به مقامی هم برسند، هم برای ما و هم برای ایران یک افتخار است.
احمدی؛ یکی از مربیان باشگاه‌های ورزشی حاشیه مشهد می‌گوید: «این‌روزها که به‌دلیل برخی ناهماهنگی‌ها ثبت‌نام کودکان افغان در مدارس ایرانی به‌ویژه آن‌هایی‌که به‌تازگی وارد ایران شده‌اند، با مشکلاتی مواجه شده است اما ثبت‌نام کودکان مهاجر در باشگاه‌ها و کلاس‌های ورزشی به‌راحتی انجام می‌شود. آن‌ها باانگیزه کنار ایرانی‌ها ورزش می‌کنند و علاوه‌بر کار و درس، ورزش را هم باجدیت دنبال می‌کنند و تعدادی‌ازآن‌ها همه‌ساله در مسابقات مختلف به مقام‌های متعددی نائل می‌آیند».
جنگ چندین‌ساله در افغانستان، باعث شده که شمار زیادی از شهروندان این‌کشور برای زنده‌ماندن، به کشورهای دیگر، به‌ویژه ایران مهاجرت کنند. بی‌تردید مهاجرت محدودیت‌هایی را به‌ویژه برای کودکان و نوجوان به‌همراه دارد و شاید این محدودیت‌ها در اموری غیرضروری بیشتر به‌چشم بیایند؛ اما امروز شاهدیم کودکان مهاجری زیادی در عرصه‌های ورزشی مشغول‌به‌فعالیت هستند. وجود چندصدهزار ورزشکار مهاجر در کشور که برخی‌ازآن‌ها به مدارج بالای جهانی دست یافته حجت گفتار فوق است. امروز «باسط»‌ها و «کیمیا»‌ها و «فاطمه»‌ها رؤیاهای گمشده‌شان را در ورزشگاه‌ها و در کنار کودکان ایرانی می‌جویند تا در سرزمینی که چندان از سرزمین مادری‌شان دور نیست، آن‌ها را بیابند.

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه