انتشار مجله «ادبیات توسعهگرا»؛ دریچهای روبهسوی آینده ایران
بیشک یکی از موضوعات مهم برای هر کشور در هزاره سوم، مسئله «توسعه» است؛ اما خواست توسعه الزاماً با عملیاتیشدن آن، همراه و همساز نیست. براینمبنا در جوامعی مثل ایران علیرغم تلاشهای فراگیر دراینراستا؛ همچنان در مسیر مطالبهگری بهسوی توسعه حرکت میکنیم. هرچند مقوله توسعه، موضوعی نسبی، لایهلایه و فرایندیست و هر کشوری از منظرهایی توسعهیافته و از جهاتی دیگر میتواند توسعهنیافته باشد؛ اما واقعیت جامعه ایران نشان میدهد که علیرغم نیل به دستاوردهای متعدد در قرن بیستویک، همچنان برای یافتنِ مکانیسمی که بتوان توسعه را در ابعاد مختلف در آن محقق ساخت، فاصله وجود دارد. دراینراستا و باتوجهبه شکست تجربههای صرف اتکا به منابع زیرزمینی، میتوان از نقش ادبیات و فرهنگ و رویکردهای خاص دراینحوزه درراستای توسعه استفاده کرد. درحقیقت، مجله «ادبیات توسعهگرا» برای اولینبار تلاش میکند تا نشان دهد: چگونه میتوان با تبیین کنشگری ادبیات، به توسعه در حوزههای مختلف کمک کرد. باید بهاینموضوع توجه داشت که گفتمانهای تولیدشده در ادبیات باتوجهبه نیازهای امروز جامعه میتواند یک برساخت جدید از توسعه را برای ایران بههمراه داشته باشد. «ادبیات توسعهگرا» دراینراستا، سرفصلی جدید در حوزه توسعه ایران معاصر بهحساب میآید؛ این مجله که اولین شماره آن بهعنوان ضمیمه روزنامه «سایه» به بازار عرضه شده است، بیانگر شیوههای فهم امروز ما از ادبیات و ایجاد قدرت ازاینطریق است. در شماره یک این مجله، مقالههای متعددی از نویسندگان مختلف به رشته تحریر درآمده است: «ادبیات کلاسیک فارسی بهمثابه ادبیات توسعهگرا»، «تحلیل جامعهشناختی مضامین اشعار احمد شاملو»، «تعامل سینما و ادبیات در مسیر توسعه»، «ارائه الگوی ادبیات توسعهگرا در جهان پسامدرن امروزی»، «ادبیات بهمثابه امکانی برای پیشرفت اجتماعی»، «صورتبندی اخلاق اجتماعی ازمنظر جامعهشناسی ادبیات»، «چهره توسعهگرای ادبیات فارسی» و «ادبیات ایران جلوهگاه توسعهگری انسان ایرانی» ازآنجملهاند. در مقدمه این شماره مجله آمده: کشورهای فارسیزبان میتوانند با اتکای به گنجینه و مبانی معرفتشناختی زبان و ادبیات فارسی، گفتمان جدیدی را در جهان مطرح کنند. زمان آن رسیده است که کشورهای فارسیزبان بتوانند نسبت خود را با مدرنیته تعریف کنند. ایننسبت زمانی امکانپذیر است که هریکاز اینکشورها بتوانند زبان و ادبیات فارسی را ازمنظر معرفتشناسی و کاربردی موردشناسایی قرار دهند. دراینمجله و شمارههای آینده براینموضوع تأکید میشود که بحث توسعه الزاماً بهمعنی تغییروتحول در حوزه اقتصاد نیست؛ بلکه هدف اصلی تحول در حوزه فکر و اندیشه و فرهنگ است. براینمبنا؛ ادبیات فارسی میتواند در تقویت عقل خردورز انسان فارسیزبان نقشآفرینی کند. ازمنظری میتوان گفت که کشورهای فارسیزبان باید بتوانند با یک رنسانس فکری-فرهنگی راهبردهایی در تعامل بین ادبیات فارسی و مدرنیته پیدا کرده و در مسیر توسعه در هزاره سوم حرکت کنند. کشورهای فارسیزبان میتوانند قدرت نهفته و اثرگذار خود را از ادبیات فارسی دریافت نمایند. دراینخصوص باید درنظر داشت که قدرت تصویرسازی و تخیل فردی و جمعی که در ادبیات فارسی وجود دارد، در کمتر زبان و فرهنگی دیده میشود. ازاینمنظر میتوان گفت که ادبیات فارسی، یک موقعیت منحصربهفرد برای کنشگران و کسانیکه دراینزبان تکلم میکنند را ایجاد میکند. درمجموع، سه هدف عمده تئوری جدید ادبیات توسعهگرا بهشرحزیر است:
1. تولید پارادایم جدید برای توسعه کشورهای فارسیزبان با اتکای به ارتباط دیالکتیکی بین ادبیات و توسعه
2. تحقق نوعی خردورزی مربوط به فارسیزبانان و ایجاد همگرایی مناسب با مدرنیته
3. پیداکردن زمینههای کاربردی ادبیات درارتباطبا بازار و اقتصاد مثل توسعه کارآفرینی ادبیات
این مجله تلاش میکند تا بیانگر یک چرخش در متدولوژی و پارادایم توسعه کشورهای فارسیزبان باشد. اگر تاکنون مبانی توسعه اینگونه بوده است که اقتصادمحور و سایر اشکال گوناگون توسعه بهعنوان مدارهای این میدان اصلی موردتوجه قرار میگرفته، در نگاه جدید باید توسعه ازطریق ادبیات را در مرکز این دایره قرار دارد و سایر مدلها و اشکال توسعه را بهعنوان مدارهای اطراف ادبیات درنظر گرفت؛ بنابراین، باید ورود این مجله را در حوزه روشنفکری و توسعه ایران بهعنوان اقدامی مبارک درنظر گرفت که میتواند توسعه ایران و جوامع فارسیزبان را در آینده بهتر محقق سازد. بهامید فردای بهتر.