کد خبر:
291580
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۱ يکشنبه ۲۸ فروردين -
08:47
بررسی جامعهشناختی مسئله کمآبی
مشعلها را روشن کنیم
یکی از معضلات بزرگ بشر در هزاره سوم مسئله کمآبیست. ما در جهانی زندگی میکنیم که میزان دسترسی بسیاری از مردم در جهان به آب قابلمصرف روزبهروز کمتر میشود. این خطر جهانی بهگونهایستکه بهدلیل افزایش تقاضا و جمعیت روبهرشد و عدمتوان مدیریتی کشورها در ایجاد آب قابلمصرف باعث شده تا میزان اتلاف این منبع حیاتی روزبهروز برای بشر بیشتر شود. تحقیقات نشان میدهد بالغبر دوسوم جمعیت جهان حداقل یکماه از سال را با بیآبی شدید؛ و بالغبر 500میلیوننفر در تمام سال با کمآبی شدید مواجه هستند. همچنین نیمی از بزرگترین شهرهای جهان نیز مسئله کمآبی را تجربه میکنند؛ اما نکته مهم دراینقضیه ایناستکه علیرغماینکه کشورهایی مثل ایران در منطقه کم آب بسر میبرند ایجاد یکنوع مدیریت مؤثر دراینزمینه میتواند حائزاهمیت باشد. تجربه تاریخی نشان میدهد که ایران در دوران قبل از انقلاب صنعتی در منطقه شوشتر خوزستان توانسته سازههای آبی را ایجاد کند که نوعی ابتکارعمل مناسب درزمینه مدیریت منابع آب است. همچنین ایجاد قناتها در ایران که جزو بخشهای مهم و پیشرفته فنی و مهندسی ایران بهحساب میآید بخشی از توجه به شکلدهی نوعی مدیریت آب بهحساب میآید؛ اما بهنظر میرسد که در دهههای اخیر کمتر توانستهایم دراینزمینه موفق عمل کنیم و همینمسئله باعث شده است تا کشور با بحران کمآبی یا بیآبی مواجه شود. نکته مهم ایناستکه بالغبر 17 کشور دنیا که بخش عمده آنها در منطقه خاورمیانه و آفریقا قرار دارند از شرایط کمآبی و بیآبی شدید رنج میبرند. دراینجا باید به مقوله تنش آبی توجه کرد. تنش آبی نسبت کل برداشت آب به منابع تجدیدپذیر است که میتواند در محاسبات مدنظر قرار گیرد. ایران پنجمین کشوریست که دارای بالنسبه تنش آبی بالاست آنهم بهدلیلاینکه هم در بخش کشاورزی و هم در بخش صنعت، صنایع و کشاورزی آب همچنان در ایران وجود دارد. گفته میشود که بیش از 90درصد آب مصرفی ایران در بخش کشاورزی اتلاف میشود و اینمعضل در شرایطی تشدید میشود که در دوسالاخیر ما با کاهش بارندگیها در کشور نیز مواجه بودهایم؛ سؤال اساسی ایناستکه چگونه میتوان مسئله آب را در ایران مدیریت کرد؟ آیا دراینزمینه صرف تربیت نیروی انسانی در حوزههای مهندسی آب یا مدیریت منابعطبیعی میتواند پاسخگوی نیازها باشد؟ هرچندکه دراینزمینهها نیاز است که از متخصصین و تجربیات کشورهای موفق استفاده شود؛ اما دراینجا بحث ایناستکه آنچه باعث ایجاد مصرف انبوه یا تنش آبی در جهان میشود وابسته به مقوله کنش فردی و اجتماعی انسانهاست. اگر بتوان مقوله عقلانیت معطوف به مصرف را در درون کنشگران تقویت کرد درآنصورت میتوان انتظار داشت تاحدزیادی میزان مصرف آب در کشور مدیریت شود. اینمسئله زمانی اهمیتش مشخص میشود که ما بهایننکته توجه داشته باشیم که از مجموع کل آبهای جهان، 97.4درصد آنرا آب شور دریاها و اقیانوسها تشکیل میدهد که بهدلیل شوری درعمل قابلاستفاده نیستند. همچنین ذخایر آب شیرین تنها 6.2درصد از کل ذخایر کل آبهای سطح زمین را تشکیل میدهد که بخش بیشتر آن بهصورت یخ در قطبهای کره زمین و یخچالهای طبیعی و آبهای زیرزمینی وجود دارد. بهاینترتیب، از مجموع آبهای زمین تنها 0.014درصد آن قابلاستفاده بوده و درواقع، حیات آدمی وابسته به همین ناچیز آب است؛ بنابراین بشر نتوانسته به روندی از تعامل و ارتباط مثبت با محیط دست یابد؛ لذا بهنظر میرسد که وضعیت دسترسی به منابع آب برای بشر روزبهروز با مشکلات و چالشهای زیادی مواجه میشود؛ اما آنچه در این فرایند کمتر به آن توجه شده مقوله کنش عاطفی انسانها با خود و محیط است. بهتعبیر دیگر اگر بخواهیم به یک مدیریت کارآمد و بهینه منابع آبی در بخش تقاضا دست یابیم؛ لازماستکه بر روی فرهنگ نیروی انسانی کار شود. درواقع اصلاح الگوی مصرف زمانی محقق میشود که نگاه تکتک شهروندان یک جامعه به مقوله آب تغییر یابد. اولین اصل دراینجا ایناستکه باید اشکال گوناگون کنش انسان با آب را مدنظر قرار دهیم. دراینجا کنش انسان با خود، کنش انسان با آب، کنش انسان با دیگران و کنش انسان با زمین مهم است. درواقع موضوع را باید در چهار سطح مدنظر قرار داد و هریکاز این سطوح میتواند تاحدی در روند مدیریت بحران آب مؤثر باشد. وقتی ما نمیتوانیم شرایط را ازمنظر محیط زیستی یا اقلیمی تغییر دهیم بهترین شیوه آناستکه خود را با شرایط تطبیق دهیم. اینکه هریکاز افراد جامعه بتوانند نوع نگاه متفاوتی به آب و مقوله مصرف داشته باشند میتواند موضوعی بسیارمهم باشد. اولین اصلی که باید به آن توجه شود ایناستکه درهرحال در کشوری مثل ایران بارندگی در سطح بسیار پایینیست و جزو مناطق کم آب است و ازسویدیگر بهدلیل عدممدیریت مناسب تاکنون این منبع مورد آسیبهای جدی قرار گرفته. حال لازماستکه دراینجا افراد با نگاه مهرورزانه به محیط شرایط مواجهه و مقابله با پدیدههای طبیعی مثل خشکسالی یا کمآبی را مدنظر قرار دهند. نوع نگاه مهرورزانه یعنی اینکه انسان بتواند خشونت خود را نسبت به منابع آب تقلیل دهد. وقتیکه ما در کشاورزی همچنان با روش سنتی مصرف آب را در حد حداکثری در دستورکار قرار میدهیم یعنی اینکه ما خشونت و کنشهای غیرعقلانی را مدنظر خود قرار دادهایم و همچنان براینباوریم که میتوانیم از منابع آب بهطور بیرویه استفاده کنیم. ازطرفدیگر مشکل این است، وقتیکه در فرصتهایی که بارش باران زیاد است، این امکان وجود ندارد که بتوانیم از این منابع بهخوبی استفاده کنیم طبیعتاً عدمانباشت مناسب میتواند ما را با چالشهای زیادی مواجه سازد. دراینجاست که بهنظر میرسد در نوع نگاه مهرورزانه وقتیکه میزان بارش زیاد است نباید این فکر را داشته باشیم که میتوانیم بیرویه مصرف کنیم بلکه باید با آیندهنگری و نگاه به روزهای سخت شرایط را مدیریت کنیم. ازطرفدیگر بهنظر میرسد خود تعامل و ارتباط بین کنشگران مسئله بسیارمهمیست؛ اینکه من بهخاطر شما آب کمتری مصرف خواهم کرد و شما نیز بهخاطر من آب کمتری را مصرف کنید. اگر همه وارد چرخههای کمترمصرفکردن شویم شاید بتوان امیدوار بود که تاحدزیادی مقوله مصرف بیرویه در کشور مدیریت شود. نکته دیگراینکه یکی از دلایلی که همواره بهرهوری آب در ایران پایین است، پایینبودن سطح سواد بهرهوران است. این سواد در حوزههای گوناگون مدنظر است مثلاً اینکه ما اگر بتوانیم سواد مهرورزی افراد را بالا ببریم درآنصورت کشاورزان یا صنعتگران ما بهایننتیجه خواهند رسید که آب یک نعمت طبیعیست که میزان دسترسی آن برای کاربران در سطح قلیلیست و ما باید برای حفظ کره زمین درطول صدهاسال تلاش کنیم. اینکه کره زمین را بتوانیم برای صدهاسال حفظ نماییم خود موضوع بسیارمهمیست. یکی از دلایلی که تاکنون نتوانستهایم دراینزمینه موفق باشیم استفاده بیرویه از آبهای زیرزمینی بهگونه نامناسب بوده است. دراینراستا باید تلاش کرد تا فرهنگ جامعه را مورد تغییروتحول قرار داد. باید شناخت کافی نسبت به آب پیدا کنیم و آنرا نه بهعنوان یک کالای تجاری بلکه بهعنوان یک کالایی که با حیات و زندگی انسان درارتباط است، بشناسیم. نکته دیگر دراینبحث که باید به آن توجه شود ایناستکه باید بپذیریم طبق آنچه جورج اورول به ما میگوید ما در دورانی که جهان مملو از فریبکاریست زندگی میکنیم؛ بنابراین کسیکه بتواند حقیقت را بگوید عملی انقلابی انجام داده است. شاید لازم است دراینجا به پدیده پساحقیقت رجوع کنیم. درحقیقت ما باید روح زمانهمان را بشناسیم. وقتیکه ترامپ در انتخابات بدون هیچ دلیل و مدرکی براینموضوع تأکید داشت که شکست او در انتخابات حاصل یک تقلب بزرگ بوده، دراینجا این سؤال مطرح است که او چگونه میتواند بدون هیچ فکتی خیل عظیمی از مردم را به خیابانها بکشاند؛ پس در دورانی زندگی میکنیم که بعضاً فریبکاری یا ریاکاری موقعیت کنشگران را تعیین میکند؛ اما اگر کنشگر بتواند روح زمانه خویش را درک کند همهچیز دچار تغییر خواهد شد. درخصوص مقوله آب بهنظر میرسد روح زمانه ایناستکه ما درطولتاریخ هیچزمانی نتوانستیم حقیقت تأثیرگذاری آب را در زندگی خود درک نماییم. ما هیچ زمان به اینموضوع فکر نکردیم که میلیونهانفر انسان در جهان دسترسی به آب آشامیدنی را ندارند و ایندرحالیستکه بسیاری از اینموضوعات در جلوی چشم مخاطبان قرار نگرفته. هری فرانکفورت؛ در کتاب «در باب حرف مفت» توضیح میدهد: «وقتی کسی حرف مفت میزند، لزوماً دروغ نمیگوید؛ بلکه بیتفاوتی سبکسرانه خود را به حقیقت نشان میدهد». نکتهای را که این فیلسوف بر آن تأکید دارد ایناستکه آنچه مانع شناخت ما از حقیقت میشود غلوکردن یا باورهاییست که در قالب یک رسانه ممکن است بهگوش ما برسد. رسانههای جهانی بعضاً ممکن است مسئله کمآبی را موردتوجه قرار ندهند اما باید بدانیم که مسائلی مثل تغییر اقلیم و ازبینرفتن تالابها، گرمشدن زمین، همهوهمه از مسائلیست که میتواند شرایط زندگی ما را در آینده با دشواریهای زیادی مواجه سازد. براینمبنا مقصود اصلی این نوشتار برایناستکه ما باید احساسات عمیق خود را نسبت به سرنوشت آینده، سرنوشت انسان و کره زمین احیاء کنیم. دراینجا مسئولیتی عمیق نیاز است. مسئولیتی درخصوص همه انسانها و آینده حیات فرزندانی که آینده اختصاص به آنها دارد. نباید واقعیت را تغییر داد چراکه اگر ما واقعیت را تغییر دهیم مسئله کمآبی هرگز حل نخواهد شد. اینمسئله را باید جدی بگیریم و برای آن مشعلهایی را روشن کنیم.
مهرداد ناظری؛جامعهشناس و استاد دانشگاه