• شماره 3490 -
  • 1404 چهارشنبه 14 آبان

درباب شیرین‌کاری‌های مترجمان ایرانی

استفاده از شعر و ضرب‌المثل فارسی یا معادل‌سازی برای اصطلاحات و واژگان خارجی بااتکابه ذخایر مکتوب و شفاهی فارسی و خلاصه شیرین‌کاری و ذوق‌ورزی در ترجمه از وسوسه‌های همیشگی مترجمان ادبی بوده است. به‌گزارش علی شروقی (ایبنا)؛ تاریخ شیرین‌کاری در ترجمه‌های فارسی به پیش از مترجمانی چون شاملو و قاضی برمی‌گردد. طی این تاریخ دورودراز، بعضی از شیرین‌کاری‌ها، مثل کار قاضی در «دن‌کیشوت» سروانتس، جواب داده و در متن خوش نشسته و بعضی لایتچسبک مانده‌اند.

چندی‌پیش یکی از کاربران فضای مجازی این سطر از «دن‌کیشوت» ترجمه محمد قاضی را به‌عنوان نماد نبوغ قاضی در ترجمه آورده بود: «آنچه جمال تو رشته بود، اعمال تو پنبه کرد». جای‌جای ترجمه قاضی از «دن‌کیشوت» پر است ازاین‌دست ذوق‌ورزی‌ها و شیرین‌کاری‌ها که الحق بیشترشان به حال‌وهوای داستان می‌خورند و از آن بیگانه نیستند. مثلاً: «به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است»، «شب گربه سمور می‌نماید»، «مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا» و «خواجه در ابریشم و ما در گلیم / عاقبت ای دل همه ما در گلیم». ازقضا، باز در فضای مجازی، دو نمونه دیگر ازاین‌دست شیرین‌کاری‌ها آمده که یکی مربوط به ترجمه‌ای از یک رمان ژاپنی است که در آن مترجم، شعر «عاقبت گرگ‌بچه گرگ شود / گرچه با آدمی بزرگ شود» را در دهان یکی از شخصیت‌های داستان گذاشته و دیگری مربوط به داستان «گردش» ایزاک آسیموف که جایی از آن، دونفر در سیاره عطارد با رباتی درگیرند و یکی‌شان به دیگری می‌گوید: «شغال بیشه مازندران را / نگیرد جز سگ مازندرانی». مورد ژاپنی را می‌شود به‌عنوان خوش‌ذوقی مترجم قبول کرد اما انصاف باید داد که در یک داستان علمی - تخیلی فضایی و وسط کهکشان، سخن‌گفتن از «شغال بیشه مازندران» و «سگ مازندرانی» لایتچسبک است و هیچ‌جوری نمی‌شود چنین بیتی را با چنان متنی آشتی داد. استفاده از شعر و ضرب‌المثل فارسی یا معادل‌سازی برای اصطلاحات و واژگان خارجی بااتکابه ذخایر مکتوب و شفاهی فارسی و خلاصه شیرین‌کاری و ذوق‌ورزی در ترجمه از وسوسه‌های همیشگی مترجمان ادبی بوده است. فؤاد نظیری که خود نیز از خوش‌ذوق‌ها و شیرین‌کاران عالَم ترجمه است یک‌بار تعریف می‌کرد که از شاملو، وقتی او را مشغول کلنجار با ترجمه «دن آرام» شولوخوف دیده، پرسیده است که ضرورت این‌همه وقت‌گذاشتن روی این‌کار که قبلاً هم ترجمه شده چیست؟ شاملو جواب داده: «من این رمان را میدان وسیعی دیدم برای‌اینکه هرچه قر در زبان عامیانه فارسی هست در ترجمه‌اش بریزم». شاملو هم به‌عنوان مترجم، یکی از شیرین‌کاران قهار بود. ذوق‌ورزی‌ها یا به‌قول خودش «قر ریختن» های او در ترجمه، هم ستایشگران و طرفداران بسیار دارد و هم منتقدان بی‌شمار. تاریخ شیرین‌کاری در ترجمه‌های فارسی اما به پیش از مترجمانی چون شاملو و قاضی برمی‌گردد. درطول این تاریخ دورودراز، بعضی از این شیرین‌کاری‌ها، مثل کار قاضی در «دن‌کیشوت» سروانتس، جواب داده و در متن خوش نشسته و بعضی هم لایتچسبک مانده‌اند. در دوره قاجار، همان‌دوره‌ای که به درودیوار کوبیدن‌های زبان ادیبانه فارسی برای خلاصی و بیرون‌زدن از حصارِ «خواص» و رساندن خود به کف خیابان شروع شده بود، یکی از قدیمی‌ترین شیرین‌کاری‌ها در ترجمه ادبی هم در متن یکی از همین دست تقلاها اتفاق افتاد؛ در ترجمه درخشان «هزارویک‌شب» که در زمان محمدشاه قاجار، به‌دست عبداللطیف تسوجی و به‌سفارش شازده‌بهمن‌میرزا، یکی از پسران عباس‌میرزا، انجام شد. «هزارویک‌شب» از عربی ترجمه شد. متن عربی کتاب حاوی شعرهایی اغلب عامیانه بود. ترجمه این شعرها را به سروش اصفهانی، شاعر کاربلد عصر قاجار، سپردند. سروش هم ابتکار به‌خرج داد و سراغ دیوان‌های شاعران کهن فارسی رفت و هرچه شعر از حافظ و سعدی و دیگر شاعران بزرگ ایرانی یافت که با اشعار عربی متن اصلی سنخیت داشتند، به‌جای‌آن اشعار نشاند و در مواردی هم که شعری متناسب از دواوین کهن نیافت خودش دست‌به‌کار شد و شعری همخوان با حال‌وهوای متن اصلی سرود. ترجمه تسوجی از «هزارویک‌شب» یکی از تبارهای نثر جدید فارسی به‌حساب می‌آید و چنانکه عبدالحسین آذرنگ در کتاب «تاریخ ترجمه در ایران» اشاره کرده بر نثر شیرین میرزاحبیب اصفهانی هم که خود با ترجمه رمان پیکارسک «سرگذشت حاجی‌بابای اصفهانی» جیمز موریه، نثری خوراک قصه‌نویسی به‌سبک غربی را دراختیار آیندگان قرار داد، تأثیر گذاشته است. میرزاحبیب، ادیبی رند و طنزاندیش و نقاد و به‌غایت باسواد بود. با طنزهای عبید زاکانی آشنایی عمیق داشت و گزیده‌ای از آثار عبید و گزیده‌ای هم از گلستان سعدی را گردآوری و تصحیح کرده بود. تصحیح «دیوان البسه» و «دیوان اطعمه» را هم در کارنامه داشت که این دومی از شیخ ابواسحاق احمد بن حلاج، معروف به بُسحاق اطعمه، است و سراسر حول «شکمی‌ات» می‌گردد و نقیضه‌هایی‌ست بر اشعار شاعران معروف کلاسیک. خلاصه چنته میرزاحبیب از ذخایر شوخی و جدی نظم و نثر ایرانی پر بود. این‌شدکه در ترجمه «حاجی‌بابا» زبانی را اختراع کرد که هم ریشه‌دار در سنت ادبی بود و هم ساده و نو و خوراک نوشتن داستان به‌سبک جدید. میرزاحبیب دراین‌ترجمه سراغ ظرفیت‌هایی از نظم و نثر کهن فارسی رفت که می‌شد زبانی نو از آن‌ها ساخت؛ زبانی نرم و منعطف و بی‌تکلف و طنازانه؛ زبان کوچه؛ زبان داستان. چه‌بسا او هم مثل شاملو «حاجی‌بابا» را به‌این‌دلیل برای ترجمه انتخاب کرده بود که می‌دید هرچه قِر در زبان فارسی‌ست می‌تواند در آن بریزد؛ ضمن‌اینکه ترجمه این رمان که درباره ایران و ایرانیان و فساد حکومتی در عصر قاجار بود، فرصتی دراختیار او می‌گذاشت که به پر و پای حکومت وقت و حاکمان و جامعه و فرهنگ و خُلقیات و باورهای رایج زمانه‌اش بپیچد. 

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه