• شماره 3223 -
  • 1403 يکشنبه 11 آذر

این‌روزها در سوریه چه خبر است؟

درشرایطی‌که خبرها از کشته‌شدن 400 تروریست در سوریه حکایت دارد، شبکه «المیادین» گزارشی درباره آغاز حمله متقابل ارتش به مواضع تروریست‌ها در حلب منتشر کرد. «المیادین» می‌گوید: ارتش سوریه عملیات گسترده خود علیه تروریست‌های «جبهه النصره» و متحدانش که بیش از 20 روستا در حلب را تصرف کرده بودند، آغاز کرد. بنابرگزارش‌ها؛ تروریست‌ها در عملیاتی غافلگیرانه به مواضع دولت و ارتش سوریه اهدافی را در 360‌کیلومتری دمشق تصرف کردند. طب گزارش «المیادین»؛ نیروهای سوریه پیش‌ازاین شهر «آل باکوم» را آزاد کرده‌اند. پیش‌ازاین، واحدهای نظامی از دیگر مناطق سوریه به حلب منتقل شدند. بزرگراه ام-5 که دمشق و حلب را به‌هم متصل می‌کند به‌دلیل تهدید حملات تروریستی بسته شده. مرکز آشتی حمیمیم سوریه به‌تازگی اعلام کرد ۴۰۰ تروریست طی روزهای اخیر در جریان حمله به مراکز ارتش سوریه در ادلب و حلب کشته شدند. پیش‌ازاین نیز منابع خبری سوری گزارش داده بودند که در جریان دفع حملات تروریست‌ها به حلب، ده‌ها تروریست از تبعه‌های غیر‌سوری شامل «ابوالولید» (از سرکرده‌های گروه تروریستی «انصار التوحید») نیز کشته شده‌اند. خبرگزاری روسی «تاس» درباره تحولات اخیر در سوریه نوشت: «در حمله 27 نوامبر، تروریست‌های جبهه النصره و گروه‌های متحد به‌طرز خطرناکی به حلب نزدیک شدند و مواضعی را در فاصله هفت تا 10‌کیلومتری شهر گرفتند». به‌روایت این رسانه؛ نیروهای ارتش سوریه توانستند پیشروی دشمن را در چندین بخش از خط مقدم متوقف کنند. منابع نظامی به روزنامه «الوطن» گفتند که توپخانه سوریه به خطوط تدارکاتی دشمن در نزدیکی حلب و استان ادلب حمله کرد و ...؛ راستی این‌روزها در سوریه چه خبر است؟

قبس زعفرانی در فارس نوشت: تحرکات گروه‌های تروریستی تکفیری موردحمایت اسرائیل و آمریکا در سوریه هم‌زمان با تن‌دادن نتانیاهو به آتش‌بس در جنوب لبنان، سؤالاتی را درباره ماهیت و اهداف این تحرکات مطرح می‌کند. تحولات داخلی سوریه از بهار 2011 که منجر به جنگ داخلی و سپس تحمیل جنگی جهانی علیه این‌کشور شد، فرصتی برای اسرائیل بود تا عملیات امنیتی و نظامی خود را در سوریه گسترش دهد و بیش‌ازآنچه در قبل شاهد آن بودیم، در تحولات سوریه مداخله داشته باشد. اسرائیل تا پیش از سال 2011 چندین تجاوز نظامی در داخل سوریه کرده بود؛ ازجمله حمله جنگنده‌های این رژیم به اردوگاه فلسطینی‌ها در «عین الصاحب» در نزدیکی دمشق در سال 2003، بمباران رآکتور هسته‌ای سوریه در دیرالزور در سال 2007 و بمب‌گذاری خودروی «عماد مغنیه» (از رهبران ارشد حزب‌الله در دمشق در سال 2008) که تا سال 2024 رژیم صهیونیستی به دست‌داشتن در آن اذعان نکرده بود تااینکه در سال‌جاری «ایهود اولمرت»؛ نخست‌وزیر اسبق رژیم رسماً مسئولیت آن‌را برعهده گرفت. حملات و بمباران‌های رژیم صهیونیستی در سال 2013 دوباره به سوریه بازگشت؛ اما در فواصل زمانی دور از هم و نهایتاً یک یا دو عملیات در سال؛ درخلال سال‌های 2018 و 2019 این حملات افزایش یافتند و به چندین حمله طی همان‌سال رسیدند تا در سال 2020 به حملاتی مستمر با میانگین ماهیانه به یک حمله و با آغاز جنگ اسرائیل در نوار غزه پس از عملیات «طوفان الاقصی» به امری هفتگی و حتی روزانه تبدیل شدند. اهداف حملات اسرائیل به خاک سوریه در دودهه‌اخیر نشان‌دهنده ماهیت خطری بود که اسرائیل در سوریه از آن بیم داشت. بااینکه «اسد» (پدر) و «اسد» (پسر) همواره بر پایبندی دمشق به آتش‌بس و توافقات تأکید داشتند؛ اما گویی تنها جاسوسی، رصد، دخالت و تجاوز می‌توانست خاطر آشوب تل‌آویو را آرام کند. ورود حزب‌الله لبنان به سوریه درحمایت‌از دمشق و مقابله با تروریست‌های تکفیری و مقابله با پیاده‌سازی طرح‌های آمریکایی-صهیونیستی آن‌ها در سوریه و منطقه باعث شد تا دخالت‌های اسرائیل در سوریه افزایش یابد و سوریه به یکی از مهم‌ترین اهداف تل‌آویو تبدیل شود. دراین‌مرحله که از 2011 آغاز می‌شود، ترور فرماندهان حزب‌الله در سوریه به مهم‌ترین هدف اسرائیل در سوریه تبدیل شد. این هدف اگرچه با آرام‌شدن اوضاع در سوریه اندکی رنگ باخت؛ اما با آغاز جنگ در نوار غزه و ورود حزب‌الله میدان در حمایت و پشتیبانی از مقاومت فلسطینی در نوار غزه و همچنین گشوده‌شدن جبهه جنوب لبنان توسط اسرائیل، اهمیت خود را حتی بیش‌ازگذشته نزد تل‌آویو باز یافت؛ به‌این‌امیدکه با تشدید و افزایش روند ترورها در صفوف حزب‌الله پیکره حزب تضعیف شود و علاوه‌بر لبنان، در سوریه حضور کم‌رنگ‌تری داشته باشد. نگرانی‌های اسرائیل از توانمندی‌ نظامی و امنیتی حزب‌الله به‌ویژه درحال‌حاضر که مجبور به تن‌دادن به آتش‌بس شده، تنها به لبنان محدود نمی‌شود؛ بلکه آن‌سوتر سوریه را نیز دربرمی‌گیرد. تل‌آویو به‌خوبی می‌داند حزب‌الله 

اگر نتواند در لبنان صفوف خود را مرتب و قدرت خود را بازسازی کند، در سوریه خواهد کرد؛ به‌همین‌دلیل اهدافش در سوریه را از ترور فرماندهان حزب‌الله به پایگاه‌ها و مراکز حزب در سوریه توسعه داد. اسرائیل می‌داند بعدازسال‌ها حضور مستقیم حزب‌الله در سوریه و به‌طور مشخص از سال 2012 حزب دارای ساختار و تشکیلاتی گسترده و حتی نسخه‌ای سوری از خود دراین‌کشور؛ به‌ویژه در مناطق شیعه‌نشین کفریا و فوعه در ادلب و نبل و الزهرا در حلب و برخی مناطق حمص و عشایر شرق و جنوب سوریه است؛ و براین‌باوراست‌که این‌مناطق به کانون‌های مستقیم حمله به اسرائیل در آینده نزدیک تبدیل خواهند شد. اسرائیل خطرهای تهدیدکننده موجودیتش را نه در غزه جستجو می‌کند و نه در لبنان؛ بلکه جنگ اصلی، رویارویی اسرائیل با ایران است؛ پس دورکردن خطر حماس از جبهه غزه و حزب‌الله از جبهه شمالی همه درگرو دورکردن سپاه پاسداران ایران از سوریه و به‌ویژه از مناطق جولان سوریه است. توافقاتی که روس‌ها در جنوب سوریه بر آن اشراف و نظارت داشتند، بر این مبتنی بود که مسکو به تل‌آویو متعهد می‌شد جنوب سوریه تا 100‌کیلومتر خالی از حضور نیروهای ایرانی باشد. البته اسرائیل ‌شدیداً بر عقب‌نشینی کامل ایران از سوریه و خارج‌شدن نیروهای ایرانی از سوریه تأکید داشت؛ به‌همین‌دلیل حملات اسرائیل به مناطقی در جنوب سوریه به‌ویژه مناطق نزدیک به مرزهای فلسطین اشغالی در القصیر و طرطوس تا شرق و شمال سوریه را باید در نگرانی‌های تل‌آویو از حضور و تحرکات سپاه پاسداران در سوریه قرائت کرد. با بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید انتظار می‌رود آمریکا اگر خود مستقیماً وارد رویارویی‌ها نشود، از حملات اسرائیل در هدف‌گیری نیروهای ایرانی و گروه‌های موردحمایت ایران در سوریه؛ ازجمله گروه‌های مقاومت عراقی حمایت کند. علی‌رغم‌اینکه تل‌آویو ادعا می‌کند در جنگ اخیرش علیه در نوار غزه و همچنین تشدید سرکوب‌ها و حملات در کرانه باختری، ضربات سنگینی به مقاومت فلسطینی وارد کرده اما به‌خوبی می‌داند این یک ادعاست و حتی با پذیرش این گفته، مقاومت فلسطینی خیلی‌زود می‌تواند با پایگاه‌ها و مراکزی که در سوریه دارد، توان گذشته خود و حتی فراترازآن را بازیابد. ازاین‌رو، حمله به فرماندهان و مراکز و پایگاه‌های مقاومت فلسطینی در سوریه همواره یکی از اهداف سنتی اسرائیل طی تجاوزهایش به خاک سوریه را تشکیل می‌داده. سوریه یکی از مهم‌ترین پناهگاه‌های فرماندهان گروه‌های مقاومت فلسطینی در خارج از سرزمین‌های اشغالی بوده؛ به‌ویژه در چارچوب سیاست خارجی ضدِ توافق اسلو حافظ اسد. بسیاری از فرماندهان و رهبران گروه‌های مقاومت فلسطینی؛ ازجمله دو جنبش «حماس» و «جهاد اسلامی» روی به سوریه آورده و جدای از اردوگاه‌های آوارگان فلسطینی، پایگاه‌ها و مراکزی را دراین‌کشور برای آموزش رزمندگان مقاومت دایر کردند. جنبش جهاد اسلامی فلسطین اواسط نوامبر 2024، از ترور دو‌نفر از رهبران خود دراثر حمله اسرائیل به دمشق خبر داد و انتظار می‌رود که پس از آتش‌بس شاهد افزایش تحرکات اسرائیل در هدف‌گیری فرماندهان و رهبران مقاومت فلسطینی در سوریه به‌عنوان بخشی از انتقام نتانیاهو از حماس و اعمال فشار به مقاومت فلسطینی برای مبادله اسرای اسرائیلی و دستیابی به توافق آتش‌بس با حماس در نوار غزه باشیم. علاوه‌بر ترور رهبران؛ حملات اسرائیل در سوریه شامل همه آن چیزهایی می‌شود که تل‌آویو آن‌ها را تهدیدی مستقیم برای امنیت قومی خود می‌داند. البته در سال‌های اخیر اغلب این اهداف مستقیماً با نفوذ امنیتی و نظامی ایران در سوریه مرتبط بودند. اگرچه در مواردی این حملات اهداف روسی را هم هدف گرفته‌اند؛ همانند حمله اسرائیل به نزدیکی پایگاه روسی حمیمیم در ماه اکتبر گذشته که نشان می‌دهد چنانچه ایجاب کند، اسرائیل از حمله به پایگاه‌ها و مراکز روس‌ها در سوریه در نیز باک ندارد. مهم‌ترین پایگاه‌های و مراکز سوری که تاکنون به‌بهانه حضور مستشاران و کارشناسان ایرانی در آن‌ها موردحمله قرار گرفتند، عبارت‌اند از مراکز تحقیقات علمی که اسرائیل معتقد است در آن‌ها آزمایشگاه‌ها و کارخانه‌های تولید و توسعه اسلحه شیمیایی‌ست/ سامانه‌های پدافند هوایی ایرانی و رادارهای شناسایی و سامانه‌های رصد و شناسایی/ انبارها و مخازن تجهیزات نظامی؛ ازجمله اسکادران‌های پهپادی/ تأسیسات و مراکز توسعه و گسترش برنامه‌های موشکی و دستگاه‌ها و سامانه‌های کنترل ازراه‌دور. تمامی اهداف فوق پس از عملیات طوفان الاقصی در 7 اکتبر 2023 به اهداف تاکتیکی برای اسرائیل تبدیل شده‌اند و این رژیم تلاش می‌کند با هدف‌گیری آن‌ها اطرافش را از هرگونه تهدید وجودی تخلیه کند؛ که البته تاکنون نتوانسته با همه جنایاتش نه در غزه و نه در جنوب لبنان آن‌را محقق کند؛ به‌همین‌دلیل انتظار می‌رود با تشدید حملاتش در سوریه با کمک گروه‌های تروریستی تکفیری به‌دنبال تحقق آن باشد. این خواسته نتانیاهو است؛ مانند همه خواسته‌هایی که درطول بیش از یک‌سال‌گذشته آن‌ها را در سر پرورانده؛ اما نتوانسته هیچ‌یک را محقق کند. نتانیاهو ظرف یک‌سال‌گذشته با حملاتش به سوریه پیام‌هایی به دمشق داد و تلاش کرد آن‌را از محور مقاومت جدا کند؛ خواسته‌ای که مثل بقیه خواسته‌های نتانیاهو محقق نشد و هرگز محقق نخواهد شد. حال باید دید اصرار دمشق بر ماندن در محور مقاومت و در کنار مقاومت، تل‌آویو و نتانیاهو را به کدام سمت از رویارویی‌ها سوق خواهد داد. مینا عظیمی نیز در مطلبی در باشگاه خبرنگاران جوان دراین‌باره نوشت: بیش از ۱۰‌سال از شروع جنگ میان دولت سوریه و تروریست‌های تکفیری در داخل این‌کشور می‌گذرد. با وجود شکست تروریست‌ها؛ اما به‌دلیل حمایت کشورهایی مانند آمریکا و ترکیه هنوز بخش‌هایی از استان‌های شمالی سوریه که هم‌مرز ترکیه‌اند، در دست تروریست‌ها باقی مانده است که محل تجمع مخالفان دولت مرکزی و جدایی‌طلبان نیز هست. درجهت همین‌مسئله دولت سوریه عدد دقیقی از ساکنان این‌مناطق در دست ندارد؛ اما سازمان‌های بین‌المللی و خود تکفیری‌ها آماری را منتشر کردند که نشان می‌دهد درطول این‌مدت تعداد ساکنان استان‌های تحت‌سیطره معارضان افزایش چشمگیری داشته است. در سال ۲۰۲۳ سازمان ملل متحد اعلام کرد: ۴.۱‌میلیون‌نفر در مناطق تحت‌سیطره تروریست‌ها و معارضان زندگی می‌کنند؛ اما در سال بعد (۲۰۲۴) تعداد ساکنان این‌منطقه به ۵.۱‌میلیون‌نفر رسیده بود. این‌درحالی‌ست‌که تروریست‌هایی که منطقه شمال سوریه را اشغال کرده‌اند اعلام کردند که منابع محلی به آنان گفته‌اند تعداد ساکنان این‌مناطق در ۲۰۲۳، شش‌میلیون‌نفر بوده که در سال بعد به ۶.۶ رسیده است. منابع خبری ادعا کردند نیمی از کسانی‌که در مناطق تحت‌سیطره تروریست‌ها در شمال سوریه زندگی می‌کنند آوارگان جنگ هستند که از استان‌های مختلف در شمال جمع شده‌اند. بنابر بر گزارش همین رسانه‌ها؛ ۴۹.۸۲‌درصد از جمعیت شمال‌غرب سوریه را آوارگان تشکیل می‌دهند که نسبت به آمار سال قبل که ۴۹.۳۲‌درصد بود تغییر چندانی نکرده است. به‌نظر می‌رسد که نسبت افراد آواره شاهد تغییرات قابل‌توجهی نبوده؛ اما افزایش ناگهانی و واضح جمعیت در شمال سوریه شاخص‌هایی را نشان می‌دهد که منعکس‌کننده یک حرکت ناپایدار جابجایی و مهاجرت هستند و به‌نظر می‌رسد این تغییرات مستقیم یا غیرمستقیم با آن‌ها مرتبط است. یکی از دلایل افزایش جمعیت در شمال سوریه اخراج پناه‌جویان سوری از خاک ترکیه که با‌عنوان «بازگشت داوطلبانه» صورت می‌گیرد، است. با آغاز حملات مداوم رژیم صهیونیستی علیه خاک لبنان، تعداد بسیاری از آوارگان سوریه که پیش از جنگ دولت سوریه با تروریست‌ها و پس‌ازآن به لبنان مهاجرت کرده بودند، برای درامان‌ماندن مجبور به بازگشت مجدد به سوریه شدند. این نیز می‌تواند یکی از عوامل افزایش چشمگیر جمعیت در شمال سوریه باشد. با این تفاصیل اما شرایط بشردوستانه و زندگی در شمال‌غرب سوریه وخیم‌تر شده است؛ به‌طوری‌که افزایش جمعیت دوبرابر شده و بودجه برای پاسخ‌های بشردوستانه به پایین‌ترین سطح در هشت‌سال‌گذشته کاهش یافته است. جمعیتی که نیمی‌ازآن‌ها آواره هستند، علاوه‌بر توقف حمایت از تأسیسات و زیرساخت‌های آب‌وفاضلاب، با وخامت بخش‌های بهداشت، آموزش و غذا مواجه هستند. دراین‌راستا حسین الخطیب؛ یک روزنامه‌نگار سوری اعلام کرد که مردم سوریه در مناطق شمال‌غربی این‌کشور در بحران پیچیده‌ای بسر می‌برند که سازمان‌های بشردوستانه، گروه‌های داوطلبانه و ادارات محلی قادر به حل آن نیستند و آن در نتیجه کاهش بودجه برای پاسخ بشردوستانه و افزایش خودسرانه جمعیت به‌وجود آمده است؛ اما همین اتفاق شانس گسترش فقر و گرسنگی را در بحبوحه فقدان ابتکارات بین‌المللی برای یافتن راه‌حل سیاسی که سوریه‌ای‌ها را به امنیت می‌برد، افزایش می‌دهد.

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه