سخن مدیرمسئول
کشته شدن 45 زن در چهارماه
درخصوص کرامت زن و اهمیت جایگاه آن، از قول پیغمبر گرامی اسلام؛ حضرت محمد(ص) در لباس خاتم پیامبران، دهها و صدها فراز گفتهشده که مؤید عزت و بزرگی مقام زن است؛ تاجاییکه از دامن زن پیامبر اسلام تربیتشده که معراج رفته است؛ همچنین در دنیای بربریت و بههنگامیکه در جزیرهالعرب، دختران را زندهبهگور میکردند، با همت پیامبر گرامی اسلام ازطریق ارشاد اعراب بدوی و اولیه به آنان فهمانده شد که انسانها در برابر عظمت خداوندی به یکسان دارای عزت و آبرو و اعتبار هستند و هیچگاه دین مبین ما درمورد خلقت انسانها، مرد را برتر از زن ندانسته است. وقتی بزرگان دین ما گفتهاند که از دامن زن، مرد به معراج رفته است، به شأن و مقام زن اشاره میشود؛ تاجاییکه میگویند: «بهشت زیر پای مادران است»؛ بهنحویکه زن میتواند انسانی تربیت کند که کلید بهشت را داشته باشد؛ یعنی تربیت فرزندانی سالم، تندرست، باخدا و گوشبهفرمان و فرامین الهی. در ظاهر، به نحوی تربیت فرزندان برعهده زنان سپرده شده است؛ اما واقعاً ما را چه شده است؟ مردان ما را چه میشود که حاضر میشوند جان انسانی را که خداوند عطا کرده است، بگیرند؟ این افرادیکه اینقبیل کارهای وحشیانه را انجام میدهند، واقعاً انسان مؤمن و باایمانی هستند که بهخود اجازه میدهند، جان یک انسان جاندار را بهنام اینکه من مرد هستم و زن باید مطیع و نوکر و بردهام باشد، با بیرحمی بگیرند و او را بکشند؟! هرچند دین مقدس ما، بردهداری را مردود دانسته و در محضر حضرت محمد (ص)، انسانی که برده بود و به او بلال حبشی میگفتند، آنقدر مورد عزب و تضرب قرار گرفت که جزو یاران رسول خدا شد. پس باید به حال انسانهایی که قتل نفس میکنند و انسانی را که با اذن خداوند پای به حیات گذاشته است، بهعلت واهی او را به زنجیر میکشد و سپس او را به قتل میرساند، افسوس خورد. متأسفانه باید بگویم بنابر آمارهای موجود 45 مرد، 45 جانی و آدمکش زن یا فرزند دختر خود را به هر جرم و اتهامی که مفروض است، کشتهاند و این آماری بس وحشتناک است که زیبنده کشور ما نیست و نخواهد بود؛ یعنی در هرماه 10 مرد با شقاوت جان 10 دختر یا زن را بااراده خود گرفتهاند که باید بزرگان جامعه ما بهخود بیایند و اجازه ندهند چنین اجحافی در حق زنان ما صورت بگیرد؛ تاجاییکه مردانی ازخودراضی، زن را برده و اسیر خود بدانند که اگر با افکار آنها همخوانی نداشته باشند، بهراحتی آب خوردن زن یا دختر خود را بکشند و بعد در پارهایازمواقع، از خود و کرده بد خود بهعنوان غیرت، مردانگی و شرف یاد کنند. شاید هم قوانین جاری در کشور ما تاحدی دچار انحراف شده که یک پدر بهجایی برسد که جگرگوشه خود را با شقاوت بهعنوان حفظ غیرت و مردانگی بکشد و بعد هم پی زندان را به تن خود بمالد و چندصباحی را در زندان سپری کند و بعدازآن، باگذشت اولیای دم؛ یعنی مادر فرد کشتهشده، از زندان رهایی پیدا کند و باقی عمر را در وحشت و دودلی و بیم و هراس و عذاب وجدان بگذراند و اطرافیان هم بگویند که زنده است! این گفته اشتباه و خطاست؛ زیرا در هرلحظه چنین قاتلی میمیرد و زنده میشود و تا عمر دارد، با خود در جنگ و عذاب روزگار میگذراند. امیدوارم، شکل قوانین اینچنینی، هرچهزودتر اصلاح شود تا ازاینپس شاهد نباشیم که مردانی زن، دختر یا خواهر خود را به اتهام واهی و در نقش غیرتکشی، بکشند و خانوادهای را در ماتم و عزا فروببرند.